سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زنجیـر و نردبان

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 92/3/15:: 11:9 عصر

به مناسبت سالروز شهادت هفتمین امام شیعیان حضرت امام کاظم علیه السلام


یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر 

هر کس به هر خیابان زنجیـر می فروشـد

یـا رب از این هیاهو کِـی می توان رهیـدن؟

خـواهـم روم به زنـدان باور کنـم غریبـی

و آنجـا بـه غمگسـاری پیـراهنـی دریـدن

سائیـده بـود پـایش زنجیـر بی مـروت

آهـن رهـا نمی کـرد بـر دست و پا طنیـدن

بنـد از دلـم بریـدن آسـان بُـوَد و لیکـن

زنجیـر پـای یـوسف مشکل توان بـریـدن

گـاهی به قعـر چاهی گاهی درون سِجنـی

آن سعی و آن صفا را چون می توان دویدن؟

او درطواف زندان زنجیـرو غلّ به پا داشـت

هفت سال او چنین بود با دست و پا خزیدن

در طـور عشـق ،موسی ، قربانی مِنـا شـد

پایان ایـن مناسک کِـی می توان رسیدن؟

شـد رو به سوی قبله برخاک دست و پازد

بی بال و پر که نتوان مـرغ از قفس پریدن

از نالـه های زنجیـر تعبیـر نی چنیـن بود

از یـار هفـت سالـه مشـکل تـوان بـریدن

از حلقـه هـای زنجیـر رسـم  وفـا بدیـدم

بوسیده پای یوسف خـون از لبش چکیـدن

از نالـه های زنجـیـر افسـانـه ای شنیـدم

شد سر عشق بـازی در خـون خود طپیـدن

آن شاه مُلک و امکان گنجینه اش همین بود

یا نردبان خـریـدن یـا تخـت در گُـزیـدن

جبـریـل گـر نخـواهـد تابـوت او بـگیـرد

چنـدین غلام زنگی هم می توان خـریـدن

پیدا نشد عمـاری از چـوب و تختة عـرش

و ز نـردبـان کوتـاه بهتـر تـوان گُـزیـدن

من عاصی و گنهـکار رویـم سیاه و زنگـار

دوشـم به زیـر محـمِل شاید توان رسیدن

من هم غلام یوسف هم بنـده ای زِ مـوسی

زنجیـر و نردبان را بر دوش خود کشیـدن


 

مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن

(بحر مضارع مثمن اخرب)

 

 





بازدید امروز: 145 ، بازدید دیروز: 77 ، کل بازدیدها: 422657
پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ