سفارش تبلیغ
صبا ویژن

برجام و پرده ابهام!

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 94/6/16:: 1:30 صبح

برجام و پرده ابهام!

واژه «برجام» مُهر بر دهان زد: افراطیون و سیاسیونی که «فکت شیت» مطالبه می کردند!

آفرین به مذاکره کنندگانی که چشمها را شستند! این واژه را ساختند! و دهانها را بستند!

سکانس اول:

رئیس مجلس ایران در نیویورک سخنرانی داشت و با رؤسای پارلمانهای برخی کشورها دیدار کرد.

سخنانش بودار بود: باز شدن مسیر گفتگوی مستقیم درباره رابطه آمریکا و ایران!

آیا وی عجله دارد تا تغییر در ادبیات سیاسیون ایران را به آمریکاییان بفهماند؟!

آیا می خواهد از حسن روحانی در گشودن باب مذاکره با آمریکا عقب نیافتد؟!

آیا نگران نتایج صندوقهای انتخابات در اواخر سال 94 می باشد؟!

سکانس دوم:

رهبرعالی ایران بررسی برجام را از مجلس خواستار شد، اگرچه چندی پیش «کمیسیون بررسی برجام» در مجلس تشکیل شده بود!

آیا نیازی نیز به چنین یادآوری بود!؟

آیا فضای عمومی و سیاسی ایران به چیزی توجه یافت که نباید؟!

سکانس سوم:

عکاس آمریکایی عکسی  را در سفر به ایران گرفت، در سایت خود گذاشت و زیرش نوشت: «پدرش گفت پسرش آدمی است که به حل کردن مشکلات مردم، بسیار علاقه‌مند است. او و پسرش در پنج سالگی مقداری زردآلو از مغازه‌ای خریدند و پاکت زردآلو دست پسر بود. پدر هوس زردآلو می کند و سرش  را بر می گرداند تا از پسر بگیرد اما او همه زردآلوها را در بین راه به رهگذرها داده بود!»

رئیس جمهور آمریکا جمله ای زیر این عکس می نویسد: «این داستان بسیار تأثیرگذار بود. یکی از خشنودهای هر پدر و مادری این می‌تواند باشد که ارزش‌هایی که مایل به ظهور آنها در فرزندانشان هستند، شروع به تجلی در اعمال کودکانشان کند . امیدوار است این پسر، این حس نوع‌دوستی و مهربانی‌اش را هرگز از دست ندهد و بخواهد در جهت تبدیل دنیا به مکانی که در آن کودکان و جوانان قادر به رسیدن ظرفیت‌های خود باشند، تلاش کند. اگر روزی بتواند این مرد جوان را ملاقات کند، آرزو می‌کند که زردآلویی برای او نگه داشته باشد!»

این حاشیه نویسی طرفداران زیادی در دنیای مجازی پیدا می کند!

آیا نوشتن این جمله پیامی رسمی از کانالی غیررسمی به مقامات ایرانی بوده است؟!

سکانس چهارم:

دختری 9 ساله قرآنی را با نوشته ای از رهبر عالی ایران دریافت می کند!

پدرش چند سال قبل در تهران ترور شد: دانشجوی دکترا یا دانشمند هسته ای؟ برخی اصرار و برخی انکار!

تلویزیون رسمی ایران گزارشی را با آب و تاب پخش کرد!

آیا مرسوم بوده که مسئولان رده بالای کشوری چنین کاری کنند؟!

آیا این خبر آنقدر مهم بوده که صداوسیما آن را رسانه ای کند؟!

 سکانس پایانی

دارم می اندیشم تا شاید بتوانم پرسشهای زیر را پاسخ دهم:

  1. آیا پانویسی عکس در فضای مجازی پیامی رسمی را به مقامات ایرانی رسانده است؟!
  2. آیا سخنرانی درباره برجام برای حواس پرت کردن (رد گم کردن) بود؟
  3. در پشت پرده چیست؟ این پرده از کیست؟

اسرار ازل را نه تو دانی و نه من

وین حرف معما نه تو خوانی و نه من

هست از پس پرده گفتگوی من و تو

 

چون پرده در افتد نه تو مانی و نه من





بازدید امروز: 81 ، بازدید دیروز: 86 ، کل بازدیدها: 404991
پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ