ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 95/2/15:: 11:53 عصر
! The Ultimate Civilization Founder
Mahdi Movahed-Abtahi
How Mohammad (peace be upon him) differed from other prophets?0
When he became delegated as a prophet, his mission was to read, to learn, to teach, to educate, and to purify mankind especially his contemporary people.0
Noah became delegated to remind people toward Allah, whom missed from their lives. His miracle overcame human`s development in that time: manufacturing ship and shipping in the biggest sea! He gathered true faithful followers and rescue them from drowning. Did not his ship become superior to technologies of that time?0
Abraham`s mission was to promote rationality and rational reasoning through refusing gods other than the unique God (polytheism vs. monotheism). His miracle decried polytheists through reliance to the unique God even while became slung in a field of fire! Did not his rationality override the man`s wisdom in that time?0
Moses`s mission was to oppose the idolatrous of that time, Pharaoh. His miracle overcame human development in that time: power against power and lightening through his hand! Did not he act beyond technologies of that time?0
Christian` mission was to follow him to learn his teaching. His miracle overcame human development in that time: Healing through Christian touch! Did not he heal beyond medicine in that time?0
Read more : Oath to Writing Tools
کلمات کلیدی :
ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 95/2/14:: 6:53 عصر
26 رجب سالروز اتفاقی است که:
پیامبر را مجبور به هجرت از مکه کرد!
پیامبر بر او نماز میت گزارد!
پیامبر تلقین بر او را کامل کرد!
وزنه ای سترگ که چون در میزان اعمال قرار گیرد، بر اعمال خلایق سنگینی می کند!
آری، او پدرِ پدر امت اسلامی است!
چقدر او را می شناسیم؟
کلمات کلیدی :
ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 95/2/14:: 12:0 عصر
آزادی: از زندان یا از زنجیر؟
آن شاه مُلکِ امکان گنجینه اش همین بود
یا نردبان خـریـدن یـا تخـت در گُـزیـدن
جبـریـل گـر نخـواهـد تابـوت او بـگیـرد
چنـدین غـلام زنگی، هم می توان خریـدن
پیدا نشد عمـاری از چـوب و تختـة عـرش
و ز نـردبـان کوتـاه، بهتـر تـوان گُـزیـدن
من عاصی و گنهـکار رویـم سیاه و زنـگـار
دوشـم به زیـر محـمِل شاید توان رسیـدن
من، هم «غلامِ» یوسف هم بنـده ای زِ موسـی
زنجیـر و نردبـان را بر دوش خود کشیـدن
یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر
مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن
(بحر مضارع مثمن اخرب )
شعر از غلام (دکترسیدمهدی موحدابطحی)
کلمات کلیدی :
ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 95/2/14:: 9:24 صبح
در طواف زندان
گـاهی به قعـر چاهی گـاهی درون سِجنـی
آن سعی و آن صفا را چون می توان دویدن
در طـور عشـق، مـوسی قربـانی مِنـا شـد
پایان ایـن مناسک کِـی می توان رسیـدن
شد رو به سوی قبله برخـاک دست و پا زد
بی بال و پر که نتوان مـرغ از قفس پریـدن
او در طواف زندان زنجیـر و غلّ به پا داشت
هفت سال او چنین بود با دست و پا خزیدن
از نالـه های زنجیـر تعبیـر نِـی چنیـن بـود
از یـار هفـت سالـه مشـکل تـوان بـریدن
یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر
ادامه
مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن
(بحر مضارع مثمن اخرب )
شعر از غلام (دکترسیدمهدی موحدابطحی)
کلمات کلیدی :
ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 95/2/13:: 12:35 عصر
رونق زنجیر فروشی!
هر کس به هر خیابان زنجیـر می فروشـد
یـا رب از این هیاهو کِـی می توان رهیـدن؟
خـواهـم روم به زنـدان باور کنـم غریبـی
و آنجـا بـه غمگسـاری پیـراهنـی دریـدن
سائیـده بـود پـایش زنجیـر بی مـروت
آهـن رهـا نمی کـرد بـر دست و پا طنیـدن
بنـد از دلـم بریـدن آسـان بُـوَد و لیکـن
زنجیـر پـای یـوسف مشکل توان بـریـدن
از حلقـه هـای زنجیـر، رسـم وفـا بدیـدم
بوسیده پای یوسف، خـون از لبش چکیـدن
از نالـه های زنجـیـر افسـانـه ای شنیـدم
شد سر عشق بـازی در خـون خود طپیـدن
یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر
ادامه
مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن(بحر مضارع مثمن اخرب )
شعر از غلام (دکترسیدمهدی موحدابطحی)
کلمات کلیدی :