تفسیر مصطلح
ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 91/9/17:: 1:0 صبحتفسیر مصطلح
دکتر سید مهدی موحد ابطحی
مرکز پژوهشهای اسلامی - پزشکی بصیر
معنای لغویتفسیر در لغت به معنای «توضیح دادن و آشکار کردن پوشیده هایی غیر از عینیّت ها» است[1] و در اصطلاح علوم قرآنی، به معنای «به خوبی آشکار کردن مطالب و حقایق»[2] است. واژه «فسر» بر خلاف واژه «تدبّر» فقط یک بار در قرآن به کار رفته[3] و عمده نظرات مفسّران درباره آن دو گونه است:
الف) بیان و کشف و تفصیل و کشف و دلالت
ب) معنا و مؤدّی (که نیاز به قرینه دارد اما قرینه ای نداریم)[4]
اگرچه تعاریف متعددی برای واژه «تفسیر» مطرح شده اند، اما چند دیدگاه کلی وجود دارد:
1. «فهم کلام یا آیات خدا و احوالات آنها» مشترک بین اغلب تعاریف مفسّران (راغب اصفهانی، شیخ طوسی، زمخشری، شیخ طبرسی، زرکشی، فیض کاشانی، حویزی، بحرانی، و طباطبایی) برای تفسیر یا علم تفسیر می باشد[1].
2. در برخی موارد، تفسیر یا علم تفسیر معادل «کشف مراد خدا» دانسته شده است: «ایضاح مراد الله تعالی من کتابه العزیز»[2]، «علم یبحث عن مراد الله تعالی بقدر طاقه البشریه»[3]، «علم یبحث عن احوال کلام الله المجید من حیث انه یدلّ علی المراد بحسب طاقه البشریه»[4]. به نظر می رسد این تعاریف متأثر از منابع اهل تسنن یا سیطره اصول فقه باشند و اصرار بر کشف مراد جدی خداوند به عنوان هدف مفسّر، موجب پیشروی هرمنوتیستها و نسبی دانستن مراد مؤلف می شود.
3. تعریف پیشنهادی بابایی «علم تفسیر: دانشی که عهده دار بیان معنا و مدلول ظاهری آیات کریمه و کشف و تبیین مراد خدای متعال از آن است» [5] یا «تفسیر: بیان مفاد استعمالی آیات قرآن و آشکار نمودن مراد خدای متعال از آن بر مبنای ادبیات عرب و اصول عقلایی محاوره»[6] نیز ایرادات بسیاری دارند: زیرا حتماً عاقل به این کار دست می زند و قرآن از خدایِ فراتر از عقل صادر شده است. قیود آخرین زائدند زیرا همه می دانند که مثلاً نمی توان شعر فارسی را با ادبیات عرب شرح کرد و دستور زبان مربوط به آن لغت و زبان لازم است. او در جای دیگری می پذیرد که «تفسیر» مراتب متفاوت و کیفیاتهای متفاوت بیان دارد[7] و تفسیر را «تلاش فکری مفسّر» یا «پژوهشی که مفسّر انجام می دهد» می داند[8].
4. برخی دیگر تفسیر را «فعالیتی فکری» دانسته که به بیان آیه های قرآنی و مقاصد و مدالیل آنها می پردازد و دانش تفسیر علمی است که از حیث دلالت قرآن بر مراد خدا به قدر توان بحث می کند[9].
5. زرکشی تعاریف مختلفی برای تفسیر مطرح کرده اما این تعریف وی از علم تفسیر ایرادات کمتری دارد: «دانشی است که به وسیله آن فهم کتاب خدا (نازل شده بر پیامبر) و بیان معانی و استخراج احکام و حکمتهای آن به دست می آید»[10]. قسمت اول این تعریف مهم است زیرا که تفسیر را «علم فهم» دانسته و فهم؛ فهمِ بشری است. اما قسمت دوم، مربوط به کاربردهای این دانش و زائد است.
6. حامد ابوزید جایگاه تفسیر و تأویل را مشخص می کند: «تفسیر علمی است که دانشهای مقدماتی برای تأویل را فراهم کرده اما تفسیر نمی تواند به رأی باشد و تأویل مردود مبتنی بر تفسیر نمی باشد [نداشتن رابطه زبان شناختی بین این دو][11].
گفتنی است؛ بیشتر تعریفهای ارائه شده برای تفسیر، به ارتباط بین خدا و بشر توجه نکرده و ایراداتی به درجات مختلف مانند سوگرایی، تقلیل گرایی و تأثیرپذیری از پارادایم غالب (مانند غلبه اصول گرایی و سیطره نقل گرایی) و در مراتب مختلف (هستی شناختی و مفهومی، معرفتی و روش شناختی) دارند. بنابراین، مفسرین و صاحب نظران درباره فلسفه تفسیر قرآن (Philisiohy of Interpreting the Quran) از صواب دور شده اند و به نوعی دچار خطای معرفتی (Epistemic Error) در شناخت کلام و پیام خدا و فهم آن (Hermenutic of Revealation) گشته اند.
این مطالب با نوشتار «پارادایم حاکم بر اندیشه اسلامی» مرتبط است.
Reference
Movahed-Abtahi Mahdi. Methodology of conceptual analysis in thematic interpretation of the Quran. MA Thesis on Quran Interpretation, University of Quranic Sciences, September 2011, Qom, Iran
[1] راغب. مقدمه جامع التفاسیر. ص 47. طوسی محمدحسن. التبیان. ج 1 مقدمه. زمخشری جاد الله. الکشاف. ج 1 مقدمه . طبرسی فضل. مجمع البیان. ج 1 مقدمه ص 10، الفن الثالث ص 13-14. زرکشی. البرهان. ج 1 ص 33. فیض کاشانی مرتضی. الصافی. ج 1ص 3 مقدمه الثانیه العشر . العروسی الحویزی عبدعلی. نورالثقلین. ج 1. البحرانی هاشم. البرهان. مقدمه. طباطبایی محمدحسین. المیزان. ج 1 مقدمه
[2]خوئی ابوالقاسم. البیان. ج 1
[3] ذهبی محمد حسین. التفسیر و المفسّرون. ج 1 ص 17
[4] الکافیجیّ. التیسیر فی قواعد التفسیر. ص3
[5] بابایی. روش شناسی تفسیر قرآن. ص 10
[6] همان. ص 23
[7]بابایی. روش شناسی تفسیر. ص 12
[8] همان. ص 23
[9]کریمی مصطفی. قرآن و قلمروشناسی دین. بخش 3 فصل 2: قرآن چشمه جاری
[10] زرکشی. البرهان.ج1 ص 104
[11] حامد ابو زید نصر. معنای متن. فصل 2: تفسیر و تأویل
[1]راغب. مفردات. ص 380
[2]بابایی. روش شناسی تفسیر. ص 8
[3] فرقان 33 : وَلَا یَأْتُونَکَ بِمَثَلٍ إِلَّا جِئْنَاکَ بِالْحَقِّ وَأَحْسَنَ تَفْسِیرًا.
[4] بابایی. روش شناسی تفسیر قرآن. ص 23