سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زدن زنان: آری یا خیر؟ قسمت اول

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 90/8/18:: 12:0 صبح

 

دکترسیدمهدی موحدابطحی

آیه 34 از سوره نساء از زدن زنان می گوید اما برخلاف انتقادهایی که به ظاهر آیه هست، باید مفاد آن را با کمک مُبیّن قرآن تبیین کرد و فهمید:

الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى‏ بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ   

فَالصَّالِحاتُ قانِتاتٌ حافِظاتٌ لِلْغَیْبِ بِما حَفِظَ اللَّهُ   

وَ اللاَّتی‏ تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِی الْمَضاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَکُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَیْهِنَّ سَبیلاً   

إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلِیًّا کَبیراً.

1.     نشوز به معنای: بلندشدن یا ارتفاع گرفتن است مانند بلندتر شدن قطعه ای زمین از اطرافش یا پرواز پرنده که بر فراز زمین اوج بگیرد. حتی می توان بلند شدن پرنده از زمین که قدرت پرواز نداشته را نشوز نامید زیرا پریدن است که پرنده را از تأثیر زمین (جاذبه) جدا کند. خود قرآن مفهوم نشوز را در آیه 259 سوره بقره به خوبی ترسیم کرده است: وَ انْظُرْ إِلَى الْعِظامِ کَیْفَ نُنْشِزُها و إلیه النشور: خدا به حضرت عُزیر (از پیامبران) که صد سال به همراه الاغش مُرد، گفت: به استخوانها نگاه کن چگونه آنها را برجسته و بلند می کنیم، و این چنین است روز رستاخیز[این استخوانها گوشت پیدا کردند، عضله شدند و پوست پیدا کردند و حیوانی کامل ساخته شد و سپس زنده شد، همانند برخی فیلمهای تخیلی که تولید انسانها یا موجودات شبیه سازی شده را به تصویر می کشند]. پس نشوز مفهومی نسبی دارد، زدن در این آیه به معنای کتک زدن نیست، و سرکشی زن نسبت به قیادت/سرپرستی زن تعریف می شود و هرچه که زن را از زیر چتر حمایت مرد خارج کند می تواند از مصادیق نشوز باشد.

2.     نافرمانی شوهر در قالب موازینی موجودیت می یابد که اسلام آنها را تعریف و مشخص کرده و این طور نیست که امیال و دستورات شوهر که برخلاف موازین شرعی باشند نیز باید اطاعت شوند، زیرا به فرموده معصوم: «نمی توان از بنده ای در چیزی پیروی کرد که نافرمانی خدا در آن باشد»(لا طاعه لمخلوق فی معصیه الخالق). پس نمی توان کتک زد زیرا موجب حد شرعی می شود.

3.     موضوع نافرمانی (قطعه سوم آیه) پس از توصیف زنان (قطعه دوم آیه) آمده است: یعنی نافرمانی زن در چنین مواردی موضوع حکم قطعه سوم خواهد بود. زنان نیز چنین توصیف شده اند: نیکوکاران، ساکتان از سخن، نگهداران غیب (پوشیده ها) به خاطر آنچه خدا آنها را پوشاننده قرار داده است. این توصیفات مواردی را مشخص می کنند که نافرمانی می تواند در آنها روی دهد[شاید سکوت زنی از سر پذیرش (و نه از سر کینه و فرصت طلبی) نسبت به احکام الهی از جمله حکم مجازات نشوز منظور باشد].

4.     قبل از صدور حکم نافرمانی، درباره مردان (شوهران) سخنی گفته شده که وجود چنین توصیفاتی (فضیلتی داشته باشند، از اموالشان انفاق کنند) برای انجام حکم نشوز ضروری می نماید و اگر مرد چنین صفاتی نداشته باشد، از یک طرف، نشوز/نافرمانی محقق نمی شود و از طرف دیگر، شوهر صلاحیت اجرای چنین حکمی را ندارد. در واقع، شوهر حریمی دارد که باید توسط زنش رعایت شود و نادیده گرفتن آن موجب نشوز است. البته، چنین حریمی با خصوصیات فطری و نقش مردان نیز مطابقت دارد: مرد باید روزی زن و خانوادشان را تأمین کند، مرد باید چتر حمایتی بر سر زن و خانوادشان بگستراند. این دو تا نقش عمده ای هستند که مردان باید آن را انجام دهند: هم تکلیف است بر آنها (اگر انجام ندهند، می توان آنها را مؤاخذه کرد) و هم حق آنهاست (کسی نمی تواند مانع آن شود). یعنی اگر مرد سرپرستی نکرده باشد، نمی تواند زنش را به خاطر سرکشی مجازات کند. مانند الاکلنگ که یک طرف بالا می رود و طرف دیگر پایین می آید: مرد که زنش را سرپرستی کند، سرکشی نمی کند و زنی سرکش می شود که مرد سرپرست او نباشد. به نظر می رسد زنان مایلند مردشان آنها را سرپرستی کند و الا اگر مرد نامرد باشد، زن نیز سرکش می شود.

5.     اگر قرار باشد تربیت یا هدایت انسانی همراه با عملی باشد که حد شرعی دارد، انجام آن زیر سؤال است، زیرا خداوند ظالم نیست و دین او نیز ظلم را ترویج نمی کند.

6.     سه حکم به ظاهر متفاوت برای یک نافرمانی صادر شده است:

اولی: موعظه است که در هر جایی کاربرد دارد.

دومی: محروم کردن زن از معاشرتهای خاص زناشویی است.

سومی: زدن زن است.

ادامه دارد





بازدید امروز: 153 ، بازدید دیروز: 20 ، کل بازدیدها: 425084
پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ