سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مجالس الحسین

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 96/7/8:: 9:42 صبح

مجالس الحسین

«نمی خواستم[1] حرف بزنم [مگر] برای این که زاد و توشه ای برای خودم تهیه کنم[2]. قرآن می فرماید: «إِنَّا کُنَّا نَسْتَنسِخُ مَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ»(جاثیه، 29)  [یعنی] هر آنچه شما عمل می کنید -«آنچه» از ادوات عموم است[یعنی] استثناء ندارد- آنچه از خوب و بد دارید، ما نسخه بر می داریم، نسخه یعنی زیراکس، [یعنی] اصل.

یکی از پیرمردهای بزرگ [از] علماء قدیم فرموده [بود]: روز عاشوراء روضه ها خیلی بود، آن روز روضه اش ارزش داشت که مردم شب عاشورا بیدار بودند!

من خودم بچه که بودم چیزی نمی خوردم اما حالا نمی توانم. عاشورا چیزی نمی خوردم [و] مردم [هم] معمولاً ناشتایی نمی کردند؛ گریه می کردند برای بچه های امام حسین، آّب نمی خوردند، خودشان را به مجالس امام حسین آشنا می کردند. 

فریب دادند من و شما را، دروغ گفتند و دروغ خواهند گفت. شما خیال نکنید [که اگر در این] مجلس ننشینید [ولی از] تلویزیون مجلس روضه را دیدید، به امیرالمؤمنین ثوابِ اینجا را ندارد، به امیرالمؤمنین [قسم] هر آخوندی به شما [اگر چنین چیزی] گفت، ریشش اگر سه متر هم باشد، دروغ گفته است [بلکه] ریاست می کنند. در هر حسینیه ای [که] سینه زدند و گریه کردند و تلویزیون گذاشتند، به امیرالمؤمنین –صاحب عزا- دروغ گرفته اند که [اگر] یک لحظه بیاید، [آنجا] ثواب اینجا را ندارد. به امیرالمؤمنین دروغ می گویند. به امیرالمؤمنین دروغ می گویند. 

فتنه است، آخرالزمان است، [بلکه] شما را از حق دور می کنند. زمان [دارد] نزدیک می شود، یک وقت امام زمان [هم] می آید و همه ما می رویم زیر صاعقه. [اگر این مجلس] که شما الآن اینجا هستید با تهران متصل باشد، دو مجلس [به حساب می آید]. 

به مجرد این که ملائکه ببینند در مجلسی دارند اسم اهل بیت را می برند یا فضائلشان را [می گویند] -اینها روایتش به حد تواتر است- به مجرد این که صحبت اهل بیت شد،چه فضیلتها چه مصائب، [ملائکه که] موتور نمی خواهند، تاکسی تلفنی [هم] نمی خواهند. به مجرد این، «مختَلَف ملائکه»[3] است یعنی دو باند است، همینطور ملائکه دارند از این طرف می آیند و از آن طرف بالا می روند. خدا لعنت کند آنهایی را که شما را نشاندند در خانه و گفتند برای شما تلویزیون می گذاریم[به جای رفتن به مجلس اهل بیت]، اینها با علی کاری ندارند، [و] البته علی هم، با [وی] هم نان می خورند. در زورخانه هم یا علی [می گویند]، همین هایی که سر حسین را بریدند، الله اکبر [گفتند]!

مجلس امام حسین را برای خودتان ذخیره قرار دهید: قرآن می فرماید: «إِنَّا کُنَّا نَسْتَنسِخُ مَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ» آنچه که کردید، نسخه می گیریم. آن وقتها شما خیال نمی کردید باورتان [هم] نمی آمد [که] چطور [می شود] خدا یک نسخه اش را می گیرد! کدام نقاش می توانست عکس این جلسه را تمام عیار بگیرد؟ حالا دیگر عکس گرفته ایم [حتی] صدای شما مردم [را هم می گیرند]. یک فیلم و یک ویدئو و یک دستگاه [لازم دارد]. «إِنَّا کُنَّا نَسْتَنسِخُ مَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ»

یکی از علمای بزرگ، پیرمردِ ذریه پیغمبر را [در یکی از ] روضه ها [دیدم]، در [کوچه و] سیبه های قدیم که دراز است و می بایستی تا آخر مسیر راه بروند)، منبر تمام شده [بود] و جمعیت از منزل [بیرون می آمدند]، جمعیت فشار می دهد به این طرف، [ولی] این آقا لای این جمعیت دارد می رود. من گفتم آقا روضه تمام شد؟ (خوب گوش کن، نمی خواستم حرف بزنم حتی یک کلمه اما دیگر [شد]) فرمود: می خواهم بروم عکس بگیرم» آن روزها مثل حالا عکس نبود که، [ولی] فرمود: می خواهم بروم عکس بگیرم. توی آلبوم ما عکس خیلی زیاد هست: باغ رفته ایم، سبزه، عقد، نوه، خاله، دایزه، [همه] عکسشان هست. این عکسها یک روزی جز گرفتاری چیز [دیگری] ندارد. می باید نشان کسی ندهیم. اما بگذارید یک عکس از مجلس [امام] حسین هم داشته باشیم. همین، تمام شد و رفت. این [بود] معنای ساده إنا نستنسخ ما کنتم تعملون.

توضیحات

[1]: سخنان مرحوم آیه الله العظمی سیدمحمدعلی موحدابطحی در عاشورای 1417، یکی از مراجع تقلید و فقهای معاصر که در سال 1381 رحلت فرمود.

[2]: ایشان منبری و خطیب نبود بلکه در روز عاشورا در منزل اصفهان که عزاداری مفصلی می شد و هیات های مذهبی به سینه زنی و زنجیر زنی و عزاداری می پرداختند، از ایشان می خواستند عزاداران را دعا بفرماید. ایشان نیز بر پایه اول منبر می نشست و بسته به توانایی جسمانی، به نکاتی اشاره  می فرمود و سپس دعا می کرد. 

[3] بخشی از زیارت جامعه کبیره (از امام هادی علیه السلام):  اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَهلَ بَیتِ النُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعَ الرِسالَةِ و مُخْتَلَفَ المَلائِکَةِ و مَهْبِطَ الْوَحی. . . 

این مطلب را در تلگرام بخوانید





بازدید امروز: 6 ، بازدید دیروز: 86 ، کل بازدیدها: 404916
پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ