سفارش تبلیغ
صبا ویژن

برائت تا کجا؟

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 91/9/21:: 4:36 عصر

دکتر سید مهدی موحد ابطحی

مرکز پژوهشهای اسلامی - پزشکی بصیر

راستی من و شما تا چه اندازه محبت اهلبیت علیهم السلام را پایبندیم؟

تا چه اندازه اصل برائت را رعایت می کنیم؟

تا وقتی که ولایت آنها برای ما نغع دنیوی داشته باشد؟

یا تا تا اندازه ای که ضرری به دنیای ما نزند؟

آیا حاضریم به خاطر اهل بیت از منابع دوستی با عده ای دست برداریم؟

آیا حاضریم همسو با آنها از عده ای را کنار بگذاریم و از عواقب این کنار گذاشتن استقبال کنیم؟

بد نیست فرمایش زیر را مرور کنیم، شاید حفظ کنیم بیشتر اثر داشته باشد، و شاید بهتر آن باشد که آن را پیامک کنیم و برای دوستان خود بفرستیم:

امام رضا علیه السلام فرموده اند: 

1) هرکه به دور شده از ما نزدیک شود 

2) و یا از وابستگان ما دوری کند

3) یا کسی را که به ما عیب می بندد ستایش نماید

4) با به دشمن ما بخشش کند

از ما نیست و ماهم از او نیستیم.


صفات الشیعه صفحه 7


علائم حیاتی (کمکهای اولیه 1)

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 91/9/21:: 7:43 صبح

دکتر سید مهدی موحد ابطحی

مرکز پژوهشهای اسلامی - پزشکی بصیر

علائم حیاتی: نبض

نبض ضربه ای است که از سرخرگ(شریان) لمس می شود و به علت فشار موج خون بر دیواره ارتجاعی شریان می باشد که خون را به پیش می برد. معمولاً تعداد نبض مساوی تعداد ضربان الکتریکی قلب است و شدت آن متناسب با کیفیت فعالیت مجموع قلب و رگها می باشد. تعداد ضربان قلب در هر دقیقه 70 تا 100 در بالغین و تا 140 در نوزادان می باشد

نبض را می توان در محلی لمس کرد که شریان از روی بافتی سفت (مانند استخوان یا غضروف نای) عبور می کند:

-        نبض گردنی (کاروتید): در کنار گردن و زیر فک و لبه عقبی نای لمس می شود. معادل فشار خون 60 میلیمتر جیوه و بالاتر است.

-       نبض مچ دست (رادیال): بر روی قسمت میانی نزدیک به شصت لمس می شود. معادل فشار خون 80 میلیمتر جیوه و بالاتر است.

-       نبض کشاله ران (فمورال): در عمق کشاله ران لمس می شود. معادل فشار خون 70 میلیمتر جیوه و بالاتر است.

-       نبض زیر زانو (پوپلیته آل): در زیر زانو لمس می شود. معادل فشار خون 70 میلیمتر جیوه و بالاتر است.

-       نبض بازویی (براکیال): در سطح داخلی بازو لمس می شود. معادل فشار خون 75 میلیمتر جیوه و بالاتر است.

-       نبض گیجگاهی (تمپورال): در ناحیه گیجگاه ممکن است لمس شود.

فقط نبض گردنی و نبض مچ دست ارزش بالینی دارند و به طور معمول لمس می شوند.

 کدام تعریف برای نبض درست است؟

a)      ضربه خون بر رگها

b)     ضربه ای که از سرخرگ لمس می شود

c)      فشاری که خون را به پیش می برد

d)     فشارِ موجِ خون که لمس می شود

e)      فشاری که موج خون بر دیواره رگها وارد می کند

      فشارخون از فشار موج پیشرونده خون (ناشی از انقباض عضله قلب) و خاصیت ارتجاعی رگها نتیجه می شود.

بیشترین فشار خون که از انقباض عضله قلب حاصل می شود فشار سیستولیک (ماکزیمم) نام دارد.

به کمترین فشارخون که از خاصیت ارتجاعی رگها نتیجه می شود فشار دیاستولیک (مینیمم) گفته می شود.

در بالغین، فشار سیستولیک 100 تا 140  و دیاستولیک 70 تا 80 میلیمتر جیوه می باشد.

اندازه گیری فشار خون با فشار سنج انجام می شود که نوع جیوه ای دقیقترین آنهاست و نوع دیجیتالی آسانترین آنها از نظر کاربرد می باشد (که البته خطا هم دارد).

 کدامیک درست نیست؟

a)      فشار خون مینیمم: کمترین فشار ناشی از انقباض عضله قلب

b)     فشار خون ماکزیمم: بیشترین فشار ناشی از موج پیشرونده خون

c)      فشارخون: برآیند فشار انقباضی عضله قلب و خاصیت ارتجاعی رگها

d)     فشار مینیمم: کمترین فشار حاصل از موج پیشرونده خون

e)      فشار ماکزیمم: بیشترین فشار ناشی از خاصیت ارتجاعی رگها


کدام گزینه درباره علل فشارخون درست نمی باشد؟

1) ناتوانی روحی-روانی فرد برای مقابله با استرسها منجر به پاسخ جسمی (پرفشاری خون) می گردد.                           

2) 95% موارد پرفشاری خون علت جسمی ندارد.

3) فقط 5% موارد فشار خون به خاطر استرس ایجاد می شود.                   

4) استرس، چربی بالا، دیابت و  غلظت خون نیز در بروز این بیماری مشارکت می کنند.

فشارخون فردی پس از یک مشاجره خانوادگی، به  19 روی 10 (190 روی 100 میلیمتر جیوه) رسیده است. انجام چه اقدامی توصیه نمی شود؟

1) گذاشتن یک قرص کاپتوپریل (قرصهای سفید چهارگوش یا گرد) زیر زبان               

2) گذاشتن قرصهای زیرزبانی نیتروگلیسرین (حب های قرمز رنگ) زیر زبان

3) گذاشتن یک قرص ایزوسورباید (قرص سفید گرد) زیر زبان                                  

4) خوراندن یک قرص آرامبخش برای برطرف کردن استرس وی

تنفس

تنفس عبارت است از مبادله هوا بین آلوئولها (حبابچه های ریه) و محیط خارج بوسیله حرکات قفسه سینه. تعداد طبیعی تنفس در بالغین 14 تا 18 بار و در اطفال22 تا 38 بار می باشد.

تنفس کند: تعداد نفس کشیدن کمتر از حد طبیعی است. در مسمومیت با مخدرها و برخی داروهای ضد تشنج و کم کاری شدید تیروئید

تنفس تند: تعداد نفس کشیدن بیشتر از حد طبیعی است. در عفونت ریه، کومای دیابتیک، اسیدوز، ادم ریه،

تنفس آپنوستیک: یک توقف چند ثانیه ای بعد از تنفس عمیق دارد. در ضایعات مغز میانی

تنفس شین استوک: به طور دوره ای تنفس تند می شود و سپس نفس نمی کشد. در نارسایی قلب، اختلالات متابولیک و ضایعات مغزی

تنفس کاسمال: دم و بازدم عمیق و سریع. در اسیدوز متابولیک

تنفس گاسپینگ: نفسهای برابر ولی تعداد و نظم آنها متفاوت است. در ضایعات مغز میانی

عطش هوا (Air Hunger): فرد هشیار است و به سختی اما با دهان باز و باصدا نفس می کشد. در خفگی، ادم ریه، سکته ریه،  


کدامیک جزو نشانه های تنفس خودبخودی نمی باشد؟ 

  1) احساس خروج هوا فقط با تنفس مصنوعی         

2) نشستن بخار روی شیشه        

3) سرد شدن انگشت مرطوب     

4) حرکت قفسه سینه

مردمکها

مردمکهای طبیعی (3 تا 5 میلی متر) به یک اندازه در نور زیاد «تنگ» و در نور کم «گشاد» می شوند و مرکز کنترل آنها در مغز میانی است. هر یک از حالات زیر نشانه ای از آسیب است:

-       مردمکهای غیر قرینه← خونریزی مغزی، فتق مغزی،

-       مردمکهای گشاد ← مسمومیت با آتروپین،

-       مردمکهای گشاد و بدون واکنش به نور← خونریزی مغز میانی، کوما، مسمومیت با داروهای ضد تشنج، ایست قلبی، هیپوترمی، مرگ

-       مردمکهای تنگ (ته سوزنی) ← مسمومیت با مخدرها، سموم نباتی، قطره میوتیک چشمی، خونریزی پل مغزی

هشیاری: فرد نسبت به خود و پیرامونش آگاهی دارد[1]. هشیاری دو جزء دارد: بیداری و آگاهی (محتوای هشیاری). سطح هوشیاری می تواند متفاوت باشد که با دو مقیاس کیفی و کمّی ارزیابی و اندازه گیری می شود. مقیاس عددی آن به شیوه زیر است:GCS[2]به ارزیابی سه قسمت اصلی از عملکردهای مغز می پردازد و از 3 تا 15 نمره دارد. اگر بیمار نمره کمتر از 8 بگیرد در حال کوما (اغماء) می باشد.

 بالای سر 6 مصدوم رسیده اید که وضعیتهای زیر را دارند. کدامیک وضعیت طبیعی دارند؟ 

a)      تنفس تند، فشارخون 90 روی 60، مردمکهای گشاد که به نور واکنش می دهند.

b)     تنفس کند، فشار خون 70 روی 50، مردمکهای گشاد

c)      تنفس کند، فشارخون 60 روی 40، مردمکهای تنگ و بدون واکنش به نور

d)     تنفس منقطع، نبض گردنی ضعیف، مردمکهای گشاد

e)      تنفش گاهی تند و گاهی قطع شونده، بدون نبض، مردمکهای گشاد

f)       تنفس کند، فشار خون 100 روی 75، مردمکهای ته سوزنی

منبع
موحد ابطحی، مهدی. جزوه بهداشت و کمکهای اولیه. دانشگاه فرزانگان. 1391

نوشته های مرتبط:

[1] Consciousness

[2] Glasgow Consciousness Scale


تفسیر مصطلح

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 91/9/17:: 1:0 صبح

تفسیر مصطلح

دکتر سید مهدی موحد ابطحی

مرکز پژوهشهای اسلامی - پزشکی بصیر

معنای لغویتفسیر در لغت به معنای «توضیح دادن و آشکار کردن پوشیده هایی غیر از عینیّت ها» است[1] و در اصطلاح علوم قرآنی، به معنای «به خوبی آشکار کردن مطالب و حقایق»[2] است. واژه «فسر» بر خلاف واژه «تدبّر» فقط یک بار در قرآن به کار رفته[3] و عمده نظرات مفسّران درباره آن دو گونه است:

الف) بیان و کشف و تفصیل و کشف و دلالت

ب) معنا و مؤدّی (که نیاز به قرینه دارد اما قرینه ای نداریم)[4]

اگرچه تعاریف متعددی برای واژه «تفسیر» مطرح شده اند، اما چند دیدگاه کلی وجود دارد:

1.     «فهم کلام یا آیات خدا و احوالات آنها» مشترک بین اغلب تعاریف مفسّران (راغب اصفهانی، شیخ طوسی، زمخشری، شیخ طبرسی، زرکشی، فیض کاشانی، حویزی، بحرانی، و طباطبایی) برای تفسیر یا علم تفسیر می باشد[1].

2.     در برخی موارد، تفسیر یا علم تفسیر معادل «کشف مراد خدا» دانسته شده است: «ایضاح مراد الله تعالی من کتابه العزیز»[2]، «علم یبحث عن مراد الله تعالی بقدر طاقه البشریه»[3]، «علم یبحث عن احوال کلام الله المجید من حیث انه یدلّ علی المراد بحسب طاقه البشریه»[4]. به نظر می رسد این تعاریف متأثر از منابع اهل تسنن یا سیطره اصول فقه باشند و اصرار بر کشف مراد جدی خداوند به عنوان هدف مفسّر، موجب پیشروی هرمنوتیستها و نسبی دانستن مراد مؤلف می شود.

3.     تعریف پیشنهادی بابایی «علم تفسیر: دانشی که عهده دار بیان معنا و مدلول ظاهری آیات کریمه و کشف و تبیین مراد خدای متعال از آن است» [5] یا «تفسیر: بیان مفاد استعمالی آیات قرآن و آشکار نمودن مراد خدای متعال از آن بر مبنای ادبیات عرب و اصول عقلایی محاوره»[6] نیز ایرادات بسیاری دارند: زیرا حتماً عاقل به این کار دست می زند و قرآن از خدایِ فراتر از عقل صادر شده است. قیود آخرین زائدند زیرا همه می دانند که مثلاً نمی توان شعر فارسی را با ادبیات عرب شرح کرد و دستور زبان مربوط به آن لغت و زبان لازم است. او در جای دیگری می پذیرد که «تفسیر» مراتب متفاوت و کیفیاتهای متفاوت بیان دارد[7] و تفسیر را «تلاش فکری مفسّر» یا «پژوهشی که مفسّر انجام می دهد» می داند[8].

4.     برخی دیگر تفسیر را «فعالیتی فکری» دانسته که به بیان آیه های قرآنی و مقاصد و مدالیل آنها می پردازد و دانش تفسیر علمی  است که از حیث دلالت قرآن بر مراد خدا به قدر توان بحث می کند[9].

5.     زرکشی تعاریف مختلفی برای تفسیر مطرح کرده اما این تعریف وی از علم تفسیر ایرادات کمتری دارد: «دانشی است که به وسیله آن فهم کتاب خدا (نازل شده بر پیامبر) و بیان معانی و استخراج احکام و حکمتهای آن به دست می آید»[10]. قسمت اول این تعریف مهم است زیرا که تفسیر را «علم فهم» دانسته و فهم؛ فهمِ بشری است. اما قسمت دوم، مربوط به کاربردهای این دانش و زائد است.

6.      حامد ابوزید جایگاه تفسیر و تأویل را مشخص می کند: «تفسیر علمی است که دانشهای مقدماتی برای تأویل را فراهم کرده اما تفسیر نمی تواند به رأی باشد و تأویل مردود مبتنی بر تفسیر نمی باشد [نداشتن رابطه زبان شناختی بین این دو][11].

گفتنی است؛ بیشتر تعریفهای ارائه شده برای تفسیر، به ارتباط بین خدا و بشر توجه نکرده و ایراداتی به درجات مختلف مانند سوگرایی، تقلیل گرایی و تأثیرپذیری از پارادایم غالب (مانند غلبه اصول گرایی و سیطره نقل گرایی) و در مراتب مختلف (هستی شناختی و مفهومی، معرفتی و روش شناختی) دارند. بنابراین، مفسرین و صاحب نظران درباره فلسفه تفسیر قرآن (Philisiohy of Interpreting the Quran) از صواب دور شده اند و به نوعی دچار خطای معرفتی (Epistemic Error) در شناخت کلام و پیام خدا و فهم آن (Hermenutic of Revealation) گشته اند.

منبع: برگرفته از (با کمی تغییر و اضافات) پایان نامه ارشد تفسیر قرآن خودم.

این مطالب با نوشتار «پارادایم حاکم بر اندیشه اسلامی» مرتبط است.

Reference

Movahed-Abtahi Mahdi. Methodology of conceptual analysis in thematic interpretation of the Quran. MA Thesis on Quran Interpretation, University of Quranic Sciences, September 2011, Qom, Iran


[1] راغب. مقدمه جامع التفاسیر. ص 47. طوسی محمدحسن. التبیان. ج 1 مقدمه.  زمخشری جاد الله. الکشاف. ج 1 مقدمه . طبرسی فضل. مجمع البیان. ج 1 مقدمه ص 10، الفن الثالث ص 13-14. زرکشی. البرهان. ج 1 ص 33. فیض کاشانی مرتضی. الصافی. ج 1ص 3 مقدمه الثانیه العشر . العروسی الحویزی عبدعلی. نورالثقلین. ج 1. البحرانی هاشم. البرهان.  مقدمه. طباطبایی محمدحسین. المیزان. ج 1 مقدمه

[2]خوئی ابوالقاسم. البیان. ج 1

[3] ذهبی محمد حسین. التفسیر و المفسّرون. ج 1 ص 17

[4] الکافیجیّ. التیسیر فی قواعد التفسیر. ص3

[5] بابایی. روش شناسی تفسیر قرآن. ص 10

[6] همان. ص 23

[7]بابایی. روش شناسی تفسیر. ص 12

[8] همان. ص 23

[9]کریمی مصطفی. قرآن و قلمروشناسی دین. بخش 3 فصل 2: قرآن چشمه جاری

[10] زرکشی. البرهان.ج1 ص 104

[11] حامد ابو زید نصر. معنای متن. فصل 2:  تفسیر و تأویل


[1]راغب. مفردات. ص 380

[2]بابایی. روش شناسی تفسیر. ص 8

[3] فرقان 33 : وَلَا یَأْتُونَکَ بِمَثَلٍ إِلَّا جِئْنَاکَ بِالْحَقِّ وَأَحْسَنَ تَفْسِیرًا.

[4] بابایی. روش شناسی تفسیر قرآن. ص 23


تمرین انگلیسی 1

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 91/9/16:: 11:0 عصر

  تمرین زبان انگلیسی برای رشته های علوم قرآن، تفسیر، الهیات، . . (1)

هنوز جایزه تعیین نکرده ام اما اگر جواب این پرسش نه گزینه ای را به درستی ارسال کنید شاید جایزه داشته باشد!

دکتر سید مهدی موحد ابطحی

 All are related to the etymology of the Quran and its derivations except

1.act of reciting

2.recite from the written notes

3.read aloud

4.it is sent down at intervals

5.the name of Muslim scripture

6.an individual passage recited {by} Muhammad

7.it is the revelation sent down by God upon Muhammad

8.the Arabic version of the Book: by the clear Book

9.it appears to be some thing in God’s possession that is larger than what has so far been


علل تشتت در آراء هرمنوتیکی

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 91/9/16:: 7:0 عصر

علل تشتت در آراء هرمنوتیکی

دکتر سید مهدی موحد ابطحی

مرکز پژوهشهای اسلامی - پزشکی بصیر

آنهایی که به هرمنوتیک پرداخته اند نظرات بسیار متفاوت و متضادی مطرح کرده اندکه در حد وسع این نوشتار، می توان علل تنوع یا تشتت در آراء آنها را به صورت زیر دسته بندی کرد:

  1. تفاوت در مفهومِ متن،
  2. عدم توجه به خاستگاه زبان (منشاء زبان کتابهای مقدس و منشأ زبان بشری)،
  3. بی توجهی به نشانه شناسی،
  4. نشانه شناسی را اخص از زبان شناسی دانستن،
  5. اولویت بندی قواعد فهم،
  6. اصالت دادن به نیّت مؤلف (امکان دسترسی، یکی بودن، ثبات)،
  7. اصالت دادن به فهم مخاطب،
  8. بی توجهی به علم ارتباطات(ماهیت ارتباط و پیام، قالب پیام و نقش گیرنده)،
  9. و مواردی دیگر.

Reference

Movahed-Abtahi Mahdi. Methodology of conceptual analysis in thematic interpretation of the Quran. MA Thesis on Quran Interpretation, University of Quranic Sciences, September 2011, Qom, Iran


<   <<   71   72   73   74   75   >>   >



بازدید امروز: 130 ، بازدید دیروز: 295 ، کل بازدیدها: 423658
پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ