شکسته دل
ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 90/6/1:: 5:43 صبح
تقدیم به کسی که شب قدر به خاطر وی قدر یافته است!!
شاید ارباب در چنین شبی، غلامش را نظر کند!!!
شکسته دل
که برد به سوی دلبـر ز شکسته دل پیـامی
که به کوی دل فروشان صدهزار دل به کامی
تو بیا ببین حـراجم گـذری کـن از بساطم
ببری به رایگـان دل تو که دلبری تمامی
به سـلام در نشستت به درود بر قیـامت
نه به یک سخن جوابی نه به یک زبان سلامی
ز میان صد عریضه نه یکی جـواب دیـده
نه به پرسـش و کـلامی نه به نامه و پیامی
چو به این گناه هستم که ز بـوی لاله مستم
تو مپوش آن رخت را برسد به من مشامی
زسلام صبح و شامی تو اگر که خسته باشی
تو بزن بر دهـانم به علیـک خود لجامی
اگرم فشانده ام راه، همه جا اشک و خـون، آه
همـه بـود آرزویم شنـوم طنیـن گامی
به همین خیال خامم که ز کـودکی غـلامم
عجبـا که بخـت من بود نشنیده ام کلامی
بگشای تیر مژگـان و بریـز خـون من را
که حلال کرده باشی به فدای خود غـلامی
ز کنار سفره خـود تو مرا مـران به جـایی
که «غلام» رو سیاه را ندهد کسی طعامی
سروده: دکترسیدمهدی موحدابطحی (غلام)
اشعار دیگر از همین شاعر: «چه کردی؟!»،«به تو رو کرده ایم»،«مولاتی اغیثینی»،« چون بیاید»
کلمات کلیدی :
نظر