سفارش تبلیغ
صبا ویژن

MovahedAbtahi`s Poems

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 93/7/6:: 12:7 صبح

Dear All

 Salamonalaykom

 I`m glad you read some of my Farsi poems focused

 on Shiite Imams and the prophet Mohammad`s family (Ahl al-Bayt).

 It can attracts your mind to explore its rhetorical points or to

 prominent my errors.

 I thank from any efforts promoting Persian language in the world

 although my poems may develop knowledge about Ahl al-Bayt of the

 prophet Mohammad.

 Anyway, your opinion is welcome.

 Mahdi

Download it  from this link


شرمنده

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 93/5/26:: 9:26 عصر

دیشب بعد از نماز مغرب اشعار زیر را بالای سر امیرالمؤمنین علیه السلام خواندم (البته با پوزش و عذرخواهی مکرر)(حالی بود و مقالی):

بـودم غیـور و غیـرتم شُـهـره بـه آفـاقم نمـود

لیکـن نمی دانم چه شـد سیـمای جانـانم کبـود

عمری سراپا گـوش و چشم شاید تقاضایی کنـد

او در قفس بـودش ولی چیزی نگفت و پرگشـود

همـراه او غمـخــوار او تـنـهـاتـرین دلـدار او

در حسـرت گفتـار او پایان رسیـد گفت و شنـود

او شمـع و من پروانه اش من درطواف کعبـه اش

هفتادو پنج روزی گذشت او در رکوع و من سجود

من پاسـبان از گلشنش هم باغبان هم غنچه اش

شرمـنده از پـژمردنش او اشک و از من می زُدود

او بهـتـرین همیـار من چشـم انتـظـارِ پـایِ من

شرمنده از دیوار و در صورت به زیر و قـد خمـود

دسـت خـدا در آستـیـن چشـم خـدای راستیـن

امـا مپرسیـدم چـرا آتـش به خـانـه شـد فـرود

انسیـه حـورا بـتـول بـودش امـانـت از رسـول

شاید نخفتم چون که شد دستان کین بر او فـرود

هم چشـم و هم دسـت خدا بیـدار بـودم با خـدا

غفلت نکردم لحظه ای این خانه را سوزاند حسود

بحر رجز مثمن سالم: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن
انتشار در جزیره علم در تاریخ 26/5/93 توسط: دکتر سید مهدی موحد ابطحی

 

 


فقر و مسئولیت اجتماعی

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 93/5/25:: 1:38 عصر

فقر و مسئولیت اجتماعی

فقر و مسئولیت اجتماعی  

نگاهی علمی و جدید به روایات معصومین علیهم السلام در موضوع فقر نکات ارزشمندی را به دنبال دارد. نوشتار حاضر ایده پردازی از روایاتی از امیرالمؤمنین علیهم السلام (از کتاب شریف تحف العقول در صفحات 107، 127، 130، 198 و 204) و در راستای تبیین و نظریه پردازی فقر از دیدگاه اسلام می باشد.

·          به طور کلی؛

برخی اعمالی که از انسان سر می زند پیامدهای ناخواسته ای مانند «قطع رزق» و «کوتاهی عمر» دارند. در حالی که «امر به معروف» و «نهی از منکر» چنین پیامدهایی ندارند و در عوض عمر را زیاد کرده و رزق و روزی را تضمین می کنند. به عبارتی دیگر، یک بازخورد منفی بین «کردار و رفتار فرد» و «رزق و روزی» وی وجود دارد. گفتنی است امر به معروف و نهی از منکر یک عمل اختیاری و از روی نیت و انگیزه بوده و نوعی مسیر تعاملی یا کانال ارتباطی بین افراد یک جامعه می باشد که هرچه بیشتر انجام شوند، پیوند اجتماعی آنها بیشتر می شود (معادل همان سرمایه اجتماعی که در جامعه شناسی مطرح است). بنابراین صِرف نیت کردن انجام کار نیک یا برآوردن نیاز یک نیازمند در واقع نیت و قصد کردن برای یک تعامل و ارتباط بین کُنشگر و نیازمند می باشد که موجب تعامل و پویند اجتماعی می گردد. به همین خاطر «نیت بر کار خیر» یا «قصد برآوردن نیاز نیازمند» مهمتر از حجم نیاز رفع شده خواهد بود. این مرحله از کنش اجتماعی به صورت دیگری نیز تأکید شده است: «قصد و نیت مؤمن از انجام کاری بهتر از انجام آن است».

·         از دیدگاه جمعی و اجتماعی؛

رفع نیازِ نیازمند یک «وظیفه جمعی» است که مؤمن یا مسلمان بودن شرط اجرای آن نیست. به همین خاطر، اغنیاء و فقراء نسبت به هم «مسئولیت اجتماعی» پیدا می کنند یعنی گرسنگی فقیر نتیجه عدم انجام مسئولیت غنی (سیرکردن) است. بنابراین، «گرسنگی فقرا» خط قرمزی که نشانه عدم انجام مسئولیت اجتماعی و عدم ایفای حقوق توسط اغنیا می باشد.البته چنین نیست که فقراء از اغنیاء طلبکار شوند بلکه «اغنیاء باید خود را بدهکار نیازمندان و فقرا بدانند». این بدهکاری در چه حدی است؟ آیا باید در حد شأن و منزلت غنی باشد؟ آیا باید در حد درخواست فقیر و نیازمند باشد؟ نیازهای حیوانی-انسانی عبارتند از: خوراک مانند خوردنی و نوشیدنی، سپس پوشاک، سپس سرپناه، سپس همسر. پس حداقل این بدهکاری مساوی حداقل نیاز تغذیه ای فقراء است یعنی معادل «مقدار مالی که غنی می بایست خرج کند تا فقیر سیر شود».

گفتنی است تعیین این مقدار مسئولیت اجتماعی میان فقیر و غنی بر اساس این اصل می باشد که «مالکیت فرد بر مالش انحصاری نیست» زیرا حقوق الهی و حقوق مردم نیز در آن هست. یعنی یک تعادل الاکلنگی بین «ایفای مسئولیت اجتماعی اغنیا و فقر فقیران آن جامعه» بر قرار است: هرچه «اغنیا مسئولیتشان را بیشتر انجام دهند، فقرا کمتر می شوند و هرچه این مسئولیت کمتر انجام شود، فقرا بیشتر می شوند».

·         از دیدگاه فرهنگی؛

نیازمندی و بی نیازی ریشه های عمیقتری در اموری معنوی و غیرمادی دارند. نیازمند به امور مادی نیازمند به امور معنوی نیز هست اما نیازمند معنوی ممکن است از نظر مادی نیازمند باشد یا نباشد. چون رفع نیازهای مادی آسانتر از رفع نیازهای غیرمادی است، نیازمندی به امور غیرمادی بدتر از نیازمندی به امور مادی است و داشتن امور غیرمادی بی نیازی بیشتری به ارمغان می آورد. «دانایی» و «نادانی» مهمترین این امور غیرمادی هستند. در روایت هست که «هیچ بی نیازی مانند عقل نیست و هیچ نیازمند سخت تر از نادانی نیست».

فعلاً در نجف اشرف این مطلب را منتشر کردم و اصل روایات همراهم نبود. ان شاء الله برگشتم، اصل روایات را نیز به صورت پانوشت اضافه خواهم کرد.
انتشار در جزیره علم در تاریخ 25/5/93 توسط: دکتر سید مهدی موحد ابطحی

 


حاجی و ساقی

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 93/5/24:: 10:47 عصر

حاجی و ساقی

زیارت حضرت ابالفضل که می خواندم، دلم می خواست مطلبی درباره ایشان منتشر می کردم. کمی بعد و حین خواندن قرآن، نکته هایی از آیات به قلبم راه یافت که این عظمت را نشان داد. اینها را مرتب کردم و این نوشتار شد:

حضرت عباس در کربلا، سقای حرم، علمدار و افسر سپاه بود. در هجوم صبح عاشورا همه یاران دفاع کردند و حدود 50 نفر نیز به شهادت رسیدند. پس از آن جنگ تن به تن شد و اصحاب و بنی هاشم از امام حسین علیه السلام اجازه می گرفتند، به میدان می رفتند و به شهادت می رسیدند. اما امام حسین علیه السلام اجازه نداد قمربنی هاشم به میدان جنگ برود. دلایل و تفاسیر متعددی برای این امتناع وجود دارد. در عوض حضرت برادرش ابالفضل را برای آوردن آب به سوی نهر علقمه فرستاد.

می دانیم اطاعت از حجت خدا و امام زمان بالاتر از هرچیزی است اما آیا آب آوردن بالاتر بود یا جنگیدن؟ این سؤال را این چنین پاسخ می دهم:

1.      عباس مهاجرت کرد[1]: به همراه برادر و خواهر، زن و کودک، بزرگ و کوچک،  بدون مال و املاک، از مدینه سوی مکه، از دنیا به سوی عقبا، و از خلق خدا سوی حجت خدا.

2.      راندن از حریم حرم در مکه یا راندن کسی از خانه و کاشانه، گناهی است بس عظیم و برجسته که خدا را به خشم درآورده. خشم از راندن پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله بدتر از خشم کوتاهی در سقایت و عمارت مسجدالحرام است. ابتدا خاتم الانبیاء[2] و سپس کاروان کربلا، آن از مکه سوی مدینه و این از مدینه سوی مکه.

3.      کاروان کربلا شبیه حاجیان مکه و مِنا بود: هر دو به سوی خدا می رفتند:

یکی مُحرم شد سوی بیت خدا و دیگری مَحرم شد به حجت خدا. هر دو ترک دنیا کردند: یکی ترک لباس و عطر و زیور به اختیار و دیگری ترک خانه و کاشانه و امنیت به اجبار. سقایت در هر دو بود: سقایت حجاج و نگهداری مسجدالحرام (همانند اقامه نماز و پرداخت زکات) امری بزرگ و سترگ است که هر مسلمان و هر مؤمنی به آن دست نیابد[3]. حضرت ابالفصل هم ساقی اهل حرم و هم نگهدار حریم حرم بود. کار کاروان به عرفات کشید و مِنای کربلا بدید: تاسوعا گذشت و عاشورا رسید. حاجیان در حریم حرم سقایت می شوند و حرم در حریمش رعایت می شود: نمی توان کُشت، نه یک پشه نه یک بچه، نه زخمی بر سر نه بر حنجر. کسی خون نمی ریزد: نه خونی قطره قطره نه گودال پُر گشته.

4.      خدا مجاهدت (با مال یا با جان) را در راه خویش را برتر از سقایت حجاج و نگهداری مسجدالحرام می داند که برخی می توانند به آن دست یابند[4]. مهاجرت به اجبار مهمتر از مهاجرت به اختیار است. حضرت ابالفضل مهاجر الی الله بود، همانند حاجی بلکه بالاتر. او اطاعت از حجت خدا و امام زمان خود را پیش گرفت، اطاعتی که مرکز اقامه نماز و پرداخت زکات شمرده می شود.

5.      سینه ابالفضل سنگین شده: نه آبی در خیمه و نه راهی سوی شریعه، هم ناله و ضجه می شنیده هم غربت و بی کسی دیده. در این سیر بود که صدای برادر شنید و از او خواست اگرچه نجنگیده، آب رساند به جگرهای تفتیده، به رقیه و سکینه، به مادران شیرده، به کودک شیرخواره، به بیمار تب کرده، به اهل حرم و به اسیران آینده. او نیز بی چون و چرا پذیرفت. این دومین مهاجرت ابالفضل بود از روی اختیار، برای حفظ حریم و حرم آل اطهار و خامس اهل کسا و با سقایت حاجیان و اسرا.

6.       وی بالاتر رفت، از سقایت اهل حرم حجت خدا به مجاهدت با جان در راه خدا رسید: از نهر علقمه به سوی کعبه دلبرده، در حریم حرم دست و سر فدا کرد، سقایت را رها کرد، سجده بر ارض کربلا کرد، سپس در آغوش جانان جان سپرد و مجاهدت را به پایان برد.

7.      این مقامی است که به پشتیبانی ایمان یقینی و باور حقیقی بود[5]، ایمانی که سالها در انتظار بود تا خود را بروز دهد[6] بدون این که اندکی از آن کاسته شود یا تغییر یابد.

انتشار در جزیره علم در تاریخ 24/5/93 توسط: دکتر سید مهدی موحد ابطحی

[1] النساء 100: وَ مَنْ یُهاجِرْ فی سَبیلِ اللَّهِ یَجِدْ فِی الْأَرْضِ مُراغَماً کَثیراً وَ سَعَةً وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهاجِراً إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیماً .

[2] بلد 1-3: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ‏. لَا أُقْسِمُ بهَِاذَا الْبَلَدِ. وَ أَنتَ حِلُّ  بهَِاذَا الْبَلَدِ.وَ وَالِدٍ وَ مَا وَلَدَ. توبه 13: أَ لَا تُقَتِلُونَ قَوْمًا نَّکَثُواْ أَیْمَنَهُمْ وَ هَمُّواْ بِإِخْرَاجِ الرَّسُولِ وَ هُم بَدَءُوکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ  أَ تخَْشَوْنَهُمْ  فَاللَّهُ أَحَقُّ أَن تخَْشَوْهُ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ.

[3]إتوبه 18: ِنَّمَا یَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللَّهِ مَنْ ءَامَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الاَْخِرِ وَ أَقَامَ الصَّلَوةَ وَ ءَاتىَ الزَّکَوةَ وَ لَمْ یخَْشَ إِلَّا اللَّهَ  فَعَسىَ أُوْلَئکَ أَن یَکُونُواْ مِنَ الْمُهْتَدِینَ.

[4]توبه 19: أَ جَعَلْتُمْ سِقایَةَ الْحاجِّ وَ عِمارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ کَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ جاهَدَ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ لا یَسْتَوُونَ عِنْدَ اللَّهِ وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمینَ.

[5] حجر 97-99: وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّکَ یَضِیقُ صَدْرُکَ بِمَا یَقُولُونَ. فَسَبِّحْ بحَِمْدِ رَبِّکَ وَ کُن مِّنَ السَّاجِدِینَ. وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتىَ‏ یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ.

[6] الأحزاب 23: مِنَ الْمُؤْمِنینَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى‏ نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْدیلاً. لِّیَجْزِىَ اللَّهُ الصَّادِقِینَ بِصِدْقِهِمْ وَ یُعَذِّبَ الْمُنَافِقِینَ إِن شَاءَ أَوْ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ  إِنَّ اللَّهَ کاَنَ غَفُورًا رَّحِیمًا.


حمله آمریکا به داعش!؟

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 93/5/18:: 12:15 عصر

چرا آمریکا به داعش در عراق حمله کرد؟

در واقع حمله آمریکا به داعش در عراق بیانگر پی بردن به اشتباه آنان در گذشته نمی باشد زیرا آنان تحولات عراق را رصد می کنند و ادامه پیشروی داعش بر ضد شیعیان مهمترین هدف آنهاست ولی اگر داعش دست از پا خطا کند تا خطری مستقیم برای آمریکائیان (و اسرائیلی های حاضر در کردستان) یا برای مسیحیان یا خطری برای نفوذ آمریکایی ها در اقلیم کردستان باشند، آن وقت علیه داعش وارد عمل می شوند، گویا توافقی از قبل بین آنها بوده است!
علل حمله آمریکا به داعش در اقلیم کردستان را چنین تحلیل می کنم:
1.    تله ای بود که ترکیه گذاشته بود:
ترکیه می خواهد در حوالی انتخاباتش برگ برنده ای داشته باشد: محکوم کردن اسرائیل به خاطر جنایات غزه نیازمند واکنش ضد تروریستی ترکیه است که هم اسرائیل و هم داعش را شامل می شود. ترکیه به دنبال بهانه ای بود تا از حمایت داعش دست بردارد. ابتدا با معامله ترکهای گروگان داعش را بازپس گرفت و در عوض کمک کرد تا داعش و بعثی ها بتوانند نقشه حمله به اقلیم کردستان و اربیل و راندن مسیحیان و ایزدی ها را عملیاتی کنند. نتیجه این عملیات قابل پیش بینی بود: از یک طرف آمریکا برای حفظ نفوذش در اقلیم کردستان (علیه ایران) و حفظ مستشاران نظامی خود و اسرائیل در اربیل و از طرف دیگر جامعه جهانی برای آواره شدن اینها وارد عمل خواهند شد و ترکیه بدنبال حمله هوایی آمریکا به داعش در شمال عراق، می تواند ژست انسان دوستانه بیشتری بگیرد و ضمن محکوم کردن اقدامات داعش در شمال عراق و اسرائیل در غزه، خود را با جامعه بین الملل همراه نشان دهد؛ دولت ترکیه ضد تروریست است! برگ برنده ای که برای انتخابات روز یک شنبه مفید خواهد بود. البته به دست آوردن آرای کردهای ترکیه نیز می تواند روی دیگر این انگیزه باشد، شواهد مشکوکی نیز وجود دارند: پیشمرگه های کرد به آسانی از مناطق کردنشین عقب نشینی کردند زیرا دستور داشتند (همانند عقب نشینی ارتش عراق از موصل). لو دادن فرصت حفظ جان این کردها توسط ترکیه می تواند با قول کردهای ترکیه برای رأی دادن به رجب اردوغان همراه باشد.
البته انتظار می رود آمریکا فقط در حد حفظ امنیت مستشاران نظامی خود (و اسرائیل) در کردستان و بازپس گرفتن زمینهای مسیحیان ادامه بدهد و پس از آن ختم علمیات را اعلام کند تا اجازه دهد داعش و بعثی ها همچنان در جبهه های ضد شیعی پیش بروند.
2.    فضای تبلیغاتی ضد اسرائیل تلطیف شود.
جنایات صهیونیت ها در غزه بر جهانیان آشکار است به حدی که شورای امنیت سازمان ملل متحد را نیز به واکنش رسانده است. اسرائیل نیز از آمریکا برای خروج از این فضای روانی درخواست کمک کرد.
گفتنی است:
داعش (با کمک اطلاعاتی و تسهیلات همه جانبه ترکیه) و در حین سفر رئیس جمهور ایران به ترکیه به موصل حمله کرد، اتفاقی که اتفاق نبود بلکه حساب شده، برنامه ریزی شده و زمان بندی شده بود. پس می توان انتطار داشت اتفاق دیگری نیز به طور حساب شده، برنامه ریزی شده و زمان بندی شده در زمان انتخابات ترکیه در روز یک شنبه اتفاق بیافتد!

انتشار در جزیره علم در تاریخ 18/5/93 توسط: دکتر سید مهدی موحد ابطحی


<   <<   6   7   8   9   10   >>   >



بازدید امروز: 37 ، بازدید دیروز: 164 ، کل بازدیدها: 407346
پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ