سفارش تبلیغ
صبا ویژن

می فهمیم چه می گوییم !؟

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 91/9/23:: 7:0 صبح

دکتر سید مهدی موحد ابطحی

مرکز پژوهشهای اسلامی - پزشکی بصیر

دانستن رابطه فهم و زبان با پاسخ این پرسشها پیوند خورده است:

آیا مفاهیم بدون زبان نیز وجود دارند؟

آیا این دو تقدیم و تأخر دارند؟

اندیشیدن چه نقشی بر زبان دارد؟

ساحت اندیشه گسترده تر از ساحت فهم و زبان می باشد:

·    اندیشیدن موجب «داده پردازی و ساختن اطلاعات از ادراکات انسانی در قالبی زبان شناختی» می شود، اما داده پردازی در قالب غیرزبان شناختی نیز «از کارکردهای اندیشیدن» می باشد. مفاهیم و داده های ادراک شده می توانند در قالبی زبان شناختی تجلّی یابند.

·     «اعتبار فهم بیشتر از اعتبار اندیشیدن است» زیرا در اندیشیدن، مهم نیست که محصول عملیات چه باشد ولی در فهم، محصولِ عملیات مهم است زیرا اطلاعات، دانش و آگاهی و معرفت ما را می سازند. به همین خاطر، «فهم نقطه شروع معرفت شناسی است» که باید ضابطه مند باشد.

گفتنی است، «اعتبار» و فهم دو مقولة جدا هستند:

فهم «رواسازی داده ها و اطلاعات بر مبنای معرفت فرد» است ولی اعتبار «رواسازی اطلاعات بدون تأثیر از چارچوب معرفتیِ خاص» می باشد.

بنابراین، هرگونه فهمی نمی تواند معتبر باشد (پس حجّت نیست) زیرا معلوم نیست معرفت ما درست بوده یا نه، اندیشیدن ما صحیح بوده یا خیر.

از طرف دیگر عقل؛ «نیرویی است که راستای جریان اندیشیدن و فهمیدن را درست می نماید» و «عاملی است که بر زمینه اش (اندیشه و فهم) عمل می کند». عقل عنایت خداوند به انسانهاست، اگرچه برخی از آن محرومند.

بیشتر مفاهیم مستقل از زبان و مقدم بر آن می باشند:

1.     زبان باید آموخته شود ولی اندیشیدن آموختنی نیست، پس اندیشه مقدم بر زبان و زبان ابزاری برای انتقال اندیشه است. در این صورت، مفاهیم بدون وجود زبان نیز وجود داشته اند[1].

2.     زبانی که یک فرد صحبت می کند او را مجبور می کند (در حالی که از مرزهای سیستم مفهومی خودش محدودیت زدایی می کند) جهان را در مسیرهایی مفهوم سازی نماید.

3.     به جرأت می توان گفت؛ زبان در جایی ابهام دارد که اندیشه ابهام ندارد. به طور مثال؛ مردم می توانند مفاهیم جدیدی را ابداع کنند که بعدها نیز بدون نام باقی بمانند: یعنی مفاهیم ابتدا می آیند و سپس اسامی[2]. در واقع، «اسم» نیز به خودی خود محتوایی توصیفی ندارد و معرفی خود را در رابطه ای علیّتی از حقیقت ارجاع (اشاره) شده به دست می آورد[3].

4.     تنوع روانشناختی با مفاهیمی سازگار است که وارد دنیای ذهنی و رابطه علیّتی می شوند و این دنیای روابط علیّتی-ذهنی است که مورد ارجاع یک مفهوم را مشخص می کند[4].

البته برخی از ابعاد تئوری ذهن غیرزبانی بوده و به نشانه شناسی مربوط می شوند و این ایراد مطرح شده که تفسیر عمل انسان با مدارک غیرزبانی نامعین خواهد بود[5]، اما اگر نشانه شناسی مقدمة فهم است و اعتبار تئوریهای فهم منوط به نشانه شناسی باشد، پس فهم از دلالت نشانه بر مرجع خودش آغاز می شود و معناشناسی، زبان شناسی، نشانه شناسی و هرمنوتیک مطالعاتی با سطوح مختلف پیرامون «ارتباط» می باشند: ارتباط واژه و معنا، ارتباط انسانها، ارتباط نشانه ها با مرجعی وجودی، و تئوریهای فهم این ارتباط.

در نهایت، رابطه تفکر و فهم و زبان چنین ترسیم می شود:

فهم محصول اندیشیدن است، و بدون به کارگیری زبان نیز انجام می شود، پس فهم مقدم بر زبان است. با نگاهی از درون؛ زبان «نظامی از نشانه هاست که جهان را به شکل رمزی بازنمایی می کند» اما با نگاهی از بیرون؛ زبان «ابزار ارتباط میان متکلم و مخاطب است [که به فهم نیاز دارد]»[6].

برگرفته از (با کمی تغییر و اضافات) پایان نامه ارشد تفسیر قرآن خودم.

Reference

Movahed-Abtahi Mahdi. Methodology of conceptual analysis in thematic interpretation of the Quran. MA Thesis on Quran Interpretation, University of Quranic Sciences, September 2011, Qom, Iran


[1]Fodor  J.The Language of Thought, 1975, Cambridge, MA: Harvard University Press.

[2] Pinker  S. The Language Instinct: The New Science of Language and Mind, 1994, London: Penguin.

[3]Kripke S. Naming and Necessity, 1980, Cambridge, MA: Harvard University Press.

[4]Oxford Dictionary of Philosophy

[5] Davidson D. Thought and Talk.In his Inquiries into Truth and Interpretation, 1975,  Oxford: Oxford Press

[6] حامد ابو زید نصر. معنای متن. گفتمان دینی و روش علمی.





بازدید امروز: 246 ، بازدید دیروز: 81 ، کل بازدیدها: 423479
پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ