سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سلامت «پزشکی» در «پزشکی انسانی»

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 93/8/3:: 10:47 صبح

هر کسی که «ناخوشی/بیماری» را تجربه کرده آگاهی کاملی از جزئیات این «تجربه بالینی» دارد که ابعادی اجتماعی، فرهنگی، فلسفی، مذهبی، معنوی، ادبی، دینی، هنری، روانی، تاریخی، اخلاقی و قانونی نیز دارد. اما فهم ما از طریق تجارب جسمی، عاطفی، شناختی و تجربه های متعالی به طور مداوم تغییر می یابد. بنابراین، نگرش انسانی به شرایط و تجارب انسانی، رنج کشیدن، انسانیت و مسئولیت نسبت به یکدیگر، نگرشی ویژه است که نیاز به مهارتهایی مانند مشاهده، تحلیل، همدردی، و مهارتهای خود ابرازی برای مراقبتهای پزشکی و پیراپزشکی دارد.

ماهیت و اهمیت و نقش تجربه انسانی در تعامل بیمار با پزشک و مراقبان همان تجربه ای نیست که «رابطه پزشک-بیمار» نامیده می شود. این تعامل دو سویه و چند سطحی نباید با نگاهی مشتری محور به «رابطه پزشک و بیمار» تقلیل یابد. البته فقدان انسانیت در عملکرد پزشک خودش را حداقل در «نارضایتی بیمار» نشان می دهد. بنابراین، پزشکی باید یک محیط فرهنگی-اجتماعی کثرت گرا با ارزشها، نیازها و دیدگاههای متنوع را به خدمت بگیرد، و این همان جنبه انسانی این علم و حرفه است.

از سوی دیگر، پزشکان نیز آگاهی علمی از جزئیات فرآیند بیماریها دارند که به همراه مراقبان باید بدانند چگونه دانش و مهارت بالینی آنها از مؤلفه های فرهنگی و عوامل اجتماعی تأثیر می پذیرد، چگونه با ناخوشی و بیماری تعامل کنند و پزشکی به چه روشی طبابت شود.چون فهم و آگاهی ما از طریق تجارب جسمی، عاطفی، شناختی و تجربه های متعالی به طور مداوم تغییر می یابد، فرصتی به وجود می آید تا آنها بتوانند دانش، مهارت و توانایی ضروری برای اجرا و تغییر نقشهای اجتماعی، فردی و حرفه ای را به دست آورند.

این دو نوع آگاهی بسیار متفاوتند و در کنار هم آوردن آنها آسان نیست. اگر این دو آگاهی و شناخت با هم باشند هم «بیمار/مراجع» و هم «پزشک/ارائه دهنده خدمات سلامتی» فهمی مشترک، غیرمادی و غیرماشینی خواهند داشت. دقت در این تفاوت مشکل و دستیابی به تجربه ای انسانی نیز دشوار است. اگرچه پزشکان و مراقبان آمادگی خوبی برای ادغام این تجربه با دانش علمی خود ندارند ولی راه حلی نیز وجود دارد زیرا همان طور که روشهای بالینی توانسته اند «تجارب غیرمادی بیماران» را به همان خوبیِ «داده های علمی» تفسیر می کنند، می توانند در ترکیب چنین شناختی از انسان با حرفه طبابت و مراقبت، به ماهیت خوبیِ روابط متغیر بین عاملها ارزش داد و به چگونگی تأثیر این ساختارها بر مراقبتها (و حتی تحقیقات بالینی) توجه کنند. به همین خاطر، آموزش رشته های عملی و بالینی بسیار مهم است و کمیّت و کیفیت عملکرد انسانی و حرفه ای آنها می تواند بازتابی از ضعف و قوت در آموزش «تئوری فضیلت» و مدلهای ایفای نقش در آن باشد. وقتی هدف مقدسی چون «حفظ و بهبود سلامت انسان» هست، آموزش حرفه ای نیز باید تحت الشعاع این هدف متعالی باشد.

ملاحظات فوق را می توان در «علوم انسانی پزشکی/سلامت» یافت: فضایی گفتمانی و میان رشته ای بین حرفه ای های نظام سلامت تا تجربه و ادراک انسانی از سلامت و بیماری/ناخوشی(و حتی تجربه مداخله پزشکی و مراقبت سلامتی)، نیازها و ارزشها و اهداف مددجویان و بیماران و خانواده های آنها را آنچنان ثبت و تفسیر کند تا سلامت و بیماری/ناخوشی در زمینه زندگی متداول مردم فهمیده شود، هدفی که به «انسانی تر کردن پزشکان و مراقبان» معروف است.

 

در واقع، «پزشکی» برای سلامت خویش باید «انسانی» باشد تا بیمار را ماشینی متشکل از قطعاتی با تعمیرکاران مختلف نبیند، تا کسب تجربه بالینی مهمتر از برآوردن نیازهای بیمار نباشد، تا «بیماری» مهمتر از «بیمار» نشود، تا «رفع بیماری» مهمتر از «آسودگی بیمار» نگردد و . . .

انتشار در 3/8/93 توسط دکتر سیدمهدی موحدابطحی





بازدید امروز: 13 ، بازدید دیروز: 99 ، کل بازدیدها: 403527
پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ