سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سلیمانها

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 93/5/17:: 12:53 صبح

این شعر را قبلا آغاز کرده بودم ولی دیروز توانستم آن را تمام کنم. امیدوارم امشب آن را در محضر سیدالشهداء علیه السلام در حرم ایشان بخوانم، شاید تکانی بخورم، شاید بسوزم، شاید سوختن موجب استحاله من شود، از نظر فقهی استحاله یکی از راههای پاک شدن به شمار می آید.

 

سلیمانها

ألا ای سـاربـان از مـا بـبـر مـا را بـیـابـانهـا

نبینـد کس اسیـری را به حـال این سلیـمانهـا 

کویرستان و دشتـستان بِـبَر کودک، بِـبَر نسوان

مبـاد بر ما نگاهـی از چنان حیـوان و شیطـانها 

مزن شلاق مزن سیلـی ببیـن بشنـو فغان از ما

بزرگ و خُـرد زن و بچـه همه افتان و خیـزانها

مزن نیزه به ­پای و­ پشت مدارا کن نه با یک­ مُشت

ملائـک همره و­ حیران کُند با ما نوازشها فراوانها

نبـر مـا را به بـازاری کـه آزارد از آن خــواری

زند آتش به جان ما از آن چشمان و انگشـتانها

ز مهر و مه قمر برتر پس و پیشش مبر دیگر

چو سنگـی می رسد بر ­سر شود پاره گریبـانها

مگو دشنام مکن زخمی زبانت شد چو ­شمشیری

گل و بلبل به یک دردنـد امان از درد و درمانها

منم بودم از­ آن نسوان که پیغمبر نوازش کرد

نه بر زنجیر نه با ریسمان به دست و پا گریبانها

غـلام مـا کجـا بـوده بـریـزد اشـکُ از دیـده

بشـوید غربت از چهـره ز خـاک این بیـابانـها

حسینم وا حسینم وا حسینا

مفاعیلن ×4 (بحر هزج مثمن سالم)


انتشار در جزیره علم در تاریخ 17/5/93 توسط: دکتر سید مهدی موحد ابطحی


 





بازدید امروز: 63 ، بازدید دیروز: 69 ، کل بازدیدها: 407113
پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ