سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مهاجرت و تمدن سازی!

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 95/3/8:: 11:51 صبح

مهاجرت و تمدن سازی!

مهاجرت لازمه تمدن سازی است یا لازمه توسعه؟

منظور از مهاجرت، حرکت جغرافیایی است یا حرکت درونی؟

علت تأثیرگذاری تمدن بر تاریخ بشری چیست؟

مهاجرت هم «تغییر جغرافیا» و هم «سرمایه گذاری برای آینده» است: تاریخدانان نقش مهاجرت در تمدن سازی را به عنوان مسأله حوزه علمی خود بررسی کرده اند اما مهاجرت می تواند مسأله علم مدیریت و توسعه نیز باشد زیرا سرمایه گذاری در محل جدید محرک توسعه است.

آیه 97 از سوره نساء قرآن نکاتی دارد:

النساء : 97   إِنَّ الَّذینَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکَةُ ظالِمی‏ أَنْفُسِهِمْ قالُوا فیمَ کُنْتُمْ قالُوا کُنَّا مُسْتَضْعَفینَ فِی الْأَرْضِ قالُوا أَ لَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةً فَتُهاجِرُوا فیها فَأُولئِکَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ ساءَتْ مَصیراً

خدا توبیخ می کند کسانی را که نتوانستند دین الهی را پاس دارند، که چرا مهاجرت نکردند به سرزمینی دیگر تا دین الهی را اجرا نمایند.

-         توصیف زمین و سرزمین با وزن «فاعل» است نه با دیگر وزنهای به کار رفته در زبان عربی به عنوان وصف یا صفت مشبه

-         «واسعه» اسم فاعل و توصیفی از سرزمین است «وسعت دهنده»: یعنی وقتی مهاجرت کردید به شما توسعه می دهد (در فکر و اندیشه و مال و جا و تقدم). سرزمینی که وسعت می دهد، موجب توسعه می شود. پس جغرافیا به تنهایی عاملی برای توسعه و گشایش می باشد.

-         تقدم «ارض واسعه» بر «مهاجرت» این معنا را می رساند که جغرافیا جاذبه دارد (ایجاد می کند) و موجب انگیزش مهاجرت می شود.

آیه 14 از سوره کهف نیز نکاتی دارد:

الکهف : 14   وَ رَبَطْنا عَلى‏ قُلُوبِهِمْ إِذْ قامُوا فَقالُوا رَبُّنا رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لَنْ نَدْعُوَا مِنْ دُونِهِ إِلهاً لَقَدْ قُلْنا إِذاً شَطَطاً

اصحاب کهف با این که تجربه عمل کردن به ایمان جدید نداشتند، اما چنان بر تاریخ و تمدن بشری تأثیرگذاشتند که نام آنها تا امروز باقی مانده است. آنها چه کردند؟ خدا در این آیه کار آنها را چنین توصیف می کند: به پا خاستند. «به پا خاستن» حرکتی است از درون (نفس) به بیرون (دنیای واقعی). حرکت «درونی-بیرونی» معادل «إذ قاموا» می باشد. تأثیرگذاری اصحاب کهف بر تاریخ بشر ناشی از تغییر جغرافیا و تغییر سرزمین نبود بلکه محصول «تغییر ساخته ها و برساخته ها» بود.

«تغییر در ضمیر/سرشت» برای بروز «تغییر در بینش» ضروری است و تغییر در بینش نیز باید اتفاق بیافتد تا «رفتار شایسته» بروز کند. بروز رفتار شایسته در جامعه توسعه یافته برای «تغییر در اجتماع» لازم است، تغییری که موجب «حرکت فرایی» (معناگرا/متعالی) می شود. هم مذهب می تواند حرکتی استعلایی و از درون به بیرون ایجاد کند و هم هجرت جغرافیایی می تواند زمینه ساز جهش مذهبی/تقویت یک مذهب باشد.

البته «دموکراسی» به عنوان مفهومی از توسعه تمدن بشری، را می توان «حرکتی از فردیت به جمعیت» دانست (حرکتی عرضی و نه طولی) که در مفهوم غربی آن، نمایشی از «افراط در اتونومی و رشد قارچ گونه فردیت» است (و نه رشد جمعی). البته وقتی این حرکتها در بیش از یک نسل انسانی تجربه شوند (گذر از نسلها)، این حرکتِ طولی (vertical) استعلایی و انسان ساز خواهد بود، یعنی انسانهای جدید خودشان را متعلق به آن تمدن می دانند و به آن افتخار می کنند.

حال اگر مهاجرت را «کندن شدن(انعزال) از ساخته ها و از ناساخته ها به همراه برساختن جدید» بدانیم، نتیجه می گیریم هجرت جغرافیایی پیشرانِ تمدن نیست بلکه زمینه شکل گیری تمدن است. «حرکت» عنصر اصلی تمدن ساز است: هجرتی از «درون به بیرون» و از «حال به آینده» و از «فرد به خدا»، هجرتی همه جانبه. در واقع، تمدن سازی «حرکتی درونی-بیرونی و فردی-فرایی است» و نه صرفاً پیرامونی یا صرفاً بیرونی یا صرفاً جمعی. پس حرکتی مولد است: حرکتی که موجب حرکت بیشتر می شود.

پس هجرت جغرافیایی در متمایز کردن پارادایم تمدنی مهم است زیرا باعث تأثیرات جمعی (و بالتبع تأثیرات فردی) در بیرون خودش می شود: هم نوعی اقبال (ارزش جاذب) و هم نوعی هیبت (ارزش دافع) بوجود می آورد که اولی موجب جذب انسانها و جوامع در آن تمدن می شود و دومی موجب سرخوردگی و پسرفت جوامع مستقل می شود. در هر صورت موجب متمایز شدن بیشتر تمدن می شود.





بازدید امروز: 60 ، بازدید دیروز: 77 ، کل بازدیدها: 422572
پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ