سفارش تبلیغ
صبا ویژن

فرود غیور

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 94/12/1:: 12:16 عصر

فرود غیور 

بـودم غیـور و غیـرتم شُـهـره بـه آفـاقم نمـود

لیکـن نمی دانم چه شـد سیـمای جانـانم کبـود

عمری سراپا گـوش و چشم شاید تقاضایی کنـد

او در قفس بـودش ولی چیزی نگفت و پرگشـود

همـراه او غمـخــوار او تـنـهـاتـرین دلـدار او

در حسـرت گفتـار او پایان رسیـد گفت و شنـود

او شمـع و من پروانه اش من در طواف کعبـه اش

هفتادو پنج روزی گذشت او در رکوع و من سجود

من پاسـبان از گلشنش هم باغبان هم غنچه اش

شرمـنده از پـژمردنش او اشک و از من می زُدود

او بهـتـرین همیـار من چشـم انتـظـارِ پـایِ من

شرمنده از دیوار و در صورت به زیر و قـد خمـود

دسـت خـدا در آستیـن چشـم خـدای راستیـن

امـا مپرسیـدم چـرا آتـش به خانـه شـد فـرود

انسیـه حـورا بـتـول بـودش امـانـت از رسـول

شاید نخفتم چون که شد دستان کین بر او فـرود

هم چشـم و هم دسـت خدا بیـدار بـودم با خـدا

غفلت نکردم لحظه ای این خانه را سوزاند حسود

شرمنده از کوتاهی ام ریسمان نمـود همراهی ام

آخـر ندانستم او که بـود حـوریه یا انسـیـه بـود

من ناخدا چون گشته ام؟ درهم شکسته کشتی ­ام

دشمن وِرا دیـوار زد قدش چـرا گشتـی خمـود؟

ای کاش غلامی می­ شنید این درد و این حزن شدید

او می نوشت با اشک خود آنجا چرا حیـدر نبـود

بحر رجز مثمن سالم (مستفعلن ×4)

شعر از غلام: (دکترسیدمهدی موحدابطحی)


امانت اربعین

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 94/9/11:: 11:18 صبح

رسد بر گوش دل صوت حزینی

غـریبی آشـنا در سرزمیـنی

من این دل را سپردم با قرینی

نگـه دارد امـانت را اربعیـنی

 اگر بلبل بخـواند این ترانـه

نمی ماند دگر اینجا غمیـنی

که من خود می روم در سرزمینی

که خورشیدش فرو گشته به دریا

زِ قحـط آب در خـون جبیـنی

همـه انـجـم فـتـاده از ثـریا

چو ماهش خفته بر روی زمینی

به هر سویی فتاده شعبه ای تیـر

زِ بـس صیّـاد بـوده در کمیـنی

دگر سروی به قـامت سر ندارد

اگـر پرسـی عمـودی آهنیـنی

ببـار ای بار دیـده در بیـابـان

 که تشنه می خرد بیش از نگینی

میان عاشقـان معشـوق خفته

به شام غربتش خلوت نشیـنی

به پا بوده بساط عیش از خون

زِ خُـمّ قتـلگه عیـن الیـقیـنی

زِ خاکش بوی مشک و خون برآید

یقـیـناً آهـوان را کشـته بیـنی

کمیـن بگرفته سنگ انداز دشمن

پنـاه آورده چون سنگـر نشیـنی

چنان باریده سنگ از دور و نزدیک

که پنهان گشته عریان در زمینی

اگر گلـزار آن غنچـه نـدارد

نبـوده باغبـانی نـازنیـنی

به دشت غربتش هم آشنا شو

که جز اصغر ندارد همنشینی

مگر بلبل بسوزد بر گل پرپر

بر آن خاک و خاکستر نشینی

اگر بـودی غلام کـاروانش

دو عالم می گرفتی با نگیـنی

 

مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن فعولن

بحر هزج مسدس محذوف

سروده غلام (دکترسیدمهدی موحدابطحی)



لنگر صبر

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 94/8/2:: 3:36 عصر

لنگر صبر

مـوی پریشـان تو لنگـر کـرب و بـلا

تا نشـود ماسِـوی غـرقـه خـون خـدا

چرخ و فلک سویِ­ تو چرخش ­از­موی تو

فاش مکن موی تار، تیره کند ماسـوی

کشتی طوفان زده را می شکند موجها

راه بَـرَد بـی خـطـا «وا ولـدا» ناخـدا

«وا ولدا» مـوج زد در حـرم و کائنـات

کشتـی غلتیـده را راسـت نمود ناخـدا

بازگرفت چرخ خود چرخ و فلک آسمان

چون که بغل کرده ای پیکر از سر جدا

تا نکشیدی به صبـر قصه باب و پسـر

مانده به دوران اثر کرب و بلا تا کجا!؟

چوبه محمل شکافت چشمه صبر تو را

ور­نه نهان مانده بود صبر و صفات خدا

سروده غلام

لنگر صبر


زائر حسینم

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 94/7/27:: 12:14 صبح

تقدیم به آنان که زنده مانده اند تا عاشورای امسال را سرمایه عمر کنند:

 

من عاشق حسینم دیوانه از الستم

من خاک سجده گاهم از کربلا گرفتم

از کعبه قبله گاهی شش گوشه ای گزیدم

من زائر حسینم اینجاست وعده گاهم

بحر مضارع مثمن اخرب (مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن)

سروده غلام

ضریح امام حسین


مولا حسین

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 93/8/20:: 11:58 عصر

 

آهسته ران جانم حسین این لحظه را افسانه شو

وآنگـه به جانِ خواهرت جانـانه شو جانـانه شو

مادر وصایت کرده است خواهر فسونت می کند

گو با حسینم راز من افسانه شو افسانه شو

شمعـی گلـی پروانه ای گلهـای وی افسـانه ای

زینب حسینم شمـع تو پروانـه شو پروانه شو

عُشّاق وی مستانـه اند مستان وی دیوانـه اند

زینب برو عاشـق بشـو دیوانه شو دیوانه شو

آئین وی دلدادگی، ایثار دل مردانگی

زینب حسینم دیـن تو مردانه شو مردانه شو

باید به وی واصل شوی هر سو به وی مایل شوی

زینب تو بی حائل بشو مستانه شو مستانه شو

با بوسه ای ساقی بشو میخانه ای بانی بشو

وآنگه شراب عشـق را پیمانه شو پیمانه شو

من یک غلام از صد هزار آقایِ من مولا حسین

ای حبّ و احسانش مرا قلاده شو قلاده شو

من بنده ای جان بر کفم آقایِ من مولا حسین

ای حبّ و احسانش مرا قلاده شو قلاده شو

(مستفعلن × 4 بحر رجز مثمن سالم)

 انتشار در جزیره علم در تاریخ 21/8/93 توسط: غلام (دکتر سید مهدی موحد ابطحی)

ان شاء الله خدا سراینده و پدر وی و امواتش را رحمت کند،  زیارت اربعین را نصیب وی بگرداند و حوائج دنیوی و دینی و اخروی وی را برآروده سازد. 

   1   2   3   4   5   >>   >



بازدید امروز: 280 ، بازدید دیروز: 81 ، کل بازدیدها: 423513
پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ