شکسته دل
ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 91/9/24:: 6:0 صبحشکسته دل
بحر مضارع اخرب مکفوف محذوف
(مفعولُ فاعلاتُ مفاعیلُ فاعلن)
که بَـرَد به سـوی دلبـر زِ شکسـته دل پیـامی
که به کـوی دل فروشان صد هزار دل به کـامی
تو بیـا ببیـن حـراجم، گـذری کـن از بسـاطم
ببـری به رایـگـان دل تو که دلبـری تمـامـی
به سـلام در نشـسـتت به درود بـر قیـامـت
نه به یک سخن جوابی، نه به یک زبان سلامی
زِ میانِ صـد عریـضـه، نـه یکی جـواب دیـده
نه به پرسـش و کـلامی، نه به نـامه و پیـامی
چو زِ این گنـاه خستم که زِ بـویِ لالـه مسـتم
تو مپـوش آن رُخت را برسـد به من مشـامـی
زِ سلام صبح و شـامی تو اگر که خسته بـاشی
تو بـزن بر دهـانـم به علیـک خـود لِـجـامـی
اگرَم فشانده ام راه: همه جـا اشکو خـون، آه
همـه بـوده آرزویـم، شـنـوم طنـیـنِ گـامـی
به همیـن خیـال خـامم که زِ کـودکی غـلامـم
عجبـا که بخـت من بـود نشنـیده ام کـلامـی
بگُـشـایتیـر مـژگـان و بریـز خـون مـن را
که حلال کـرده بـاشی به فـدای خود غـلامـی
زِ کنـار سفـرة خـود تو مـرا مـران به جـایـی
کـه غـلام رو سیـاه را ندهـد کسـی طعـامـی
سروده غلام (دکتر سید مهدی موحد ابطحی)
کلمات کلیدی :
نظر