ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 96/3/16:: 5:32 صبح
The first Muslim was a Lady not a man! The great economic supporter from the last heaven religion was a Lady! She was the first woman honored by title "OmmolMomenin"! She was the first wives of the last heaven religion! Oh, she was Khadijeh!
The day 10 of Ramadan is her anniversary, and writing about her attempts is acknowledged but I aim to explore many challenges faced after her death
She was a 25 or 28 years old virgin when married the prophet Muhammad. She has known not only as a widow! but also as a mother of many daughters whose their father was a pagan! I sorrow and cry from these accusations to my mother! Are you not anguish from these harsh libels?
History of Islam has narrated the above and many other published false statements that were damaged to Khadijeh`s reputation. Aisha -another Muhammad`s wife- was the great fighter against her. In the following, I discuss many critical clues that explore jealousy of Aisha and her followers (known as Sunni scholars):
کلمات کلیدی :
ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 96/3/14:: 3:13 عصر
سالروز امام راحل است، کسی که به ساده زیستی می شناختندش ولی در مرقدی کاخ گونه زیارتش می کنند!
پرسید: نمیایی بریم مرقد؟
گفتم: کاخ نشین نیستم!
گفت: منظورت چیه؟
گفتم: مرا با کاخ نشینان رفت و آمدی نیست!
گفت: کدام کاخ نشین؟
گفتم: کاخ مرقد امام کوخ نشینان!
از هشیاری ما لرزند به خود کاخ نشینان
ما کوخ نشینان مستی قدرت که نداریم (با اقتباس از صائب تبریزی)
دهانش باز ماند، چشمانش گرد شد، ابروانش در هم پیچید،
گفت: خودشان که ساده زیست بودند!
گفتم:
واعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنند
چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند(حافظ شیرازی)
گفت: مرقد را برای بازدید مقامات خارجی اینجور بازسازی کرده اند!
گفتم:
یک موی سر این کوخ نشینان و شهید دادگان به همه کاخ ها و کاخ نشینان جهان شرف و برتری دارد (خمینی کبیر)
گفت: زیادی گیر میدی!
گفتم:
کاخ نشینان وطن ژولیده اند
همچو شبهای دگر خوابیده اند
آسمان شهر خون ها باریده است
غرش ظلم را مگر نشنیده اند
گرگ ها مست بزم خون گشته اند
ملت مظلوم ما غم دیده اند(حمزه محمودی، شاعر افغان)
گفت: شما به نیت کوخ نشینان بیا!
گفتم:
اســرار نظام را نـه تـو دانـی و نـه رهبر
حل نشود سر معما گر تو بخوانی همه از بر
هـسـت بازیچه این کاخ، کوخ نشینان را تو نگر
گـر پـرده بر افتد نی کاخ ماند و نه مرقد (با اقتباس از ابوسعید ابوالخیر)
کلمات کلیدی :
ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 96/3/13:: 10:44 عصر
نمازجمعه را نمازی عبادی سیاسی می خوانند! یعنی هم برای خداست و هم برای خدا نیست! یعنی دین از سیاست جداست!
به هر حال، سؤالم این است: محتوای خطبه های پیش از نمازجمعه چه باید باشد؟ آیا کانال خبرپراکنی ستاد اقامه نماز جمعه و کانون ائمه جمعه کل کشور است؟ آیا نماگر وضعیت درون جامعه ایران است؟
به نظرم نماز جمعه و خطبه هایش نماگر تحلیل کلان از «امر اجتماعی» باید باشند، تحلیلی که هم موجب انداز نمازگزاران و امامان شود و هم موجب ارتقاء عقلانیت جمعی شود.
فرض کنید عده ای از مردم از نهادهای حکومتی خسته شده اند و تظلم و دادخواهی خود را به نمازجمعه بیاورند و مطالبه کنند، آیا مسئول پیگیری مطالبات مردم کیست؟ امام جمعه که منصوب شده حاکم است، مسئولیت ندارد؟
امامان جمعه تحصیل کرده های حوزه های علمیه هستند اما حوزه های علمیه پی گیری مطالبات مردم را وظیفه طلبگی نمی دانند و عدالتخواهی و خدمت گذاری به مردم را تبلیغ دین نمی دانند! حوزه های علمیه اشکالی ساختاری دارند: بجای توجه به مشکلات مردم (مانند معیشت)، صرفا آنچه دبیرخانه اصلی دیکته می کند را بازگو می کنند، البته با چاشنی تندروی! در واقع ثابت می شود حوزه های علمیه توان تولید دانش و آگاهی مرتبط با معیشت مردم و اقتصاد و مسائل روز جامعه ندارند. آنها توان یا صلاحیت تربیت مبلغ متناسب نیازهای جامعه کنونی ایران ندارند!
هنوز نمی دانیم نمازجمعه باید «نمایانگر اهتمام حاکمیت اسلامی به امور مردم» باشد یا نه؟ ویترینی که «گپ میان واقعیات جامعه و مدینه فاضله اسلام را نمایش دهد»؟
یا رسانه ای برای بمباران فکری و ذهنی مردم مطابق سلیقه طیفی خاص و بخشی از حاکمیت؟ تریبونی که تندروهای حاکمیت به نمایش قدرت می پردازند؟!
کلمات کلیدی :
ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 96/3/6:: 12:33 صبح
صدای چرخش ارابه ها و عربده ها به گوش می رسد، اینها پاتک تندروها به نتیجه انتخابات ایران است. شکست اصولگرایان هم در انتخابات ریاست جمهوری و هم در انتخابات شوراهای شهر و روستا در اردیبهشت 96 واکنشهای زنجیره ای را به راه انداخته که قبل از انتخابات آغاز شده بودند:
1- حمله به سند 2030 یونسکو توسط رهبر عالی ایران (در حالی که سال گذشته به دفتر بیت رهبری ارسال شده بود) و مقصر اعلام کردن دولت فعلی و وزیر آموزش و پرورش آن
2- تقاضای رسمی مسئولان تندرو برای انتقال آرا بین رییسی و روحانی یا بازشماری مجدد صندوقهای رأی (برخلاف مطالبه برخی نامزده ها در انتخابات 88)
3- اعلام «رأی حلال» و «رأی حرام» توسط مکارم شیرازی و برخی دیگر که آخوند درباری محسوب می شوند.
4- راهپیمایی برنامه ریزی شده پس از نماز جمعه پنجم خرداد در شهرهای مختلف ایران برای حمایت از شیخ عیسی قاسم، روحانی فعال بحرینی که حصر خانگی شده است (مانند حصر خانگی کروبی و موسوی و همسرش از سال 88)
5- نمایش سومین شهر موشکی سپاه پاسداران در اخبار شبکه یک روز جمعه پنجم خرداد (در حالی که نباید بهانه ای به دست غربی ها بدهند برای لغو برجام)
6- اعلام مواضع سیاسی و نظامی ایران توسط شیخ حسن نصرالله دبیر کل جزب الله لبنان در روز جمعه پنجم خرداد (بمناسبت جشن آزادسازی جنوب لبنان)
7- تشییع پیکرهای شهدای مدافع حرم و شهدای جنگ ایران و عراق از جمله تعدادی از غواصان دست از پشت بسته جدید
8- برنامه گسترده سالروز رحلت امام راحل در 14 خرداد سال 68 و بزرگداشت قیام 15 خرداد در سال 42
9- راهپیمایی روز قدس در آخرین جمعه ماه رمضان (دوم تیرماه)
. . . .
همه این رویدادها فرصتهایی برای موج سواری تندروها برای بازپس گیری قدرت می باشد، مستی و شهوتی برای کسب قدرت که ضمن شکستن هیبت جمهوری اسلامی ایران در پیش چشم خارجی ها، توان داخلی برای حل مشکلات را نیز در هم می شکند.
کلمات کلیدی :
ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 96/3/6:: 12:15 صبح
انتخابات ریاست جمهوری ایران در اردیبهشت 96 نشان داد هنوز می توان با ایران کار کرد، تعامل کرد، معادله برد-برد ساخت، و فرصتها را استفاده کرد، فرصتهایی برای ایران و فرصتهایی برای اروپا. اختلافنظر ایران با اتحادیه اروپا در موضوعات «حقوق بشر»، «روند صلح خاورمیانه»، «مسئله هستهای» و «تروریسم» فرصتهایی خوبی برای تعامل چندوجهی با منطق جدید دیپلماسی می باشد.
اروپا با چهار چالش روبروست که ایران می تواند به عنوان کنشگر توان مقابله اروپا را افزایش دهد. این چالشها عبارتند از: 1)امنیت در مقابل تروریسم، 2) تابعیت و شهروندی در مقابل مطالبات مهاجران، 3) هویت یورو در مقابل تجزیه و فروپاشی، 4) پیشرانی اقتصاد در مقابل بیکاری و فقر.
از طرف دیگر، جمهوری اسلامی ایران نیز منافعی برای اروپا در موضوعات «انرژی» و «سرمایهگذاری خارجی»، «مدیریت تحولات خاورمیانه» و «تروریسم» دارد که فرصت گرانبهایی برای تعمیق روابط ارتحادیه اروپا با ایران و گسترش نفوذ خود در کل منطقه بدست می دهد.
به نظر می رسد ظریف باید برنامه دیدار و مذاکره با کشورهای اروپایی را صرفا دیپلماتیک اجرا نکند بلکه کنشگران متعددی را به همراه داشته باشد: 1) مسئولان امنیتی و اطلاعاتی برای مبارزه با تروریسم به ویژه فرانسه و انگلیس که هدف بمب گذاری ها بوده اند. 2) اساتید دانشگاهی و صاحب نظر در حقوق بشر و حقوق اسلامی تا گفتمان علمی را با مجامع علمی و سیاستگذاری کلان اروپایی آغاز کنند (که مقدمه ای برای رفع سوء تفاهمات درباره تحریمهای حقوق بشر می باشد). 3) فعالان اقتصادی و گردشگری برای شناسایی ظرفیتهای استفاده نشده ای که می تواند به انتقال فنآوری به ایران، تسهیل مراودات بانکی، و تشویق اروپاییان به سفر به ایران کمک کند و از طرف دیگر بتواند اقتصاد اروپا را تحرکی بخشد.
یادمان باشد که اروپا مشتاق است از ایران به عنوان فرصتی بی نظیر استفاده کند به شرطی که دغدغه هایش کم شوند و ایران می تواند پای پیش بگذارد و چینش صحنه بازی را آغاز کند.
کلمات کلیدی :