وای حسین حسینم
ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 95/7/21:: 6:5 صبحوای حسین حسینم
«سوی خیـمه برگـرد خواهر حزیـنم»
آخریـن سفـارش بـوده از حسیـنم
درب خیمـه بسـتم گریـه ها نمـودم
ناگـهـان شنـیـدم نـالـة حسیـنم
سوی او دویـدم جـان به لب رسیدم
زیـر چکمـه دیـدم سیـنة حسیـنم
وای حسین حسینم
وای حسین حسینم
دشمنش چو کوهی روی پیکرش بـود
در نیـامد از او یک نـفـس حسیـنم
دست و پا چو می زد تا نفـس بگیـرد
دشمنش می فشرده سینـة حسیـنم
هر نفس که میـزد خون فـواره می شد
دست و رویِ خونیـن دشمنِ حسینم
بـرقِ تیـغِ دشمن شـد فُـرو به قلـبم
دست او بدیدم از محاسـن حسینم
وای حسین حسینم
وای حسین حسینم
ناگهان بدیدم چـانه اش عقـب شد
یا نفـس گرفت او یا سرش جـدا شد
لرزه بر زمیـن شد تا که نیـزه رو شد
روی من سیه شد سر به نیـزه او شد
خـاک عالمیـن را بر سـر بشـر شد
خاک و خون و حنجر عالمی دگر شد
وای حسین حسینم
وای حسین حسینم
تار و تیـره گشته دیـده های تشنـه
هـر طـرف نظـاره قبـلـه را نـدیـده
دیده های خسته رو به سـوی خیـمه
با اشـاره تکـبیر آه و نـالـه کـرده
با گلـو بریده حمد و سـوره خوانـده
از فراز زین شد آن رکـوع و سجـده
او قنوت خود را زیر چکمـه خوانـده
آن سـلام او را خنـجـری شـنیـده
تـا قـیـام آخـر نیـزه هـا خـریـده
هـمـرهِ اسیـران دیـده اش دویـده
وای حسین حسینم
وای حسین حسینم
بحر متدارک متقارب مثمن(فاعل فعولن×2)
سروده: غلام (دکترسیدمهدی موحد ابطحی)