سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مهمترین وظیفه

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 96/11/27:: 11:8 عصر

مهمترین تکلیف دوران غیبت (پس از انتظار فرج امام زمان)، احیاء و بیدارباشی ذهن و عقل و ایمان است که مصادیق متعددی دارد: مبارزه با بدعتها، افشای فسادها، مطالبه شفاف سازی، . . . .  

روایات زیر این بیداری را تصریح کرده اند:

1- رسول الله (ص): اذا رأیتم اهل البدع و الریب من بعدی فاظهروا البرائة منهم و اکثروا فی سبهّم و القول فیهم و الوقیعة و باهتوهم حتی لایطعموا فی الفساد فی الاسلام و یحذّرهم الناس و لایتعلّمون من بدعهم، یکتب الله لکم بذلک الحسنات و یرفع لکم به الدرجات فی الآخرة (سفینة البحار، ج 1 ص 63)

پیامبر: هنگامی که بدعت گذاران و شک کنندگان را بعد از من دیدید، بیزاری از آنها را آشکار کنید، زیاد بدِ آنها را بگویید، و آنها را مبهوت کنید تا طمع نکنند برای فساد در اسلام و تا این که مردم از آنها دوری بجویند و از بدعتهایشان نیاموزند. خدا به خاطر این افشاگری در بدعتها برای شما حسنات می نویسد و درجات شما را در آخرت ترفیع می دهد. 

2- رسول الله (ص): صنفان من امتی اذا صلحا صلحت امتی و اذا فسدا فسدت امتی. قیل یا رسول الله و من هم؟ قال: الفقهاء و الأمراء (تحف العقول، ص 50)

پیامبر: دو گروه از امت من هستند که اگر درست شوند، امتم درست می شود و اگر فاسد شوند، امتم فاسد می شوند. پرسیدند: اینها کیستند؟ فرمود: فقهاء (علمای دین) و امراء (مسئولان حکومتی).

3- قیل لرسول الله (ص): أی الناس شرّ ٌ؟ قال: العلماء إذا أفسدوا (تحف العقول، ص 34)

پرسیدند از پیامبر: شرورترین مردم کیست؟ فرمود: علماء، هنگامی که فساد کنند.

4- امیرالمؤمنین (ع): السنة فسنة رسول الله و اما البدعة فما خالفها (تحف العقول، ص 210)

امیرالمؤمنین: سنت همان سنت رسول الله است و بدعت هر چیزی است که مخالفت با سنت رسول الله باشد.

5- امیرالمؤمنین (ع): إیاکم و الجهّال من المتعبدین و الفجّار من العلماء، فانهم فتنة کل مفتون (قرب الاسناد، ص 34)

امیرالمؤمنین: وای بر شما از دست نادانان از بندگان و از دست فجور کنندگان از علماء، زیرا اینها فتنه هستند برای هر فتنه زده ای.

6- امام صادق(ع): إذا رایتم العالم محبّا للدنیا فاتهّموهم علی دینکم فإنّ کلّ محبّ یحوط ما أحبّ (علل الشرایع، ج 2، ص 352)

امام صادق: هنگامی که دیدید عالم دنیا دوست شد، متهم کنید آنها را بر دینتان زیرا هر دوست دارنده ای دنبال محبوبش است.

7- امام صادق (ع): قال رسول الله (ص): الفقهاء أمناء الرسل ما لم یدخلوا فی الدنیا. قیل یا رسول الله و ما دخولهم فی الدنیا؟ قال: إتباع السلطان، فإذا فعلوا ذلک فاحذروهم علی دینکم/فاتّهموهم فی دینهم (اصول کافی، ج 1، ص 58)

امام صادق: پیامبر: فقهاء امین هستند بر پیامبران تا زمانی که در دنیا وارد نشده اند. پرسیدند: وارد شدن در دنیا به چه معناست؟ فرمود: پیروی از سلطان/حاکم. پس چون چنین کنند، بپرهیزید از آنها برای دینتان (متهم کنید آنها را در دینشان)


مسأله ایران؟!

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 96/11/24:: 10:55 صبح

مسأله ایران؟!

اگر در ایران زندگی کرده باشید، در می یابید مسئولان نظام معتاد به وضعیتی هستند که نمی دانم چه نامش بگذارم اما مراحل آن را در زیر شرح می دهم:

1- می دانیم نیازهای انسانی و غیرانسانی باید برآورده شوند تا فروکش کنند!

2- وقتی نیازها برآورده نشوند، تبدیل به دغدغه می شوند، مشغولیتی ذهنی برای برآوردن آنها!

3- دغدغه ها که برطرف نشوند، تبدیل به مسأله می شوند، سؤالهای بی جواب در چگونگی رفع آنها!

4- مسأله ها که حل نشوند، تبدیل به مشکل می شوند، ناتوانی در ایفای مسئولیت نسبت به آنها و گیرافتادن در تله پیچیده آنها!

5- مشکلات که چاره اندیشی نشوند، تبدیل به چالش می شوند، چاله هایی مرد افکن و قهرمان سوز!

6- چالشها که حذف نشوند، تبدیل به بحران می شوند، احساس نا امنی و نابودی در همه امور!



 


پوست اندازی نظام

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 96/11/24:: 10:35 صبح

وقایع ایران را چگونه ببینیم؟

پوست اندازی دردناک است و دشوار، تفریح هم نیست، اما ضروری است برای بقاء و حفظ حیات! 

اصلاً حشرات به دنیا می آیند تا پوست اندازی کنند! اگر پوست نیاندازند، محدود می شوند، کوچک می مانند، تحلیل می روند و بالاخره می میرند!

حکمرانی خاصیت اجتماعی انسانی است که بر دوش حاکمان آن اجتماع است. انسانها با تناسل بقاء و حیات خود را تضمین می کنند. جوامع انسانی نیز زایش و روش دارند (معادل تناسل) تا اجتماع انسانی را زنده نگه دارند! اما حیات حاکمیتها تناسل ندارند بلکه حیاتشان در گرو دگردیسی است:  نو شدن و بازسازی به طوری که زمانه هر مردم را هر زمان به درستی درک کند و بفهمد، راز بقاء نسلهای جدید را دریابد و تضمین کند! این تغییرات تکاملی (و البته اصلاحی) جزئی از ماهیت هر تمدن بشری بلکه هر اجتماع انسانی است.

موجودی سی و نه ساله را در نظر بگیرید:

وقتی یک ساله شد، ژن اساسی اش را تغییر داد تا مستدام باد!

وقتی ده ساله بود، جام زهر نوشید تا بقایش حفظ شود!

وقتی یازده ساله شد، ژنومش را دستکاری کرد تا حفظ شود!

البته در چنین سالهایی، گاه و بیگاه پوست می خراشید تا نو شود:

خراش یازده سالگی نوازشی بود خودفریفته!

خراش پانزده سالگی غلغلکی بود خودشیفته!

خراش نوزده سالگی چنگی بود بر چهره!

خراش بیست و سه سالگی تبی بود لرزاننده!

خراش بیست و هفت سالگی خودزنی بود بر زخم کهنه!

خراش سی و یک سالگی، مرهمی بود بر زخم کشنده!

خراش سی و پنج سالگی لرزشی بود تکان دهنده!

یادمان باشد، خودزنی و خودکشی جایگزین پوست اندازی نیست!


برای بقاء:

1- باید چسبندگی را کاست.

2- آینده را ببینیم و بپسندیم و هزینه کنیم! 


 


سلامت: حق؟ یا خدمت؟

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 96/11/19:: 10:56 صبح

Health: Right or Service

«سیاستهای کلان سلامت» که توسط بالاترین سطح تصمیم گیری در نظام حکمرانیِ(governance)  ایران برای اولین بار در فروردین سال 93 ابلاغ شد، راهبردی بالادستی با هدفگذاری در حوزه های مختلف بود. می توان این ابلاغیه را با نگاهی خوشبینانه نشانه تغییر رویکرد حاکمیتی و سیاستگذاری به نظام سلامت دانست: یعنی موضوع سلامت جزو مسئولیتهای رهبری است با سلسله مراتبی در همه سطوح حکمرانی و حاکمیت (از جمله رییس قوه مجریه یا وزیر بهداشت و درمان). آیا محتوای این ابلاغیه سلامت را یک «حق» (right)به عنوانی بخشی از «حقوق انسانی» می داند؟

بندهای 1 و 7 و 8 و 9 این ابلاغیه سلامت را «مجموعه ای از خدمات» دانسته اند نه «حق انسانی». این که سلامت را «حق» بدانیم یا «خدمت»، وابسته به مبانی نظری و پیش فرضهای فلسفی افراد است: نظام فکری یا پارادایم غالب (dominant paradigm) در ایران رویکرد زیست پزشکی (bio-medicine) دارد که سلامت را به «کالای قابل دادوستد» یا «خدمت قابل خریدوفروش» و بیمار یا مُراجع را به «مشتری» فرومی کاهد. این تقلیل گرایی (reduction) هم موجب فهم متفاوت از رسالت و وظیفه سیاستگذاران و مجریان و هم موجب سلطه حرفه ای هایی از حوزه سلامت (پزشکان و پیراپزشکان) می شود که تخصص بیشتری در کالایی کردن سلامت دارند تا با نمایش قدرت خود، کالا یا خدمت سلامتی را به دریافت کنندگان (health care givers) ارائه دهند (health care providers) یا به مشتریان بفروشند.

در چنین پارادایمی، نظام سلامت را نمی توان «همه فعالیتهایی دانست که هدف آنها ارتقاء، بازگرداندن و حفظ سلامت» باشد بلکه کسب و کارهای پزشکی (medical business) را نیز در بر می گیرد: کسب وکاری که سلامت را خدمت ارائه شده از سوی یک حرفه شغلی (پزشکی) می پندارد تا حرفه ای های پزشکی و پیراپزشکی (health professionals) تولیت آن را مدعی شوند و سلامت را کالایی اقتصادی می بیند تا بتوان با ارزشگذاری مالی در بازار پزشکی و سلامت (medical market)، آن را بین خریداران (consumers) و فروشندگان (sellers) معامله و دادوستد کند. این نگاه فلسفی منجر به دیدگاه نادرست مدعیان تولیت سلامت (health stewardship)[1] شده تا با نگاهی «از بالا به پایین» القاء کنند ارائه یا فروش خدمات سلامتی به قیمتی منصفانه منتی است که نظام حکمرانی بر دوش مردم (دریافت کنندگان) می گذارد و بایستی به خرید اینگونه خدمات راضی شوند.

حقیقت آن است که «سلامتی» را نمی توان فروخت یا خرید ولی کالا یا خدمت را می توان خرید یا فروخت، پس «سلامتی یک حق است» نه یک کالا یا خدمتی خریدنی و فروختنی. بنابراین، نظام حکمرانی وظیفه دارد «حق سلامتی را ادا کند» و آن را جزو مطالبات مردم یا اتباع کشور یا شهروندانش بداند و پاسخگوی ایفای حق سلامتی باشد. سازمان جهانی سلامت (WHO) این حق انسانی را تصریح کرده[2] و سلامت را به دور از نگاه فلسفی تقلیل گرایانه تعریف کرده است: «وضعیتی از رفاه کامل جسمی روحی روانی و اجتماعی و نه فقط نبودن بیماری یا ناتوانی»[3]، تعریفی گویا از پیوند سلامت با رفاهِ (welfare) جوامع انسانی، که هم «نشانگر رفاه» و «حکمرانی مطلوب (good governance)[4] »،  و هم «هدف کلان اجتماعی» «توسعه پایدار» می باشد.

بنابراین، تعهد اجتماعیِ حاکمیت نسبت به تضمین رفاه و تضمین سلامت شهروندان/اتباعش برای تقویت «مشروعیت حکمرانی به طور عام»، «کارآمدی حکمرانی سلامت به طور خاص» و «توسعه پایدار» ضروری است. در چنین فضایی، پرداختن به سلامت نه صرفاً یک خدمت حرفه ای پزشکی یا پیراپزشکی، بلکه یک «سیاست اجتماعی» است: نوعی سیاست رفاهی برای سازماندهی اجتماعی که مهمترین مسأله اش «مسئله رفاه» است. رفاه نیز «مجموعه تلاش‌هایی برای تامین نیازهای اساسی و اولیه و ترجیحات عمومی مردم یا گروه‌هاست». هم اکنون شعار سازمان جهانی سلامت از «سلامت برای همه» به «سلامت برای همه - همه برای سلامت» (health for all-all for health) تغییر یافته است تا رفاه را دغدغه مردم و حاکمیت نماید.

دغدغه فوق نیازمند شکل گیری دو جریان است: 1) بسیج همه ارکان حاکمیت برای حرکت به سوی پارادایمی جدید است تا «حکمرانی برای سلامت» (یا مدیریت مسئولانه رفاه مردم) به عنوان یکی از کارکردهای حکمرانی به معنای عام (رهبری، تولیت، تنظیم گری) متجلی شود و حاکمیت وظیفه خواهد داشت مانع سقوط افراد جامعه در موقعیت عدم رفاه شود. 2) ترویج «گفتمانی عمومی» است (به طور مستقیم یا توسط رسانه‌ها: نمایندگان افکار عمومی) تا رفاه و مسائل و شیوه های تحقق آن را دغدغه مردم قرار دهد. چنین تغییر نگرشی به توسعه انسان (و نه توسعه اشیاء) منجر خواهد شد.

نتیجه می گیرم تفاوتهای زیربنایی (فلسفی) موجب بازماندن سیاستگذاران سلامت از روند توسعه پایدار و رفاه همه جانبه و کاهش بازده حکمرانی شده است و ناچاریم با گفت‌وگوی اجتماعی موجب تقویت گفتمانی برای تجدیدنظر در حکمرانیِ توسعه و رفاه شویم تا ایفای حق سلامتی آحاد ملت از جانب حاکمیت تضمین گردد.

 

[1] Towards Better Stewardship, Available at: http://www.who.int/healthinfo/paper48.pdf

[2] Human Rights and Health,.Available at: http://www.who.int/mediacentre/factsheets/fs323/en/

[3] Health is a state of complete physical, mental and social well-being and not merely the absence of disease or infirmity. Available at: http://www.who.int/suggestions/faq/en/

[4] Health Systems Governance, Available at: http://www.who.int/healthsystems/topics/stewardship/en/

 


بزرگترین زن پاسدار

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 96/11/14:: 5:52 عصر

حضرت زهرا سلام الله علیها مبارزه سیاسی کرد. گرچه وصیت پیامبر شوهرش را خانه نشین کرد اما مانع  مبارزه وی نشد. ایشان را می توان بزرگترین پاسدار (پس از پیامبر اسلام) از بیت وحی و رسالت دانست:

1- وی پاسداری کرد تا قرآن زنده بماند (وقتی که عده ای برای از بین بردنش توطئه کردند)

2- زهرا سردار حفاظت از «ذکر» شد: «انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون»

3- نامشروع بودن حکومت مخالف وحی را نشان دهد.

4- تبعیت از وحی را نشان دهد هم برای خودش و هم برای شوهرش (اهل بیت النبوه و الرساله) و هم برای مردم (ناس)

5- جاهلی بودن مسلمان نماهای تشنه قدرت و حکومت را مشخص نماید

6- نشان دهد برای ایمان باید هزینه کرد 

7 -مرز ایمان و نفاق و مرز اسمان و کفر و مرز ایمان و بدعت مشخص کند

8- عمل کرد به فرمایش پیامبر «اذا ظهر البدع فی امتی فللعالم ان یظهر علمه» و «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته الجاهلیه/مات کفر و نفاق/مات کفر و ضلال/مات منافقا/مات کافرا»

9- نه ماه یا شش ماه حیات حضرت زهرا بدون پیامبر کارگاهی عملی بود برای سنجش ایمان و آزمودن ایمان مردم براساس آیه «افحسب الناس ان یقولوا آمنا و هم لایفتنون» و «قل لا اسئکم علیه اجرا الا الموده فی القربی» و «الذین جاهدوا فینا لیهدین سبلنا» و «انا لننصر رسلنا»

10- خطبه فدکیه بیانیه ای بود برای زنده نگه داشتن جریان وحی در خانه نبوت و رسالت 

11- وی مبارزه ای کرد با «بدعت در دین اسلام»

12- وی مبارزه کرد با «بازگشت به جاهلیت»


<      1   2   3   4   5      >



بازدید امروز: 38 ، بازدید دیروز: 44 ، کل بازدیدها: 404862
پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ