حسینم
ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 92/8/22:: 1:0 صبححسینم
بحر متدارک متقارب مثمن
فاعل فعولن فاعل فعولن
سوی خیـمه برگـرد خواهر حزیـنم
آخریـن سفـارش بـوده از حسیـنم
درب خیمه بسـتم گریـه ها نمـودم
ناگـهـان شنـیـدم نـالـه حسـیـنم
سوی او دویدم جـان به لب رسیدم
زیـر چکمـه دیـدم سیـنه حسیـنم
دشمنش چو کوهی روی پیکرش بود
در نیـامد از او یک نـفـس، حسیـنم
دست و پا چو می زد تا نفس بگیـرد
دشـمنـش فشـرده سینـه حسیـنم
هر نفس که میزد خون فواره می شد
دست و رویِ خونیـن دشمن حسینم
برقِ تیـغِ دشمـن شـد فُـرو به قلـبم
دست او بدیدم از محاسـن حسینم
. . . . . . . . .
غلام (دکتر سید مهدی موحد ابطحی)
به یاد اشکهای پدر
کلمات کلیدی :
نظر