سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مدلهای ایرانی کانالیزه کردن اندیشه

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 91/12/12:: 8:25 صبح

مدلهای ایرانی کانالیزه کردن اندیشه

Iranian Canalization Models of Though

دکتر سید مهدی موحد ابطحی

نگاهی به گذشته اخیر ایران نشان می دهد که حاکمان ایران در مقاطع مختلف زمانی سیاستهایی را اعلام داشته اند که به نظر می رسد به نوعی سعی در هدایت، خط دهی و کانالیزه کردن جریان اندیشه و تفکر داشته است. برخی از این مدلهای مختلف حکومتی عبارتند از:

1.     شعار سیاست ما عین دیانت ماست (دین از سیاست جدا نیست)

2.     وحدت حوزه و دانشگاه

3.     اسلامی کردن دانشگاهها

4.     تولید علم دینی

5.     جنبش نرم افزاری

6.     کرسی های آزاد اندیشی، نقد، و نظریه پردازی

7.     بومی سازی علوم انسانی

8.     اسلامی کردن علوم اسلامی

اشتراکات این مدلها:

به راحتی می توان یافت که این مدلهای کانالیزه کردن اندیشه در ویژگیهای زیر مشترک بوده اند:

1.     مورد نظر حاکمیت ایران

2.     تابعی از وضعیت سیاسی اجتماعی

فرآیندهای مؤثر بر جریان اندیشه

گفتنی است که برای کانالیزه کردن جریان اندیشه و تفکر، لازم است فرآیندهای مختلفی را در یک جامعه هدایت (خط دهی) کرد. از جمله این فرآیندها می توان به «اندیشیدن[1]»، «یادگیری[2]»، «تولید علم[3]»، «تجلی دانش[4]»، «تفکر انتقادی[5]»، «حل مسأله[6]»، «تصمیم گیری[7]»، و «اجتماعی شدن[8]» اشاره کرد.

آسیب شناسی

علت ناکامی حاکمیت بر اندیشه را می توان به شیوه های مختلفی توجیه کرد:

-        چنین حاکمیتی امکان ندارد.

-        «عرصه حاکیمت بر قلوب» با «عرصه حاکمیت بر مردم» متفاوت است.

-        چنین حاکمیتی امکان دارد اما

o      حاکمیت بر قلوب بشری نیازمند حاکمانی فوق بشری است.

o      مدلهای ارائه شده ناقص و ناکارآمد بوده اند که مجدداً به شکلی دیگر مطرح می شوند.

o      ساختارهای موجود در ایران مناسب چنین حاکمیتی نیستند. برای این فرضیه چند توجیه وجود دارد:

1.     ساختارهای موجود متوجه حاکمیت جدید می شوند و در برابر آن مقاومت می کنند.

2.     ساختارهای موجود هنوز آن چنان بالغ و کامل نیستند که نگرشی مانند حاکمان پیدا کنند.

3.     ساختارهای موجود به طور ذاتی نمی توانند چنین مناسبتی را درک نمایند.

تفسیر

می توان چنین برداشت کرد که «اندیشیدن و تفکر محصول پویایی و حیات قلبها و روحهها و ذهنهاست»، و «حاکمان ایران به دنبال گسترش حاکمیت خود بر قلبها و اندیشه ها نیز بوده اند» اما به نظر می رسد ارائه مدلهای مختلف در مقاطع زمانی مختلف می تواند حکایت از ناکامی آنان در دستیابی به این هدف باشد. به علاوه، تکرار ارائه مدلهای اینچنینی، جایگاه سیاستگذاری کلان را در حد شعار تقلیل می دهد و بی تأثیر بودن منبع صدور آنها را القاء می کند.

البته معلوم نیست که چنین مدلهایی حتی در صورت موفقیت، بتوانند حاکمیت در عرصه جدید را اثبات کنند و معلوم نیست که تکرار این مدلها بتواند ساختارهای موجود را به فکر تغییراتی بنیادین بیاندازد، و معلوم نیست که طرح مجدد چنین انگیزه ای در پوشش مدلی جدید بتواند جریان اندیشه و تفکر در جامعه را هدایت نماید.

ساختارهای موجود در ایران که با جریان اندیشه ارتباط می یابند عبارتند از:

-        حوزه سیاستگذاری کلان: شورای عالی انقلاب فرهنگی، شورای امنیت ملی کشور

-        حوزه آموزش عالی: وزارت علوم و تحقیقات و فنآوری، وزارت بهداشت و درمان و علوم پزشکی، وزارت ارشاد، دانشگاهها (اعم از دولتی، نیمه دولتی، آزاد و غیر انتفاعی)، حوزه های علمیه،

-        حوزه امنیت: نهادهای نظامی، انتظامی و اطلاعاتی

-        حوزه خبرپراکنی: صدا وسیما، رسانه های جمعی

-        حوزه قضا و قانون: قوه قضائیه، وزارت دادگستری، قوه مقننه

تذکر 1: مدلهای فوق الذکر آثار مثبتی نیز در جامعه ایرانی داشته اند که پرداختن به آنها فرصتی دیگر می طلبد.

تذکر 2: انگیزه های مطرح شده در نوشتار فوق مساوی با انگیزه های رؤسای مملکت ایران (رهبری، ریاست جمهوری، ...) نمی باشد.



[1] Thinking

[2] Teaching & Education

[3] Science Production

[4] Knowledge Representation

[5] Critical Thinking

[6] Problem Solving

[7] Decision Making

[8] Socialization





بازدید امروز: 8 ، بازدید دیروز: 320 ، کل بازدیدها: 422840
پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ