سفارش تبلیغ
صبا ویژن

انحراف یا سوء استفاده جنسی از دختران/زنان:چرا؟

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 90/5/10:: 8:24 عصر

چرا دختران/زنان در معرض انحراف یا سوء استفاده جنسی اند؟

دکترسیدمهدی موحدابطحی

در مشکلات زناشویی، زن آسیب پذیرتر است، در مسائل اجتماعی از زنان و دختران برای اهداف اقتصادی و تجاری استفاده می شود، در .....، ...... چرا این چنین است؟ چرا زنان بیش از مردان آسیبهای جنسی پیدا می کنند؟ چرا زنان بیش از مردان دستآویز اغراض تجاری می گردند؟ چرا؟؟

1.     زن و مرد هر دو مخاطب الهی هستند و مشیت خدا چنین بوده که مخاطب وی بشری باشد که هم بتواند فرو رود در سطحی پایینتر از خود (حیوانیت) و هم بتواند بر فراز موجودات درآید در سطحی بالاتر از خود و دیگران (ملکوت). «تلاش برای سرکوب حیوانیت به قیمت پرواز در جهت ملکوت» ویژگی انسان است که نزد خداوند بسیار ارزشمند می باشد.

2.   خداوند خمیرمایه و سرشت زن و مرد را جداگانه آفرید که خصوصیات و صفاتی متفاوتی را برای این دو موجود به بار داشته است. بنابراین، پرواز آنها از دنیای مادی به جهان ملکوتی (کمال) آنها باید متناسب با چنین ویژگیهایی بدست آید.

3.     کمال انسانها به تناسب متجلی شدن صفات کمال الهی در انسانها می باشد. هرکه بتواند صفاتی بیشتری از خدا را در خود متجلی کند پرواز بلندتری داشته و به خداوند نزدیکتر می گردد و  آنکه صفاتی را که خداوند ندارد و از آنها به دور است را متجلی کند، در پستی دنیایی بیشتر فرو رفته و از خدا بیشتر دور می گردد. راهنمای این فراز و فرود در دین الهی آمده و کاملترین این راهنمایی ها به نام دین اسلام تدوین شده است.

4.     بر اساس آموزه های دین اسلام، میزان شهوت جنسی در زن بیشتر از مرد است تا وی بتواند به باردارشدن تن دهد و سختی های آن را بپذیرد. باردار شدن یک زن همان تجلی صفت «خالقیت» خداوند است که بنا بر مشیت الهی به عهده زن گذاشته شده است.

5.     «حیا» از صفات کمال الهی است و مقداری از آن در نهاد هر انسانی به ودیعت گذاشته شده اما میزان آن در زن بیشتر ولی برابر با میزان شهوت اوست تا هم تعادل بین شهوت و حیا بر قرار گردد و هم متناسب با دیگر تغییرات وی در طول زندگی او باشد.

6.     برای تن دادن زن به متجلی کردن صفت خالقیت خداوند، باید میزان حیاء وی کاسته شود و شهوت بر حیا غلبه کند. این اتفاق در دوران بلوغ دختر و سپس ازدواج و زایمان وی رخ می دهد. استدلال این روایت بسیار گویاست: «اگر شهوت 10 جزء و حیا 10 جزء داشته باشد، 9 جزء آنها در زن و 1 جزء آنها در مرد است. وقتی دختر به تکلیف می رسد، یک جزء از حیائش می رود. وقتی دختر قاعده می گردد، یک جزء دیگر از حیائش می رود. وقتی دختر ازدواج می کند، یک جزء دیگر از حیائش می رود. وقتی زن بکارتش می رود، یک جزء دیگر از حیائش می رود. وقتی زن زایمان می کند، یک جزء دیگر از حیائش می رود. پس باید بپرهیزد و حفظ کند بقیه حیائش را».

7.     به زبان ساده؛ نسبت حیاء به شهوت در دختر یا زن؛ 9به 9 می باشد (پس به وی ظلم نشده است). به تدریج صورت کسر کم می شود اما مخرج کسر ثابت می ماند تا به نسبت؛ 5 به 9 برسد در حالی که نسبت حیاء به شهوت در مردان 1 به 1 باقی مانده است. یعنی شهوت زنان بیشتر از مردان است اگرچه حیاء آنان نیز بیشتر از مردان است اما تعادل بین حیاء و شهوت در زنان به هم خورده است و حیاء آنان نمی تواند شهوت آنان را بپوشاند. به همین خاطر، زنان بیشتر از مردان در معرض انحراف یا سوء استفاده جنسی هستند.


رابطه دختر و پسر

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 90/5/10:: 8:20 عصر

نوشته: دکتر سید مهدی موحد ابطحی

بدون در نظر گرفتن معیارهای ارزشی و قضاوت درباره چنین رابطه ای، به چند نکته باید توجه کرد:

1. انسان به دلیل انسان بودن نیاز به مؤانست و انس گرفتن با هم نوع خود دارد (واژه انسان از أنس به معنای «انس گرفتن و برطرف شدن وحشت» گرفته شده است) که در همه دوره های مختلفی از زندگی وی وجود دارد: در نوزادی بین مادر و نوزاد، در شیرخوارگی و طفولیت بین والدین و خواهران و برادران، در کودکی بین همسالان و نزدیکان، در نوجوانی بین همسالان و بزرگترها، در بزرگسالی بین بزرگسالان و دیگر نسلها (نسل آینده: فرزند و نوه، نسل گذشته: والدین و پدربزرگ و مادر بزرگ).

2. در سنین نوجوانی، جوانی و بزرگسالی، نیاز به مؤانست با واژه «ارتباط» و «رابطه» بیان می شود. یعنی رابطه داشتن مفهومی انتزاعی از نیاز فطری بشر و انسان است که در آن، پیامی رد و بدل می شود (نیاز یک یا دوطرف برطرف می گردد)، آغازگر دارد، پاسخگر دارد، و این ارتباط در قالب ویژه ای انجام می شود (گفتاری، رفتاری، نوشتاری،....).

3. پس از بلوغ، نیاز جنسی نیز به نیازهای هر انسانی افزوده می شود، پس در روابطش با دیگران نیز می تواند تأثیر بگذارد. نیاز جنسی؛ نیازی زوال پذیر است (چون نیازی حیوانی است زیرا دیگر حیوانات نیز شهوت دارند) اما نیازهای نفسانی و روحی پایا و مستمر خواهند بود (چون نیازی متعالی و ملکوتی است). نیازهای جنسی اشباع می شوند اما نیازهای روحی اشباع ناپذیرند. تفکیک میان این دو نیاز در برقراری رابطه دو انسان و به ویژه در ارتباط دختر و پسر اهمیت دارد.

4. دختری که به نیاز ارتباطی پسری دیگر پاسخ مثبت می دهد، نیاز ارتباطی خود را نیز برآورده می نماید. اما اگر دختر در این رابطه فقط به دنبال برآورده شدن نیاز ارتباطی (مؤانست) باشد و پسر بخواهد نیاز جنسی خود را (نیاز حیوانی) در این رابطه برطرف نماید، رابطه ای نامساوی و نامتعادل برقرار می گردد که دختر ضرر می کند زیرا وسیله و ظرفی برای برطرف کردن نیاز حیوانی پسر شده در حالیکه هدف دختر برطرف کردن نیاز انسانی بوده است. به تعبیری دیگر، بدن دختر، احساسات دختر، عواطف دختر، و ... توسط جسم یا نفسانیت پسر مصرف شده اند. یعنی دختری که یک موجود انسانی است در حد یک شیء تنزل می یابد. بدیهی است که اشیاء مصرفی را می توان دور انداخت و یا با شیئ مصرفی دیگری (دوست دختری جدید) جایگزین کرد.

5. مصرفی شدن دختر یا پسر و حتی زن یا مرد موجب می گردد نیازهای حیوانی جایگزین نیازهای فطری انسانی شوند. استمرار و پایداری این شیوه موجب دگرگونی فطرت آنها (مسخ شدن) می گردد. چنین کسانی، انسانهایی مسخ شده به خوی و عواطف حیوانی (یا حیواناتی) به شکل انسان هستند که در جامعه ای انسانی زندگی می کنند. 6. مسخ شدن همان «تغییر هویت» است که می تواند «مسخ هویت انسان به حیوان»، «مسخ هویت زنانه/دخترانه به مردانه/پسرانه»، یا «مسخ هویت مردانه/پسرانه به زنانه/دخترانه» باشد. روسپی گری، هرزگی، همجنس گرایی، همجنس بازی، تغییر جنسیت، و .... از مصادیق چنین تغییری در هویت هستند.


<      1   2   3   4      



بازدید امروز: 36 ، بازدید دیروز: 76 ، کل بازدیدها: 422180
پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ