ناپیدا کرانه
ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 91/8/25:: 8:0 عصرناپیـدا کـرانـه
محـرم شـد معـمـائی جـاودانـه
که تحقیقش فُسون است و فِسانـه
ملک شوریـده بود از این فَغانـه
که دنیـا را مگـر محـشـر فِتـاده ؟
سحرگاهان با صبا گشتم روانه
که هـر سـوئی مگـر پُرسم نشانـه
فلک را واژگــون دیدم یقینـاً
شمـردم بـی نـهـایـت مـاه پـاره
بسی خورشید و مه دیدم شبانه
فـراز نیـزه هـا بـرجـی نـهـاده
مـن از خـار بیـابـان می شنیـدم
دویـدنـهـا بـه پـای کـودکـانـه
زِصحرایی گذشتم خشک و سوزان
فقـط خـون و فقـط آتـش زبـانـه
به دریـایی رسیـدم پُـر تـلاطـم
چو کـوهـی مـوج آن در هر زمانـه
به ساحل جزر و مدّ خـون بدیـدم
زمین می شد زِ هر موجـش خـرابه
در آن، کشتی فرو می شد به دوران
که می راند نـاخـدایش عـاشقـانه
چنان لنگـر کِشد بر عرش و کیوان
که گـویـا می رود او سـوی خـانه
شدم حیران از آن فرمان و سُکّـان
به عرش، او چـون گرفته آشیـانه؟
حسین گویان به کشتی آی و بُگذر
از ایـن دریـایِ ناپـیـدا کـرانـه
بریز اشکی زِ خـون، با موجِ دریـا
حسیـنـی شو؛ غـلامی جـاودانـه
سروده: دکتر سید مهدی موحد ابطحی (غلام)
بحر هزج مسدس محذوف (مفاعیلن مفاعیلن فعولن)