سفارش تبلیغ
صبا ویژن

می دویدم

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 95/7/24:: 1:34 صبح

می دویدم

بر خار و خَس دویدم من بی پـدر نبـودم

او گفت و من ­شنیدم: ای­­ کاش و من نبودم


چون می ­زدند سیلی هفت ­آسمان شد نیلی

بر روی نیـزه دیـدم روی پـدر کـبــودم


گر سایبـان گرفتـم غیـر از پـدر ندیـدم

در خاک می­ نشستم خاشاک کِـی زُدودم؟


من پای و سر برهنه هر سو دویـده خسته

گرگـی نمود صیـدم با رو به خـاک فرودم


بـی چـادرم نبیـنیـد من دخـتـر بتـولـم

از گـرد و خـاک این راه پوشیه ای فزودم


ناگـه جهان بچرخیـد لرزیـد ماه و خورشید

بر پـا نشـد قیـامـت سیـلـی زد او وجـودم


این گوشـوارة من هوش از سرش برون کرد

هم پاره­ گشت گوشـم هم ­هـوش رفته بودم


این گـوش پـاره­ من بـود آشـنـا پـدر را

می­ گفـت و ای­ یتیـمم: مُردم، چرا نبـودم!


گـر تو غـلام مـایـی غـمـخـوار کـودکـانی

گردی بشوی زِ رویم اشکت به جـایِ رودم

 

بحر مضارع مثمن اخرب (مفعول فاعلاتن×2) 

 سروده: غلام (دکترسیدمهدی موحد ابطحی)





بازدید امروز: 75 ، بازدید دیروز: 20 ، کل بازدیدها: 425006
پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ