سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ترکیه: رشوه گیر حریص

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 94/6/12:: 11:23 عصر

در نوشتار قبلی (رشوه ترکیه به ایران) صفت رشوه خواری ترکیه و رشوه دهی ایران را توضیح دادم. اکنون از منظری دیگر این صفت را می نمایانم:

می دانیم موصل در روزی سقوط کرد که رئیس جمهور ایران به دیدار همتای ترک خود بود، همزمانی غیر اتفاقی عجیبی بود!

می دانیم در روز سقوط موصل، کنسولگری ترکیه در موصل به اشغال داعش درآمد اما کارکنان هشتاد و چند نفری آن به اسم گروگان ولی به رسم نمکدان نشکستن مدتی مهمان داعش شدند و البته بدون هیچ آسیبی و گزندی به ترکیه برگشتند!

می دانیم آنقدر ترکیه نفتهای دزدی شده توسط داعش و تروریستها از سوریه و عراق و کردها را به قیمت مفت و به هزینه پاره پاره شدن همسایگان ترکیه خرید که داعش تصمیم گرفت این طلای سیاه بی ارزش را زیر پای گروگانهای خارجی یا شیعی بسوزاند تا دودش به دماغ ترکها برود!

ترکیه از طرف کشورهای اروپایی و آمریکا تحت فشار است که مانع خروج تروریستها از ترکیه به اروپا شود ولی نمی خواهد داعش و همدستان آنها را بیازارد. بهانه می تراشد و اعلام می کند می خواهد با تروریستها بجنگد، اما کردهای پ. ک. ک. را بمباران می کند: نه یک بار نه دو بار، بیش از 300 بار! حالا باید حساب کرد آیا رشوه ای گرفته؟ آیا دستمزدش برای کاری عقب افتاده؟ بوی دست ایران را از آستین پ. ک.ک. بو کشیده؟چنین رابطه ای دور از ذهن نیست: ایران از جنگ فرسایشی در سوریه و عراق خسته شده، چیزی نیز عایدش نشده، پس پشتیبان اصلی تروریستها یعنی ترکیه را باید گوشمالی داد، نه یک بار، نه دو بار، چندین و چند بار! شاید ترکیه پیش دستی کرده تا امتیازی قبل از همراهی آینده ایران و آمریکا (به دنبال اجرایی شدن توافق به اصطلاح هسته ای) بگیرد؟ گویا چنین است زیرا تاکتیک ایران پس از اعلام توافق بر متن «برجام» عوض شده است: جنگهای نیابتی در لبنان و سوریه (توسط حزب الله) و در یمن (توسط انصارالله) تغییر تاکتیکی داشته اند. پس از پذیرش برجام، حزب الله لبنان ارتفاعات غرب سوریه که شهر الزبدانی در آن است را طمع کرده است. انصارالله نیز به مناطق جنوب غربی عربستان یعنی جازان و نجران چشم یورش برده تا پیش دستی کند.

والله اعلم

الاحقر

دکترسیدمهدی موحدابطحی

 


Sunni vs. Shia` in the Political Future of the World

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 94/5/28:: 7:19 عصر

Sunni vs. Shia` in the Political Future of the World

Mahdi Movahed-Abtahi

BASIR Institute

We may view to current events in the world especially among Muslim countries from another perspective: Sunni and Shiite thoughts endeavor –in the level of great policy makers- to partake more in the future government of the world, Does Sunni or Shiite school determine it? I try in this article to answer this question in three arguments:

  1. Shiite or Sunni thought are two distinct trends theorizing the worldwide government. It seems that is a competition among them to partake from the future of Islam and the world.
  2. My second argument examples Sunni`s political thought as ‘an ebullition before keeping silence’ and describes Shiite political thought as ‘a trend for legitimating the future world government.

Radical Sunni streams such as Taliban, Al-Qaeda, Daish, excommunicating or Takfiri groups and etc are featuring and reproducing primitivism (Arab period before Islam) again. They envy from rational development of mankind and are burnt in their jealousy and rancour and looking for proper time to express out it, Does Allah not expulsion their enmities? (The Quran; chapter 47: verse 19). Current Shiite governments or groups attempt to legitimate ourselves for participating in the future world government. Even, Iran claims that is modelling it. Mahdism –and then the claim of expectancy for appearance of the promised- is the key element of such thought. In the next argument, I must explore its roots.

  1. Based on genealogy of Islamic thoughts, I abstract two followings as the key elements for expecting preparation and participation in the future world government: a) the truth of Islam prophet`s vicar, b) the nature of expecting promised government. Different approach to the vicar rose from different genealogy of Sunni and Shiite thoughts. Sunni thought ignores that Ali-bin-Abi Talib (the prophet`s cosine) is his vicar while Shiite thought believes that he is appointed by Allah and the prophet. In the other word, following ignorance of Ali-bin-Abi Talib basically distinct them. Based on many verses of the Quran and some historical evidences, the distinction not only presented after the prophet death but also originated from the prophet`s life period.

Now, I renew the principle question: whose did legitimately the prophet vicars?

Rationally and for better knowing both thought`s role in the future world government, we must re-know Imam Ali again.

Sunni thought has no key elements such as ‘Imam Husain’s revolution’ and ‘expecting the promised’ and then, does not eligible to introduce model of the future world government except that to help from its expired thoughts of their predecessors (salaf) such as the triple Caliphs, Umayyad and Abbasid governors, Salahuddin Ayubi, Turkish Ottoman and so one. Currently, Sunni radicals are manifesting such unlucky attempts; Taliban and Al-Qaeda in Afghanistan, Daish in Iraq and Syria, Al-Qaeda in Asia and North African, Boko Haram in central African.

Shiite thought believe that; a) Islam is the last version of divine religions connecting to the revelation and therefore, saving its eligibility through revelation to the prophet and to his eligible vicegerents, b) Imam Husain`s revolution survived Islam, c) Islam proposed the future world government, that 4) named as ‘the promised worldwide government’ in which, the 12th eligible prophet`s vicegerents (now is hidden) will establish it.

Irrespective of believing Shiite thought or rejecting it, it`s important to know how answer the following questions:

  1. How thoughts or diplomacy do approach to Imam Mahdi`s worldwide government? Do they see as a treat? May they participate in it? How does it change to an opportunity?
  2. What is the best: survive ourselves for that period? Or survive ourselves by expectant it?
  3. What does mean expecting the promised worldwide government?
  4. How has Imam Husain`s revolution play role in surviving Islam and Shiite thought?

Continues. . . . .

 

 


سخنگوی ایران؟!

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 94/1/8:: 2:36 عصر

مواضع انقلابی رسمی که توسط رهبران عالی ایران اعلام می گردد، در سالهای اخیر تغییرات فاحشی داشته اند ولی این مواضع از مسیرهای دیگری همچنان بدون تغییرات چشمگیر اعلام می گردد. منظورم سخنانی نیست که در داخل ایران و برای تأمین خوراک ذهنی توده مردم تولید می شود، بلکه سخنانی است که به عنوان مواضع رهبر عالی ایران یا مواضع سپاه پاسداران تلقی می شوند. بنابراین، سخنگوی انقلابی خارج از ایران نیز داریم.

1. مهمترین آنها موضع گیری دبیر کل حزب الله لبنان است. سید حسن نصرالله در سالهای اخیر سخنانی را بیان می کند که بازتابی از نگفته های انقلابی ایران است. دلایل و شواهد زیادی هست که می توانند این وابستگی را نشان دهند.

حسن نصر الله

2. آیا دبیر کل جنبش انصارالله یمن نیز سخنگوی دیگری برای اعلام مواضع انقلابی ایران است؟

 

عبدالملک الحوثی

 

3. محسن رضایی:

شواهد و مستندات زیادی هست که وی به عنوان تریبون علنی و  رسمی اما مخفی برای مواضع سپاه پاسداران ایران یا مواضع انقلابی مسئولان حاکم ایران عمل کرده است (اگرچه دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام باشد):

- نامه ای با خطاب «برادر عزیزم محمد الضیف فرماندهی گردانهای قسام» و با امضای «فرمانده اسبق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» نوشته شده در تاریخ 18 رمضان 1435 و منتشر شده در تاریخ دوم مرداد 1393 !

- نامه ای با خطاب «دبیرکل جنبش انقلابی حزب الله لبنان برادر گرانقدر و مجاهد، جناب آقای سید حسن نصرالله» و با امضای «برادرتان» منتشر شده در تاریخ بیست و سوم مرداد 1393 !

- نامه ای با خطاب «برادر عبدالملک الحوثی، رهبر عالیقدر یمن» و با امضای «فرمانده سابق سپاه پاسداران» منتشر شده در تاریخ هشتم فروردین 1394 !

یقیناً ایشان با چراغ سبز و توصیه و دستور مسئولان کشوری و لشگری و رهبری به نگارش دست زده است.

سخنگوی ایران

انتشار در جزیره علم در تاریخ 8 فروردین 94 توسط دکتر سیدمهدی موحدابطحی


ایران و فتح آفریقا !

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 93/11/12:: 2:39 صبح

دیپلماسی برتر ایرانی باز هم موفقیت آمیز بود و اکنون به دروازه آفریقا رسیده است. آفریقا هم اکنون نزدیک 15 میلیون شیعه دارد که در کشورهای الجزایر، تونس، تانزیانیا، نیجر، گامبیا، مراکش، بورکینافاسو، صحرای غربی، ساحل عاج، اتیوپی،سودان، موریتانی، سومالی، اریتره، کومور، آفریقای جنوبی، نیجریه، مالی، سنگال، گینه بیسائو پراکنده اند. 

آفریقا چند سالی است که با سرمایه گذاری کشورهایی که رهبران عالی رتبه ایران در آرزوی وحدت با آنها بوده اند، آماج تاخت و تاز تندروهای سنی و تکفیری و سلفی (مانند القاعده، بوکوحرام، داعش . . ) شده است: نیجریه (بیشترین قربانی)، کامرون، سومالی، مالی، لیبی، سودان جنوبی، و جمهوری کنگو . گروه تروریستی بوکوحرام از سال 2009 میلادی تاکنون بیش از 13 هزار نفر را به قتل رسانده است.

اجلاس سران کشورهای آفریقایی در آدیس آبابا( پایتخت اتیوپی) از هشتم بهمن 93 آغاز به کار کرد، نماینده ایران به عنوان کشور ناظر در این اتحادیه حاضر شد و در کنفرانس مطبوعاتی نیز سخنانی ایراد کرد که البته در رسانه های داخلی ایران چندان استقبال نشد (شاید به دلیل غرق شدن در فساد فراقوه ای و سیستماتیک!).  حسین امیرعبداللهیان معاون عربی و آفریقای وزارت امور خارجه ایران در این اجلاس شرکت کرد که بان کی مون دبیر کل سازمان ملل متحد نیز در آن سخنرانی داشت. وی گفته است: «تهران از تلاش‌های کشورهای آفریقایی برای سرکوبی بوکوحرام حمایت می‌کند و ایران آمادگی آن را دارد تا با اتحادیه آفریقا برای مقابله با تروریسم همکاری کند». این یعنی:

1. صدور مشاوره اطلاعاتی و امنیتی

2. حضور مستشاری سپاه قدس

3. تحکیم روابط دیپلماتیک 

4. ساختن فرصتهای اقتصادی آینده

5. یافتن بازیگران جدید در معادلات جدید جهانی

6. کاهش ایران هراسی

7. محبوب کردن اسلام شیعی و اهل بیت پیامبر اسلام

8. معرفی ایران به عنوان الگوی دموکراسی

9. حضور نیروی دریای ارتش

و . . . 

نکته:

نیجریه پرجمعیت ترین کشور آفریقابا 160 میلیون نفر جمعیت است که تقریبا نیمی مسیحی و نیمی سنی مالکی هستند. پس از انقلاب ایران و رهبری شیخ ابراهیم زکزاکی جمعیت شیعیان آن به 12 میلیون نفر رسیده است. او روحانی شیعه اهل نیجریه و رهبر «جنبش اسلامی نیجریه» و دانش آموخته رشته? اقتصاد است که در سال 1979 در پاریس با امام خمینی دیدار داشته و خود را پیرو ایشان می داند و آخرین بار امسال به تهران و قم سفر داشت. قضاوت بیشتر را پس از مرور لینکهای اول و دوم و سوم داشته باشید.

نکته ها:

- رایزنهای فرهنگی می توانند بخشی از دیپلماسی رسمی و غیر رسمی ایران باشند.

- دانشگاههایی برون مرزی مانند جامعه المصطفی العالمیه نیز سهم زیادی در این موفقیت خواهند داشت.

- شورای همکاریهای اقتصادی ایران و آفریقا می تواند با تحرک بیشتر و هماهنگی نزدیکتر با وزارتخانه های خارجه، صنایع و معادن، نفت، علوم، بهداشت، ودیگر وزارتخانه ها وبخش خصوصی ایران (چه در داخل و چه در خارج از کشور) در این موفقت سهیم گردد.

انتشار در 12/11/93 توسط دکتر سید مهدی موحد ابطحی

ایران و فتح آفریقا


جنگ تندروها

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 93/11/4:: 9:35 عصر

حمله رژیم صهیونیستی به خاک سوریه و کشتن افرادی مهم با تبعیت لبنانی و سوری و ایرانی با چه منطقی همراه بود؟

در اردوگاه غرب، اسرائیل کشوری تندرو محسوب می شود، تندروی از جنس مذهبی (یهودی). پس ضربه زدن به منافع ایران، افزایش هزینه های ایران، و فرصت سازی برای نفع بردن خودش (مثلاٌ از مذاکرات هسته ای، از تحریمها، از برداشته شدن احتمالی تحریمها، از بازی تندروهای ایران و . و . و. ) می تواند از مهمترین اهداف راهبردی اسرائیل در اتخاذ موضع نسبت به ایران باشد.

در ایران، جناحها و نهادها و قدرتمندانی هستند که به یک میزان تندرو نمی باشند ولی همگی جنسی مذهبی (اسلامی) دارند. هر یک تلاش می کنند از وضعیت موجود بیشترین استفاده را ببرد، کمترین آسیب را متحمل شود، هزینه های بازیگری رقیب را بیافزاید، از فرصتها بهره ببرد، فرصت سازی نماید، یا حتی فرصت سوزی کند(!). اصولگرایان، اصولگرایان معتدل، معتدلان، اصلاح طلبان، نشستگان، سوارگان، پیادگان، سپاهیان، دلواپسان، . و . و . و . همگی به آنچه پنداشته اند (!) و داشته اند (!) و برداشته اند (!) و افراشته اند (!) می نازند!! گویا همگی مصداق این آیه شریفه قرآن هستند: کل حزبٍ بما لدیهم فرحون (هر حزبی به آنچه دارد سرگرم و خوش است).

چون حمله اسرائیل با اشراف اطلاعاتی و عملیاتی انجام شد (با یا بدون کمک خبرچین ها و جاسوسان)، پس اقدامی کاملاً آگاهانه و با هدف بوده است: اسرائیل با تندروی قصد دارد تندروهای ایران را تحریک کند، اتفاقی که می تواند وزیر خارجه ایران و تیم وی در مذاکره هسته ای تأثیر بگذارد تا از موضع ضعیفتری وارد شود و امتیازات بیشتری بدهد. تأثیری که هم اکنون زمینه های آن در ایران قابل شناسایی است (آنها شناخته اند اما شاید ایرانی ها چندان به آن نپرداخته اند).

زمینه ها و مقدمات تحریک تندروهای ایران:

1. تلاش مدعیان نمایندگی مردم برای جمع آوری امضا و طرح سؤال از وزیر خارجه ایران (!)

2. اظهارات یکی از فرماندهان سپاه (سردار نقدی) مبنی بر ضرورت عذرخواهی وزیر خارجه ایران به خاطر قدم زدن با وزیرخارجه آمریکا و چند گناه نابخشودنی دیگر (!) آنهم وقتی که وی در خارج کشور مشغول رایزنی برای مذاکرات است (!)

3. سخنان رهبر عالی ایران در روز چهارشنبه 17 دی 93 که بر لزوم آمادگی بیشتر برای ادامه تحریمها (!) و مقاوم کردن اقتصاد (!)تأکید می کرد.

4. سخنان یکی از فرماندهان سپاه (سردار سلامی) برای انتقام گیری (!) و پاسخ به اقدام رژیم صهیونیستی 

5. خطبه های جمعه تهران در سوم بهمن 93 (صدیقی) که رفتارهای وزیر خارجه را محکوم و تقبیح کرد (استیضاح غیر رسمی از تریبون رسمی کشور) (!)

6. . . . . 

جنگ تندروها

بدیهی است در هر جنگی از جمله جنگ تندروها، مردم بیشترین آسیب را می بینند و شیطان بیشترین سود را می برد.

همیشه جنگ، بین حق و باطل تمییز نمی دهد.

جنگ، همیشه ناگریز نیست. 

انتشار در تاریخ 4/11/93 توسط دکتر سیدمهدی موحدابطحی

 


<      1   2   3   4   5   >>   >



بازدید امروز: 75 ، بازدید دیروز: 49 ، کل بازدیدها: 421734
پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ