سفارش تبلیغ
صبا ویژن

وزارت گردشگری!

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 96/6/21:: 5:20 عصر

ادغام وزارتخانه ها در گذشته نتوانسته دولتی چابک، کوچک و  تنظیم کننده با حداقل تصدی گری به بارآورد. تفویض اختیارات از بخش دولتی و حاکمیتی نیز به بخش خصوصی انجام نشد تا نقش تنظیم کنندگی حاکمیت افزوده و نقش مشارکت در فرآیندها و فعالیتهای اجرایی کاسته شود. به همین خاطر همچنان حجم کاری وزارتخانه همچنان بالاست. پس مشکل ما ادغام یا تفکیک یا ایجاد وزارتخانه ها نیست، مشکل در رویکرد به سلسله مراتب قدرت (حاکمیت) است. 

وقتی که نظام اداری براساس «سلسله مراتب قدرت» تعریف شده، موقعیتهای مختلف نظام (ارکان قدرت) نگاهی حاکمانه (فرادستی) به زیردستان دارند و هرقدر نیز شرح وظایف و مسئولیتها را دقیق و شفاف بنویسند، نمی توان به «مطلوب ملت و حاکمیت» رسید. به نظر می رسد نگرش «وظیفه محور» باید با نگرش «فرآیند محور» جایگزین شود تا نظام اداری ایران تغییرماهوی داده و از نظام حاکمانه به نظام خادمانه تبدیل شود. مهم است نگاه خود را به رابطه «نظام اداری کشور» با «ملت» چگونه می دانیم: حاکمانه یا خادمانه. 

مشکل: تعداد زیاد بیکاران، تعداد بالای متقاضیان کار، کمبود منابع داخلی برای اشتغالزایی، 

مسأله: نیاز حیاتی ایران به اشتغالزایی بالا با کمترین سرمایه گذاری در زمان کوتاه

سؤال: آیا تغییر در کدام سازمانها یا وزارتخانه های می تواند به حل مسأله فوق کمک کند؟

با توجه به تایید فوریت طرح تشکیل وزارتخانه میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری با 137 رای موافق نمایندگان ملت در فروردین‌ماه 1396، گزینه های زیر برای پاسخ به سؤال فوق مطرح هستند:

گزینه اول: تبدیل سازمان به وزارت «میراث فرهنگی و گردشگری و صنایع دستی»

گزینه دوم: ادغام «معاونت میراث فرهنگی» در وزارت «فرهنگ و ارشاد اسلامی»

گزینه سوم: ایجاد «وزارت گردشگری» و ابقاء «سازمان میراث‌فرهنگی و صنایع دستی» 

گزینه چهارم: ایجاد «وزارت گردشگری»، ابقاء «سازمان میراث فرهنگی» و ادغام «معاونت صنایع دستی» در وزارت صنایع یا وزارت کار

دلایل من برای انتخاب گزینه چهارم عبارتند از:

1-تفکیک نقش صیانتی از نقش غیرصیانتی:

«صیانت» از دارایی های هر کشور (مادی، فرهنگی، معنوی، طبیعی) و «رصد» فعالیتها دو وظیفه حاکمیتی هستند اما درآمدزایی از منابع و دارایی های هر کشوری می تواند از سوی حاکمیت یا با مشارکت ملت انجام شود. تفکیک این دو حیطه کمک زیادی به تصمیم گیری برای پاسخ به سؤال فوق و برای یافتن راه حل مسأله فوق می نماید: الف) نقش صیانتی: ثبت و مرمت و حفاظت از میراث باستانی و فرهنگی و ملی توسط حاکمیت انجام می گیرد. ب) نقش درآمدزایی: میراث فوق به درجات مختلف فرصتی برای درآمدزایی و اشتغالزایی هستند که می توانند به طور با مشارکت مردم (بخش خصوصی) یا مستقلا توسط ملت انجام شود.

2-کدام مسئول به چه کسی یا کسانی پاسخگو باشد. رییس سازمان گردشگری به رییس ‌جمهور؟ معاون گردشگری به وزیر؟ وزیر گردشگری به نمایندگان ملت؟

با توجه به اشتغالزایی فراگیر و کم سرمایه در حوزه گردشگری، بدیهی است که تحول در ساختار دولتی و حاکمیتی و اصلاح سیاستگذاریهای کلان در وزارت گردشگری می تواند به طور مستقیم موجب درآمد پایدار روستاییان و شهرنشینان و توسعه ملی گردد زیرا وزیر گردشگری پاسخگوی نمایندگان ملت خواهد بود. تجارب جهانی نیز نشان می دهند اصلاح ساختاری در گردشگری موحب تحول و جهش در توسعه و درآمد یک کشورشده است.

3-سهم فزاینده گردشگری در توسعه و تولید ناخالص کشور: 

گردشگری از بزرگترین مشاغل دنیا با بیشترین سرعت اشتغالزایی است. «شورای جهانی سفر و گردشگری» (WTTC) پیش بینی کرده ورود گردشگران خارجی به ایران در سال 2017 به 6 میلیون نفر و در سال 2027 بیش از 10 میلیون نفر شود. اما ایران رقم 20 میلیون گردشگر سالیانه را برای سال 2020 هدف گذاری کرده که به نظر دست یافتنی می آید: سرمایه گذاری خارجی در گردشگری با افزایش 2000 برابری به یک میلیارد دلار رسید، با افزایش دو برابری تعداد گردشگران، 5 میلیون گردشگر خارجی در سال 2016 به ایران آمدند، و درآمد گردشگری با افزایش 5 برابری به 32 میلیارد دلار رسید.

مطلب مرتبط: 

چینش حکمرانی 

این مطلب را در تلگرام بخوانید


پایان حصر؟!

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 96/6/8:: 10:2 صبح

 

مسئولان نظام نمی توانند معضل حصر خانگی مهدی کروبی, میرحسین موسوی و زهرا رهنورد را برطرف کنند: 

-نمی توانند آنها را دادگاهی کنند(چون ادله محکمه پسندی ندارند)! 

-نمی توانند دادگاه فرضی را غیرعلنی برگزار کنند (چون مردم و نخبگان و بسیاری از مسئولان مخالفند)! 

-نمی توانند آنها را آزاد کنند(چون نمی توانند حامیان تندرو خود را راضی کنند)! 

-نمی توانند حصر را ادامه دهند(چون فشارها بیشتر شده اند)!

-از طرف دیگر, از بس که برخی رهبران درخواست کرده اند این سه نفر توبه کنند, غرور اجازه نمی دهد از موضع خویش کوتاه بیایند(چون احساس می کنند حیثیت آنها بر باد می رود)!

پس چه باید کرد؟؟؟؟

پیشنهاد من:

رهبر عالی ایران به مناسب روز عید قربان عده ای از محکومین و مجرمین معرفی شده از طرف رییس قوه قضاییه را عفو خواهند کرد با نوشتن جوابیه زیر:

<<با عفو موارد درخواستی و عفو مهدی کروبی و میرحسین موسوی و زهرا رهنورد موافقت می شود>>

برکات این تصمیم:

1-هم این سه نفر وامدار و مدیون لطف و عنایت رهبری خواهند شد

2-هم تشکیل دادگاه از دوش نظام برداشته خواهد شد

3-هم نیازی به قبولاندن چرایی حصر به مردم نیست

4-هم رتبه ایران در روابط بین الملل ارتقاء می یابد

5-هم بهانه حقوق بشری از دست دیگران گرفته می شود

6-هم برگ برنده ای برای تعامل بیشتر با کشورها بدست می آید

 

از عید قربان تا عید غدیر فرصت خواهد بود برای تشکر از رهبری بخاطر حل این معضل پیچیده و برداشتن این سنگ عظیم از پیش پای ایران

پایان حصر را در تلگرام دنبال کنید

https://t.me/MahdiMovahedAbtahi/62


صید و صیاد: ایران و عربستان؟

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 96/5/26:: 11:2 عصر

صید و صیاد: ایران و عربستان؟

بزودی تکمیل می کنم


چالشهای نامزدهای انتخابات

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 96/1/17:: 1:10 عصر

بزرگ‌ترین تهدید برای ایران یک حمله نظامی خارجی یا اعتراضات اجتماعی داخلی نیست بلکه ناآگاهی از چگونگی عملکرد حاکمیت است. در انتخاباتی که مردم آماده می‌شوند تا قدرت را به دست کسانی بسپارند که وعده می دهند و افق روشن ترسیم می کنند اما مشکلات باقی می مانند، حاکمیتها سقوط می کنند و مشروعیتها می‌میرند. اگر کاری برای بهبود سطح آگاهی ایرانیان از چگونگی عملکرد حاکمیت انجام نگیرد، آنگاه باید نگران شد. پس نامزدهای ریاست جمهوری ایران برای انتخابات اردیبهشت 96 (و حتی نامزدهای شوراهای شهر و روستا، مجلس شورای اسلامی، و خبرگان) با موقعیتهای خطیری روبرو هستند که می توانند فرصت یا تهدید باشند:

1- اعتماد سازی

میزان اعتماد مردم نه فقط  به حاکمیت و نهادهای حکومتی بلکه به نهادهای خصوصی و بازار اقتصادی نیز به دلایل متعددی کاهش یافته است. صرفنظر از مشخص کردن علت و معلول در این بی اعتمادی، مهم این است که عملکرد مسئولان یا مدعیان مسئولیت پذیری و شایستگی(نامزدهای انتخاباتی) تعیین می کنند کنشهای اجتماعی و رفتارهای مردمی چگونه باشند؟ آیا همچنان بی اعتماد باشند یا اعتماد پیدا کنند! فرقی هم نمی کند بین جناح راست و چپ و جناح رهبری و جناح اپوزوسیون باشد. مهم نیست منویات رهبری چیست. مهم نیست ادعای مسئولان نظامی و غیرنظامی چقدر با واقعیت تطبیق داشته باشد.

مهم این است که «راهبرد اعتمادسازی» نزد مدعیان مسئولیت پذیری اداره جامعه ایرانی چه جایگاهی دارد؟ 

مهم این است که رفتار و کردار گذشته با گفتار گفته و نگفته آنها در راستای این راهبرد هست یا خیر؟

نکته این است پذیرفتن و عمل کردن بر طبق چنین راهبردی مستلزم «شناسایی علمی مشکلات و مسائل واقعی خرد و کلان»، «داشتن رویکرد جامع» و نه صرفا سیاسی و بالادستی، و «حضور در متن جامعه» (و نه دیدارها و سفرهای استانی) برای باور کردن مردم به قابل اعتماد بودن مسئولان جدید و آینده می باشد. 

نکته مهم دیگر، گستره این راهبرد است که باید اعتمادسازی هم در داخل جامعه ایرانی (چه ساکنین در مرزهای جغرافیایی ایران و چه ایرانیان مقیم خارج کشور) و هم برای جامعه جهانی (مستقل از مسلمان بودن، شیعه بودن، انقلابی بودن، همسایه بودن، هم پیمان بودن) انجام شود.

2- شفاف سازی

اتفاقی که در سابقه حکومتها از قبل از اسلام تاکنون افتاده، بیت المال یا خزانه را از اموال و دارایی های یک مملکت بوجود آورده که تصرف در آنها در اختیار افراد معدودی است که اصطلاحا مسئولان خوانده می شوند: «افرادی معدود» سیاسیونی هستند که در مراتب قدرت جای گرفته اند، «خزانه/بیت المال» همه جنبه های اقتصادی بالقوه و بالفعل یک جامعه را شامل می شود، «خبر و اطلاعات» از مراتب مختلف قدرت یا در کانونهای مختلف ثروت نیز همیشه به به طور آشکارا در عصر فنآوری اطلاعات به قهر یا به طمع در خدمت مسئولان حکومتی قرار گرفته است. این چرخه های پنهان در نهاد مسئولان موجب تحت تأثیر نیروی گریز از مرکز موجب به حاشیه رانده شدن بیخبران و مردمان از سهیم شدن در چرخه های سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و حقوقی می شود. 

مهم این است رابطه ثروت و قدرت به امضای مردم نرسد.

مهم این است مردم هم در پر کردن خزانه/بیت المال سهیم باشند و هم بر خرج کردن آن نظارت کنند.

مهم این است خبر و اطلاعات به انحصار افراد خاص در نیاید.

مهم است که مدعیان آینده برای مسئولیتهای ممکلت داری نشان دهند که چنین انحصار و رابطه ای را نداشته اند.

3- هزینه سازی

دهن باز کردن هزینه اندکی دارد اما بستن دهان دیگران هزینه هایی گزاف به بار آرد. نامزدهای انتخابات همچون مسئولان فعلی و قبلی آموخته اند که هزینه اندک را تقبل کنند اما برای فرار از آن هزینه گزاف، اذهان مردم را تخدیر کرده و فراموشی حاصل را به حیله های مختلف تداوم بخشند، غافل از این که حافظه روزگار پاک نمی شود و در این جامعه جهانی و توسط بازیگران دوست و دشمن، آن هزینه گزاف چندین برابر شده تا کمر نسل فعلی را بشکند و بر دوش نسلهای آینده سنگینی کند. هزینه های شعارهای تبلیغات انتخابات، هزینه های حماقت و کودنی مدعیان مسئولیت پذیر، هزینه های اغفال شدن طماعان و هوس بازان، هزینه های خماری و سُکر و مستی مسند نشینان قدرت، هزینه های سبک سرانِ عاقل نما، و بسیاری هزینه های دیگر هستند که ایران را پس رانده و پس می رانند. هزینه هایی که برای سوار شدن بر ارابه قدرت و ثروت از جیب مردم می شود و بازپرداخت آنها نشدنی خواهد بود.

لعنت بر دهانی که بی موقع باز شود!



اقتدار سرطانی

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 94/11/24:: 1:52 صبح

میان هیاهوی شعارهای راهپیمایی گم می شوم. هرچه فریادها کوبنده تر، ندای درون رساتر. کدامین را باور کنم: اقتدار شعاری و موشکی یا اختلاس میلیاردی و هزار میلیاری را؟! 12 میلیارد دلار! نه در همین ولایت ایران که در فرنگ! چرا تا به حال کسی دم نمی زد؟

-          از آنها که گمان نمی کردم؟ چه کاره اند؟ بسیجی! ؟ سردار سپاه! ؟ وزیر نفت! ؟ فرمانده قرارگاه خاتم الانبیاء! ؟ مشاور عالی وزیر دفاع! ؟ مشاور معاون اول رئیس جمهور!  ؟ آیا پست و مقام و سمت دولتی و شبه دولتی و خصوصی دیگر نیز دارند؟ او کیست؟

-     آنهایی که مدعی خودکفایی در تولید بنزین شدند! خودکفایی در دود کردن اموال ایران به قیمت دود شدن آروزهای کودکان؟! چه کسی سوخت سرطان زا را به بدن مردم وارد کرد؟ سرطانی که رئیس جمهور و وزیر نفت کشوری بکارند، کجا ریشه می کند؟ در تن مردم وطن! تا میوه اش به کودکان برسد! چنان کاشتنی چنین برداشتنی دارد: سرطان خون از نوع لوسمی (All وAML) و آنمی آپلاستیک و میلوفیبروز! این سرطانها همان عوارض بَنزِن نیست؟! همان ریفورمیت یا بنزن با خلوص 60 درصد؟ یعنی هر لیتر بنزین آنها 40 درصدش ماده سوختنی و 60 درصدش بَنزِن سرطانی بود؟

-         راستی کودکان و نوجوانان و جوانان و بالغینی که سرطان گرفتند از که شکایت کنند؟ به کجا شکایت کنند؟ به چه امیدی شکایت کنند؟

زان گله که گرگی در درونی انباشتند

مردمی غلط کردند و دوست انگاشتند

پاچه خواران بر هرکجا دستی دراز

وز مدیران رانت بی حد خواستند

تا درخت پلیدی کی بَر دهد

چند روزی چریدند و پستی کاشتند

کودکان مُردند و شکایت کس نکرد

این همه معصوم را بی گناهی ننگاشتند

 

تذکر 1:

هرچه به گندد نمکش می زنند

وای به روزی که بگندد نمک!

ممکن است چنین اتفاقی بیافتد (اما الزامی نیست) که شخصی هم رئیس ستاد مدیریت حمل و نقل و سوخت کشور باشد، هم مدیرعامل باشگاه پرسپولیس، هم فرمانده پلیس راهنمایی و رانندگی و هم رئیس بازرسی ویژه معاونت بازرسی ستاد کل نیروهای مسلح، اما بازداشت گردد!!

تذکر 2:

یا خواب بوده ام من و گم گشته است راه

یا خواب بوده آنکه مرا گشته رهنمون!

زنگ تلفن به صدا در می آید و افکارم را از هم می درَد: مریضی آمده و می روم ویزیت کنم.

بیشتر بخوانید از همین نویسنده: 

بخریم بنزین بسوزانیم بنزن

سرطانزایی بنزین و گازوئیل

عوامل خطر سرطان 1

عوامل خطر سرطان 2


   1   2   3   4   5   >>   >



بازدید امروز: 44 ، بازدید دیروز: 49 ، کل بازدیدها: 421703
پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ