سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مریم میرزاخانی و ناگفته ها

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 96/4/25:: 10:30 صبح

چه دمدمی مزاج!

چه بوقلمون صفت!

چه نان به نرخ روز خور!

یک روز به خاطر تعدی از حریمها, «آتنا» بهانه می شود برای دریدن حجابها, لرزاندن بنیانها و تردید افکندن در باورها!

روز دیگر به خاطر مباهات به دارایی ها, «مریم» بهانه می شود برای بت سازی مجسمه تراشها, سیاه پوشی روز و شبها, و افسانه کردن آرزوها!


چو موجی شویم در طوفانی

چو برقی سوزان زِ ابری آسمانی

نپرسید از ما چرا و چونیم؟

همی دانید بریده زِ یک پیمانی

چو کف بر یم چو گردِ بر چهر

چنین باشد بریدنها زِ بنیانی

معلم کو؟ مربی کو؟ نمی دانی؟

بیا بازم به این راه دبستانی

موج سواری و کنشگری مقطعی نوعی قماربازی است، شبیه کاری که نوسان گیران در بازار بورس انجام می دهند. کسی به حقیقت یا درستی سهم شرکت مورد نظر اعتقادی ندارد بلکه میزان مبلغی است که از تفاوت نرخ خرید و فروش سهم بدست می آورند. «منفعت شخصی» در عین «بی اعتمادی» به فضای عمومی بازار سرمایه (بورس) مهمترین هدف راهبردی بورس بازان است.
درباره مریم میرزاخانی نیز چنین است: طرفداران و بیطرفان و آنطرفداران منافعی شخصی دارند: گشودن عقده دل! گفتن ناگفته ها! افضای نهان کاریها! اعتراض به خفقانها! گفتن ناگفته ها! همراه کردن موج گرفتگان! موج سازی با عواطف و احساسات! و و و و 
هیچکس نپرسید چرا سرطان سینه اش دیر تشخیص داده شد؟!
چرا این سرطان طی 4 سال وی را خاموش کرد؟!
چرا درمانها و مراقبتهای پیشرفته آمریکایی فایده نداشت؟!
در سانحه تصادف اتوبوسش به همراه برگزیدگان المپیاد در سال 1376 چه بر سرش آمد؟
چگونه یک مسلمان زاده همسر یک غیرمسلمان شد؟!
آیا همسرش غیرمسلمان باقی ماند؟!
و بسیاری چراهای دیگر
این مطلب را در تلگرام داشته باشید




بازدید امروز: 29 ، بازدید دیروز: 172 ، کل بازدیدها: 405400
پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ