سفارش تبلیغ
صبا ویژن

واحسین حسینم

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 93/8/18:: 12:31 صبح

همیشه می گویم حسین حسین:

«سوی خیـمه برگـرد خواهر حزیـنم»

آخریـن سفـارش بـوده از حسیـنم

درب خیمه بسـتم گریـه ها نمـودم

ناگـهـان شنـیـدم نـالـة حسیـنم

سوی او دویدم جـان به لب رسیدم

زیـر چکمـه دیـدم سیـنة حسیـنم

دشمنش چو کوهی روی پیکرش بود

در نیـامد از او یک نـفـس حسیـنم

دست و پا چو می زد تا نفس بگیـرد

دشـمنـش فشـرده سینـة حسیـنم

هر نفس که میزد خون فواره می شد

دست و رویِ خونیـن دشمن حسینم

برقِ تیـغِ دشمن شـد فُرو به قلـبم

دست او بدیدم از محاسـن حسینم


واحسین حسینم واحسین حسینم

ناگهان بدیدم چـانه اش عقـب شد

یا نفس گرفت او یا سرش جـدا شد

لرزه بر زمین شد تا که نیزه رو شد

روی من سیه شد روی نیزه او شد

خاک عالمین را بر سر بشر شد

خاک و خون حنجر عالمی دگر شد

واحسین حسینم واحسین حسینم

تار و تیـره گشته دیـده های تشنـه

هر طـرف نظـاره قبـلـه را نـدیـده

دیده های او بود رو به سـوی خیـمه

با اشـاره تکـبیـر آه و نـالـه کـرده

با گلـو بریده حمد و سـوره خوانـده

از فراز زین شد آن رکـوع و سجـده

او قنوت خود را زیر چکمـه خوانـده

آن سـلام او را خنـجـری شـنیـده

تـا قـیـام آخـر نیـزه هـا خـریـده


واحسین حسینم واحسین حسینم

بحر متدارک متقارب مثمن (فاعل فعولن فاعل فعولن)

انتشار در جزیره علم در تاریخ 18/8/93 توسط: غلام (دکتر سید مهدی موحد ابطحی)

ان شاء الله خدا سراینده و پدر وی و امواتش را رحمت کند،  زیارت اربعین را نصیب وی بگرداند و حوائج دنیوی و دینی و اخروی وی را برآروده سازد. 

اسارت نامه

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 93/8/15:: 3:0 صبح

ان شاء الله همه زینبی شویم:

ألا ای سـاربـان از مـا بـبـر مـا را بـیـابـانهـا

نبینـد کس اسیـری را به حـال این سلیـمانهـا 

کویرستان و دشتـستان بِـبَر کودک، بِـبَر نسوان

مبـاد بر ما نگاهـی از چنان حیـوان و شیطـانها 

مزن شلاق مزن سیلـی ببیـن بشنـو فغان از ما

بزرگ و خُـرد زن و بچـه همه افتان و خیـزانها

مزن نیزه به ­پای و­ پشت مدارا کن نه با یک­ مُشت

ملائـک همره و­ حیران کُند با ما نوازشها فراوانها

نبـر ما را به بـازاری کـه آزارد از آن خــواری

زند آتش به جان ما از آن چشمان و انگشـتانها

ز مهر و مه قمر برتر پس و پیشش مبر دیگر

چو سنگـی می رسد بر ­سر شود پاره گریبـانها

مگو دشنام مکن زخمی زبانت شد چو ­شمشیری

گل و بلبل به یک دردنـد امان از درد و درمانها

منم بودم از­ آن نسوان که پیغمبر نوازش کرد

نه بازنجیر نه با ریسمان به دست و پا گریبانها

غـلام مـا کجـا بـوده بـریـزد اشـکُ از دیـده

بشـوید غربت از چهـره ز خـاک این بیـابانـها

حسینم وا حسینم وا حسینا

مفاعیلن ×4 (بحر هزج مثمن سالم)


انتشار در جزیره علم در تاریخ 15/8/93 توسط: غلام (دکتر سید مهدی موحد ابطحی)

خدا سراینده و امواتش را رحمت کند. 
این شعر قبلاً با نام سلیمانها منتشر شده بود.

جاذبه صفر !

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 93/8/13:: 8:18 عصر

آیا خون علی اصغر با خون شهداء فرق می کرد؟

می دانید چرا خون علی اصغر از آسمان نچکید؟
چرا خون دیگر شهداء و حتی سیدالشهداء علیه السلام بر زمین ریخته شد؟
علی اصغر در جنگی کشته شد که با هیچ کس مبارزه نکرده بود. وی مظلوم بی یار و یاور بود، به همین خاطر خدا نیز خودش خونخواه مظلومی است که هیچ یار و یاوری نداشته باشد. طبیعی است که خدا بخواهد این خون پاشیده شده به آسمان را نزد خود نگه دارد.
روایات متعددی بر مضمون فوق دلالت دارند:
رسول خدا صلی الله علیه و آله در حدیث قدسی از خداوند سبحان نقل می‌کند که فرمود: «غضب من شدید است بر ظالمی که ظلم می‌کند بر کسی که هیچ یاوری جز من ندارد.» [1]
و امیرالمؤمنین علیه السلام در پاسخ به این سؤال که بین آسمان و زمین چه مقدار فاصله است، می‌فرماید: «میان آسمان و زمین به اندازه کشیده شدن یک آه، و دعای یک مظلوم، فاصله است.» [2] «کارگرترین تیرها، دعای مظلوم است.» [3] «از دعای مظلوم بترسید، زیرا خداوند بزرگوارتر از آن است که حقّی از او خواسته شود و ندهد.» [4]
امام باقر علیه السلام: «هنگامِ رحلتِ پدرم امام سجاد علیه السلام، ایشان مرا به سینه‌اش چسباند و فرمود: «پسرم تو را به آن چیزی وصیت می‌کنم که پدرم [امام حسین علیه السلام] در لحظه مرگش به من وصیت کرد و به چیزی که امیرالمؤمنین به امام حسین علیهما السلام وصیت کرد: «پسرم، بترس از ظلم کردن بر کسی که جز خدا کمک­ کاری ندارد.» [5]

[1] . شیخ طوسی، الامالی، ص405.
[2] . بحار الانوار، ج10، ص88.
[3] . غرر الحکم، 2979، به نقل از: ری شهری، میزان الحکمة، ج2، ص1781.
[4] . غرر الحکم، 2510، به نقل از: ری شهری، میزان الحکمة، ج2، ص1781.
[5] . مرحوم کلینی، کافی، ج2، ص91.

آماده شو

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 93/8/13:: 1:0 صبح

 عیش و نوش و هوش، همه در جام می فروش:

عیشش به پایان می رسید دستان زِ آغوشش کشید

او بوسه ای بگرفت و گفت: ویرانه شو ویرانه شو

این بزم به پایانی رسید وقت جدایی ها رسید

گفتا حسین با خواهرش آماده شو آماده شو

زینب پریشانی زِ تو هم شام و ویرانی زِ تو

سیـری بیـابـانی زِ تو آماده شو آمـاده شو

آرام کـن سکـینـه بیدار کن رقیـه

زینـب بـرو به خیـمه آمـاده شو آمـاده شو

آندم که دیـدی پیـکرم عریان و بی پیـراهنـم

پـوشـاندن آن کـار تو آمـاده شو آمـاده شو

آندم که سـوزد خیمه ­ای آتش بگیـرد غنچه­ ای

آتـش نشـانی کـار تو آمـاده شو آمـاده شو

من بنده ای جان بر کـفم آقایِ من مـولا حسین

ای حـبّ و احسـانش مرا قـلاده شو قـلاده شو

(مستفعلن × 4 بحر رجز مثمن سالم)

حسین گویان از این دنیا و مافیها گذشتیم، پدر را ره گرفتیم و زین هوسها گذشتیم

انتشار در 13/8/93 توسط غلام (دکترسیدمهدی موحدابطحی)


پدر

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 93/8/13:: 1:0 صبح

تقدیم به کودکان پابرهنه، تشنه و سر برهنه

بر خار و خَس دویـدم من بی پدر نبـودم

او گفت و من شنیدم: ای کاش و من نبودم

این گـوش پـارة من بـود آشـنا پـدر را

می گفـت و ای یتیـمم: مُردم چرا نبـودم!

چون می زدند سیلی هفت ­آسمان شد نیلی

دیـدم فـراز نیـزه، روی پـدر کبـودم

گر سایبان گرفتم همسایه ام پدر بـود

خاکم به سر نگشتم خاکی به سر نریزم

. . . . 

(مفعول فاعلاتن×2 بحر مضارع مثمن اخرب)

ان شاء الله خداوند سراینده و پدرش را غریق رحمت نماید و آنها را حسینی بگرداند.

انتشار در 14/8/93 توسط غلام (دکترسید مهدی موحدابطحی)


<   <<   6   7   8   9   10   >>   >



بازدید امروز: 67 ، بازدید دیروز: 77 ، کل بازدیدها: 422579
پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ