• وبلاگ : جزيره علم
  • يادداشت : زدن زنان: آري يا خير؟ قسمت دوم
  • نظرات : 1 خصوصي ، 16 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام.حقيقتش اينه كه كلمه زدن يكم منفي به نظر مياد. آدم سختشه قبول كنه ولي اگه واقعا خدا گفته بايد پذيرفت(البته با كشف معناي واقعي كلام حضرت حق) ...

    ضمنا كلمه "واضربوهن" كه به معناي زدن در فارسي هست اي كاش نظر لغت نامه هايي مثل لسان العرب يا العين يا ... رو هم استفاده مي كرديد. به نظرم رو ترجمه واژه نميشه تحليل كرد.واژه هاي عربي معاني زيادي دارند كه فقط با مراجعه كتب لغتي و همزمان با درنظر گرفتن شان نزول آيات ميشه به اراده يك معناي خاص گوينده آن پي برد.

    ديگه اينكه هردوپست اين موضوع رو خوندم اثري از استفاده از تفاسير نديدم چه به عنوان مويد نظرتان و يا مخالف نظرتان

    واضح تر بگم: با خوندن مطالبتان برام سوال ايجاد شده كه اصول تفسير صحيح قرآن چي هست؟ كه اگر آدم يه جايي نظري رو درباره آيات كريمش ديد بتونه اعتماد كنه ؟

    به نظرم دونستن اين اصول هم براي كسي كه درصدد فهم قرآن هست و هم براي مخاطب آن محقق، اعتماد آور هست.

    باآرزوي موفقيت...

    پاسخ

    سلام. ممنون از نظرتان. منتظر چنين سؤال و ابهامي بودم. عمداً تفاسير را نيارودم تا سؤال شود. البته از برخي کتابهاي لغت عربي استفاده کرده ام و اصلاً ترجمه آيات ملاک نبوده است. کتک زدن يکي از مصاديق «ضرب» است نه معادل آن زيرا قرآن مثلاً در آيه «إذ ضربتم في الأرض...» ضرب را به معناي کتک زدن به کار نبرده است. پس ريشه يابي واژگان عربي براي تعيين معناي اصلي يک واژه مهم است که برخي معتقدند «معنايي حسّي که به عينيتي خارجي ارجاع و اشاره داشته» معناي اصلي واژه است که عرب وضع کرده است.
    درباره مباني تفسير قرآن بگويم: در علم مفردات و معناشناسي، مبنايي هست که برخي قبول دارند و اغلب قبول نکرده اند ولي با توجه به روايات و نص قرآن نظر آن عده قليل درست است: اين که قرآن است که واژه را معنا مي دهد زيرا بزرگترين کتاب ادبيات عرب و معتبرترين آن همين قرآن است که گوينده اش خطا نداشته است. پس نمي توان کتب عربي را بر قرآن تحميل کرد.
    اگر فرصت بدهيد پس از دفاع از پايان نامه ام (دو هفته ديگر) که برخي از اين اصول و مباني نيز در آنها آمده، مطالب بيشتري را منتشر کنم.
    راستي: راست گفته اند که مستمع صاحب سخن را بر سر حرف آورد. منتظرتان هستم.