سفارش تبلیغ
صبا ویژن

امواج پارازیت 1

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 94/12/3:: 12:25 صبح

در روش دوم (روش Downlink)، برای مقابله با امواج ماهواره، امواجی مشابه اما با قدرت بسیار بیشتر از فرستنده های پشت بام آپارتمانها  و دکل‌های بلند در فضای شهر پخش می‌شود. ساده ترین شیوه استقرار این فرستنده ها استفاده از دکلهای [1]BTS ، دکلهای مخابرات، و دکلهای صداوسیما (رادیو تلویزیون) می باشد. دکلهای موبایل باید ارتفاع 50 تا 200 فوتی داشته باشند تا محدوده هدف را پوشش دهند[2]. البته می توان فرستنده پارازیت را بر سقف یک خودرو نصب کرد و آن را در خیابانها و کوچه ها گرداند همانند شکل ابداعی زیر که توسط سازمانهای دولتی (خودرو با پلاک قرمز) در تهران اجرا شده است.

منبع: موحدابطحی مهدی و همکاران. سرطان زایی امواج پارازیت، گزارش تحقیق به سفارش سازمان حفاظت محیط زیست، بصیر: 94)

 



[1]بخشی از شبکه تلفن همراه که مستقیما با گوشی موبایل در ارتباط است BTS  می باشد ( Base Transceiver Station ) و بر فراز مراکز مخابراتی و یا پشت بامها قرار می گیرد. کاربرد آن: تامین پوشش رادیویی (بیشتر در جاده ها، پوشش نقاطی که سیگنال ضعیف دارند و تامین نیازهای ترافیکی شبکه) می باشد.برد حداکثر هر آنتن در مناطق صاف و کاملا هموار حدود 30 تا 35 کیلومتر و برد مفید آن 20 کیلومتر است. پنلهای آنتن دهی موبایلها متفاوت و متعددند که در جهات مختلف و در داخل کانکس مربوطه قرار می گیرند. این تفاوت به خاطر نوع سیستم (دستگاه) است.دستگاه دیگری به نام BSC بین چندین BTS را مدیریت می کند.وظایف یک BTS عبارتند از: 1) رمزنگاری، پنهان کاری، مالتی پلکس، و واسطه شدن سیگنالهای ارسالی و دریافتی، 2) تهیه سیگنالرادیوفرکوئنسبرای آنتن، 3) همزمان کردن سیگنال و زمان به  MS، 4) تخصیص فرکانس دریافتی و ارسالی به موبایل، 5) کنترل پارامترهای handover بین MS و BTS که از طرف BSC تعیین می شود، 6) آنالیز و اندازه گیری سیگنال های دریافتی ازM، 7) معرفی و تعیین BTS های همسایه به MS برای تصمیم گیری MS به handover، 8) تخصیص کانالهای ترافیکی و سیگنالینگ به MS ، 9) ارسال فرکانس به صورت Hopping ، 10) زمان بندی پیشرفته MS

[2] International Journal on Recent and Innovation Trends in Computing and Communication ISSN: 2321-8169

Volume: 3 Issue: 2 622 - 625


فرود غیور

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 94/12/1:: 12:16 عصر

فرود غیور 

بـودم غیـور و غیـرتم شُـهـره بـه آفـاقم نمـود

لیکـن نمی دانم چه شـد سیـمای جانـانم کبـود

عمری سراپا گـوش و چشم شاید تقاضایی کنـد

او در قفس بـودش ولی چیزی نگفت و پرگشـود

همـراه او غمـخــوار او تـنـهـاتـرین دلـدار او

در حسـرت گفتـار او پایان رسیـد گفت و شنـود

او شمـع و من پروانه اش من در طواف کعبـه اش

هفتادو پنج روزی گذشت او در رکوع و من سجود

من پاسـبان از گلشنش هم باغبان هم غنچه اش

شرمـنده از پـژمردنش او اشک و از من می زُدود

او بهـتـرین همیـار من چشـم انتـظـارِ پـایِ من

شرمنده از دیوار و در صورت به زیر و قـد خمـود

دسـت خـدا در آستیـن چشـم خـدای راستیـن

امـا مپرسیـدم چـرا آتـش به خانـه شـد فـرود

انسیـه حـورا بـتـول بـودش امـانـت از رسـول

شاید نخفتم چون که شد دستان کین بر او فـرود

هم چشـم و هم دسـت خدا بیـدار بـودم با خـدا

غفلت نکردم لحظه ای این خانه را سوزاند حسود

شرمنده از کوتاهی ام ریسمان نمـود همراهی ام

آخـر ندانستم او که بـود حـوریه یا انسـیـه بـود

من ناخدا چون گشته ام؟ درهم شکسته کشتی ­ام

دشمن وِرا دیـوار زد قدش چـرا گشتـی خمـود؟

ای کاش غلامی می­ شنید این درد و این حزن شدید

او می نوشت با اشک خود آنجا چرا حیـدر نبـود

بحر رجز مثمن سالم (مستفعلن ×4)

شعر از غلام: (دکترسیدمهدی موحدابطحی)


حق الناس یا تکلیف شرعی؟

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 94/11/30:: 9:22 صبح

دکتر سیدمهدی موحدابطحی

مؤسسه بصیر

قبلا می گفتند شرکت در انتخابات یک وظیفه یا تکلیف شرعی است پس مردم احساس تکلیف می کردند و رای می دادند یا و احساس تکلیف می کردند و نامزد می شدند! حال می گویند شرکت در انتخابات حق الناس است پس رأی دهید!

هر دو جمله را تحلیل می کنم:

-          هدف هر دو افزایش آمار شرکت کنندگان در صفهای انتخابات است.

-         شعار اولیه بازتابی از مطالبه حاکمیت از ملت بود یعنی بنابراین پیش فرض که مشروعیت نظام برگرفته از خواست ملت است، نظام اصرار داشت که مشروعیت خود را حفظ نماید. صرفنظر از گرایشهای مختلف رأی دهندگان و رای ندادگان پس از انقلاب تاکنون، چنین استدلالی مقبول می نمود، اختصاصی نیز به ایران و غیر ایران نیز ندارد. البته این تکلیف مایه طنز طنزپردازان اجتماعی و سیاسی و مایه تمسخر معاندان و مغرضان جمهوری اسلامی نیز بوده است.

-         شعار دوم بازتابی از تغییر در ادبیات ایده پردازان کلان نظام دارد، واژه های به کار رفته (حق، حق الناس) بار معنایی و تکلیف دینی خاصی در پی دارند که بیشتر از شعار اولیه است. این واژه ها بیشتر مقبول جامعه هستند جامعه ای که دین گریزتر شده و موجهای رودررو شدن با نظام را تجربه کرده است. آیا توجه به واژه های مقبول عامه مردم بازتابی از تغییر راهبرد مشروعیت خواهی نظام است؟ آیا مردم ایران در مشروعیت نظام جمهوری اسلامی خدشه ای وارد کرده اند؟ چنین ادعایی مستلزم اثبات تجربه ای جدید در تاریخ سیاسی ایران است. آیا این تجربه باعث غنی تر شدن ظرفیت سیاسی-اجتماعی ایرانیان شده است؟ مگر در سالهای اخیر چه اتفاقی افتاده است؟

-         مردم بر این باورند که خداوند از حق خودش ممکن است بگذرد اما از حق مردم (حق الناس) نمی گذرد یعنی ادا نکردن حق الناس همان ظلم به دیگران است و خداوند چون ظالم نیست آن را نمی پذیرد. این باور مستند به روایت رسیده از معصومین علیهم السلام و از پیامبر (از طریق سنی و شیعه) می باشد. در واقع، شعار دوم همان شعار اول است که با واژه هایی عامه پسند و در قالبی جدید ارائه شده است، هدفش نیز همان جلب مشروعیت از ملت برای نظام است.

-         می توان شعار دوم را مصادره به مطلوب شعاری دیگر دانست، شعاری که در قضایای انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 در فضای سیاسی و اجتماعی ایران طنین انداز شد: رأی من کو؟ در واقع، شعار سال 88 بیانگر بلوغ سیاسی اجتماعی عامه بود که رأی را حق دانستند، حقی که صیانت و حفاظت لازم دارد. پذیرفتن این شعار معادل پذیرفتن روی دیگر این سکه بود: آن انتخابات صیانت نشد (یا با تقلب همراه بود). صرفنظر از ادعای مدعیان یا اثبات حق و باطل در آن زمان، نوعی بلوغ در افق سیاسی اجتماعی ایرانیان ثبت شد، بلوغی که انتظارات مردم از نظام را تغییر می داد، تغییراتی که می توانست مشروعیت نظام را زیر سؤال ببرد.

نتیجه گیری: نظام جمهوری اسلامی ایران در سالهای اخیر به این باور رسیده که برای مشروعیت خود باید انتظارات مردم را در حقانیت این مشروعیت دخالت دهد، طُوعاً او کُرهاً. یعنی نمی توان به مانند گذشته بر دینی بودن نظام فعلی ایران تأکید کرد (تا ملت به دلیل دیندار بودن آن را تأیید کنند)، بلکه باید مردمی بودن نظام نیز در کنار دینی بودن آن تأکید شود (تا ملت آن را مردمی پندارند). آیا چنین بلوغ سیاسی اجتماعی فقط برای انتخابات است یا در همه عرصه های مملکت داری نمود پیدا می کند؟ شاید برای پاسخ لازم باشد تا معلوم شدن نتایج انتخابات اسفند 1394 صبر کرد.

حق الناس یا تکلیف شرعی؟


اقتدار سرطانی

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 94/11/24:: 1:52 صبح

میان هیاهوی شعارهای راهپیمایی گم می شوم. هرچه فریادها کوبنده تر، ندای درون رساتر. کدامین را باور کنم: اقتدار شعاری و موشکی یا اختلاس میلیاردی و هزار میلیاری را؟! 12 میلیارد دلار! نه در همین ولایت ایران که در فرنگ! چرا تا به حال کسی دم نمی زد؟

-          از آنها که گمان نمی کردم؟ چه کاره اند؟ بسیجی! ؟ سردار سپاه! ؟ وزیر نفت! ؟ فرمانده قرارگاه خاتم الانبیاء! ؟ مشاور عالی وزیر دفاع! ؟ مشاور معاون اول رئیس جمهور!  ؟ آیا پست و مقام و سمت دولتی و شبه دولتی و خصوصی دیگر نیز دارند؟ او کیست؟

-     آنهایی که مدعی خودکفایی در تولید بنزین شدند! خودکفایی در دود کردن اموال ایران به قیمت دود شدن آروزهای کودکان؟! چه کسی سوخت سرطان زا را به بدن مردم وارد کرد؟ سرطانی که رئیس جمهور و وزیر نفت کشوری بکارند، کجا ریشه می کند؟ در تن مردم وطن! تا میوه اش به کودکان برسد! چنان کاشتنی چنین برداشتنی دارد: سرطان خون از نوع لوسمی (All وAML) و آنمی آپلاستیک و میلوفیبروز! این سرطانها همان عوارض بَنزِن نیست؟! همان ریفورمیت یا بنزن با خلوص 60 درصد؟ یعنی هر لیتر بنزین آنها 40 درصدش ماده سوختنی و 60 درصدش بَنزِن سرطانی بود؟

-         راستی کودکان و نوجوانان و جوانان و بالغینی که سرطان گرفتند از که شکایت کنند؟ به کجا شکایت کنند؟ به چه امیدی شکایت کنند؟

زان گله که گرگی در درونی انباشتند

مردمی غلط کردند و دوست انگاشتند

پاچه خواران بر هرکجا دستی دراز

وز مدیران رانت بی حد خواستند

تا درخت پلیدی کی بَر دهد

چند روزی چریدند و پستی کاشتند

کودکان مُردند و شکایت کس نکرد

این همه معصوم را بی گناهی ننگاشتند

 

تذکر 1:

هرچه به گندد نمکش می زنند

وای به روزی که بگندد نمک!

ممکن است چنین اتفاقی بیافتد (اما الزامی نیست) که شخصی هم رئیس ستاد مدیریت حمل و نقل و سوخت کشور باشد، هم مدیرعامل باشگاه پرسپولیس، هم فرمانده پلیس راهنمایی و رانندگی و هم رئیس بازرسی ویژه معاونت بازرسی ستاد کل نیروهای مسلح، اما بازداشت گردد!!

تذکر 2:

یا خواب بوده ام من و گم گشته است راه

یا خواب بوده آنکه مرا گشته رهنمون!

زنگ تلفن به صدا در می آید و افکارم را از هم می درَد: مریضی آمده و می روم ویزیت کنم.

بیشتر بخوانید از همین نویسنده: 

بخریم بنزین بسوزانیم بنزن

سرطانزایی بنزین و گازوئیل

عوامل خطر سرطان 1

عوامل خطر سرطان 2


داروغه شناسنامه دار!

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 94/11/21:: 9:20 صبح

از تیمورلنگ پرسیدند:

- چگونه مملکت کشور پهناور خود را امن کردی که بانویی با طبقی از جواهرات آن را بپیماید و دیگری او را نیازارد؟

سبیلش را تاب, غبقبش را باد و نفسی بیرون داد, سپس گفت:

- در هر شهر که دزدی بدزدد, داروغه را فلک کنم آنچنان که گوش فلک را کر کند!

او سالها پیش از انقلاب اسلامی ایران درگذشت و لیاقت نداشت ببیند نیروی انتظامی اراذل و اوباش را شناسنامه دار می کند برای روز مبادا!


<      1   2   3   4   5   >>   >



بازدید امروز: 83 ، بازدید دیروز: 92 ، کل بازدیدها: 406539
پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ