سفارش تبلیغ
صبا ویژن

وای از این مصیبت

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 91/8/30:: 8:4 عصر

حسینم

سوی خیـمه برگـرد خواهر حزیـنم

آخریـن سفـارش بـوده از حسیـنم

 

درب خیمه بسـتم گریـه ها نمـودم

ناگـهـان شنـیـدم نـالـه حسیـنم

 

سوی او دویدم جـان به لب رسیدم

زیـر چکمـه دیـدم سیـنه حسیـنم

 

دشمنش چو کوهی روی پیکرش بود

در نیـامد از او یک نـفـس حسیـنم

 

دست و پا چو می زد تا نفس بگیـرد

دشـمنـش فشـرده سینـة حسیـنم

 

هر نفس که میزد خون فواره می شد

دست و رویِ خونیـن دشمن حسینم

 

برقِ تیـغِ دشمن شـد فُرو به قلـبم

دست او بدیدم از محاسـن حسینم

بحر متدارک متقارب مثمن (فاعل فعولن فاعل فعولن)

سروده غلام (دکترسید مهدی موحدابطحی)


ناپیدا کرانه

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 91/8/25:: 8:0 عصر
 

ناپیـدا  کـرانـه

محـرم  شـد  معـمـائی جـاودانـه

که تحقیقش فُسون است و فِسانـه

ملک شوریـده بود از این فَغانـه

که دنیـا را مگـر محـشـر  فِتـاده ؟

سحرگاهان با صبا گشتم روانه

که هـر سـوئی مگـر پُرسم نشانـه

فلک را واژگــون دیدم یقینـاً

شمـردم بـی نـهـایـت مـاه پـاره

بسی خورشید و مه دیدم شبانه

فـراز نیـزه هـا بـرجـی نـهـاده

مـن از خـار بیـابـان می شنیـدم

دویـدنـهـا بـه پـای کـودکـانـه

زِصحرایی گذشتم خشک و سوزان

فقـط خـون و فقـط آتـش زبـانـه

به دریـایی رسیـدم پُـر تـلاطـم

چو کـوهـی مـوج آن در هر زمانـه

به ساحل جزر و مدّ خـون بدیـدم

زمین می شد زِ هر موجـش خـرابه

در آن، کشتی فرو می شد به دوران

که می راند نـاخـدایش عـاشقـانه

چنان لنگـر کِشد بر عرش و کیوان

که گـویـا می رود او سـوی خـانه

شدم حیران از آن فرمان و سُکّـان

به عرش، او چـون گرفته آشیـانه؟

حسین گویان به کشتی آی و بُگذر

از  ایـن دریـایِ ناپـیـدا کـرانـه

بریز اشکی زِ خـون، با موجِ دریـا

حسیـنـی شو؛ غـلامی جـاودانـه

سروده: دکتر سید مهدی موحد ابطحی (غلام)

بحر هزج مسدس محذوف (مفاعیلن مفاعیلن فعولن)


<   <<   6      



بازدید امروز: 30 ، بازدید دیروز: 295 ، کل بازدیدها: 423558
پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ