سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چالشهای نامزدهای انتخابات

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 96/1/17:: 1:10 عصر

بزرگ‌ترین تهدید برای ایران یک حمله نظامی خارجی یا اعتراضات اجتماعی داخلی نیست بلکه ناآگاهی از چگونگی عملکرد حاکمیت است. در انتخاباتی که مردم آماده می‌شوند تا قدرت را به دست کسانی بسپارند که وعده می دهند و افق روشن ترسیم می کنند اما مشکلات باقی می مانند، حاکمیتها سقوط می کنند و مشروعیتها می‌میرند. اگر کاری برای بهبود سطح آگاهی ایرانیان از چگونگی عملکرد حاکمیت انجام نگیرد، آنگاه باید نگران شد. پس نامزدهای ریاست جمهوری ایران برای انتخابات اردیبهشت 96 (و حتی نامزدهای شوراهای شهر و روستا، مجلس شورای اسلامی، و خبرگان) با موقعیتهای خطیری روبرو هستند که می توانند فرصت یا تهدید باشند:

1- اعتماد سازی

میزان اعتماد مردم نه فقط  به حاکمیت و نهادهای حکومتی بلکه به نهادهای خصوصی و بازار اقتصادی نیز به دلایل متعددی کاهش یافته است. صرفنظر از مشخص کردن علت و معلول در این بی اعتمادی، مهم این است که عملکرد مسئولان یا مدعیان مسئولیت پذیری و شایستگی(نامزدهای انتخاباتی) تعیین می کنند کنشهای اجتماعی و رفتارهای مردمی چگونه باشند؟ آیا همچنان بی اعتماد باشند یا اعتماد پیدا کنند! فرقی هم نمی کند بین جناح راست و چپ و جناح رهبری و جناح اپوزوسیون باشد. مهم نیست منویات رهبری چیست. مهم نیست ادعای مسئولان نظامی و غیرنظامی چقدر با واقعیت تطبیق داشته باشد.

مهم این است که «راهبرد اعتمادسازی» نزد مدعیان مسئولیت پذیری اداره جامعه ایرانی چه جایگاهی دارد؟ 

مهم این است که رفتار و کردار گذشته با گفتار گفته و نگفته آنها در راستای این راهبرد هست یا خیر؟

نکته این است پذیرفتن و عمل کردن بر طبق چنین راهبردی مستلزم «شناسایی علمی مشکلات و مسائل واقعی خرد و کلان»، «داشتن رویکرد جامع» و نه صرفا سیاسی و بالادستی، و «حضور در متن جامعه» (و نه دیدارها و سفرهای استانی) برای باور کردن مردم به قابل اعتماد بودن مسئولان جدید و آینده می باشد. 

نکته مهم دیگر، گستره این راهبرد است که باید اعتمادسازی هم در داخل جامعه ایرانی (چه ساکنین در مرزهای جغرافیایی ایران و چه ایرانیان مقیم خارج کشور) و هم برای جامعه جهانی (مستقل از مسلمان بودن، شیعه بودن، انقلابی بودن، همسایه بودن، هم پیمان بودن) انجام شود.

2- شفاف سازی

اتفاقی که در سابقه حکومتها از قبل از اسلام تاکنون افتاده، بیت المال یا خزانه را از اموال و دارایی های یک مملکت بوجود آورده که تصرف در آنها در اختیار افراد معدودی است که اصطلاحا مسئولان خوانده می شوند: «افرادی معدود» سیاسیونی هستند که در مراتب قدرت جای گرفته اند، «خزانه/بیت المال» همه جنبه های اقتصادی بالقوه و بالفعل یک جامعه را شامل می شود، «خبر و اطلاعات» از مراتب مختلف قدرت یا در کانونهای مختلف ثروت نیز همیشه به به طور آشکارا در عصر فنآوری اطلاعات به قهر یا به طمع در خدمت مسئولان حکومتی قرار گرفته است. این چرخه های پنهان در نهاد مسئولان موجب تحت تأثیر نیروی گریز از مرکز موجب به حاشیه رانده شدن بیخبران و مردمان از سهیم شدن در چرخه های سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و حقوقی می شود. 

مهم این است رابطه ثروت و قدرت به امضای مردم نرسد.

مهم این است مردم هم در پر کردن خزانه/بیت المال سهیم باشند و هم بر خرج کردن آن نظارت کنند.

مهم این است خبر و اطلاعات به انحصار افراد خاص در نیاید.

مهم است که مدعیان آینده برای مسئولیتهای ممکلت داری نشان دهند که چنین انحصار و رابطه ای را نداشته اند.

3- هزینه سازی

دهن باز کردن هزینه اندکی دارد اما بستن دهان دیگران هزینه هایی گزاف به بار آرد. نامزدهای انتخابات همچون مسئولان فعلی و قبلی آموخته اند که هزینه اندک را تقبل کنند اما برای فرار از آن هزینه گزاف، اذهان مردم را تخدیر کرده و فراموشی حاصل را به حیله های مختلف تداوم بخشند، غافل از این که حافظه روزگار پاک نمی شود و در این جامعه جهانی و توسط بازیگران دوست و دشمن، آن هزینه گزاف چندین برابر شده تا کمر نسل فعلی را بشکند و بر دوش نسلهای آینده سنگینی کند. هزینه های شعارهای تبلیغات انتخابات، هزینه های حماقت و کودنی مدعیان مسئولیت پذیر، هزینه های اغفال شدن طماعان و هوس بازان، هزینه های خماری و سُکر و مستی مسند نشینان قدرت، هزینه های سبک سرانِ عاقل نما، و بسیاری هزینه های دیگر هستند که ایران را پس رانده و پس می رانند. هزینه هایی که برای سوار شدن بر ارابه قدرت و ثروت از جیب مردم می شود و بازپرداخت آنها نشدنی خواهد بود.

لعنت بر دهانی که بی موقع باز شود!



تمدن نهایی بشریت

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 95/12/14:: 6:22 عصر

بشریت به نهایت تمدنی خودش خواهد رسید.

می توان الزامات چنین تمدن نهایی بشری را پیش بینی کرد:

1- حقوق بشر: مهمترین و بدیهی ترین حقی که بشر دارد، «هدایت شدن» است، حقی که غایت آفرینش انسان را نشان می دهد.(Human Rights and Guidance)(The Ultimate Civilization)

2- علمیت: توسعه دانشهای بشری همیشه با انسان همراه خواهد بود و نمی توان تصور کرد که تمدن آینده بشری بدون ابتناء بر تئوری علمی باشد. با توجه به تنوع و تفاوت تئوریهای علمی در حوزه های مختلف، آن تئوری علمی می تواند مبنای تمدن نهایی بشریت باشد که اساسی ترین و زیربنایی ترین تئوری را مبنا قرار دهد. «توحید» قدیمی ترین و تأثیرگذارترین نظریه علمی در تاریخ بشریت است. (?Is Tawhid the oldest theory of knowledge) (Tawhid paradigm and Scientific Knowledge) (Tawhid Paradigm)

3- عملکرد شناختی: هر یکی از افراد و عوامل جامعه بشری در شکل دهی تمدن نهایی بشریت سهم دارند. انتظار می رود علمکردی محوری باشد که شمول بیشتری داشته باشد. «شناخت» مهمترین عملکردی است که گروهها و جوامع و افراد مختلف نسبت به یکدیگر دارند و خواهند داشت. (Social Epistemology)

4- فنآوری بیان-نویس: پیشرفت فنآوری نمی تواند متوقف شود. پیشرفتهای زبانی و نوشتاری خواهند توانست بر فنآوری تمدن نهایی بشری سیطره داشته باشند.(قسم به نوشت افزار)

5- ادامه دارد (continue)

 

 

 

 

 


حسادت آتش می زند!

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 95/11/30:: 2:55 عصر

درب خانه نبوت را آتش زدند!

اما نه یهودیان یا مسیحیان یا مشرکان یا گبرها و ملحدان! مسلمانایی که خود را اصحاب و یار آخرین فرستاده خداوند می دانستند!

چرا؟ آیا نمی دانستند خانه نبوت است؟ نمی دانستند که باید مزد رسالت پیامبر خاتم و هدایت خودشان را به این خانه بپردازند؟ نمی دانستند اهل خانه پاک ترین پاکان روی زمین اند؟

بلی می دانستند! اما طمع کردند در تنور انتخابات سقیفه بهره ای ببرند! کینه های بدر و خندق و حُنین را بیرون بریزند! اینها احقاداً بدریة و خیبریة و حنینیة و غیرهنّ [1] بودند! 

بلکه حسادتهای نهادینه شده را بیرون بریزند! از مکه تا مدینه، و از کعبه تا سقیفه! آری، خدا در زمان حیات پیامبر پیش بینی کرده بود که این مسلمان نماها درون خود را برون ریزند: أم حسب الذین فی قلوبهم مرضٌ أن لن یخرج الله أضغانهم[2]. آن کینه و مرض نزدیکان پیامبر بود که شعله های حسادت را بر درب خانه زهرا (ع) برافروخت! 

حسادتهای عایشه بود که دلِ همسرِ خدیجه را می سوزاند، بر خانه دختر خدیجه زبانه کشید و درب خانه اش را سوزاند، پاره ای از تنِ دخترِ پیامبر را میراند و صحنه روزگار را سیاه کرد! همان سیاهی که پرچم داعش دوباره نمایان کرده است!

- پیامبر خدیجه را بسیار دوست می داشت ولی عایشه بسیار تنفر داشت.

- پیامبر محبت خود به پاره ماندگار از خدیجه را عیان می کرد ولی عایشه تنفر خود از خدیجه و یادگارش را پنهان نمی کرد.

- عایشه پس از بیوه شدن در هفده سالگی[3]، فرصت هدایت در خانه پیامبر یافت ولی به پیامبر خیانت کرد و به تهدید خدا در قرآن سیاه رو ماند [4].

- هرچه پیامبر به سال دهم هجری نزدیکتر می شد، کینه ها و توطئه ها و حسادتهای عایشه شدیدتر و عمیق تر می شد.

 

پانویس:

1: قسمتی از دعای ندبه که در پگاه جمعه برای تجدید پیمان با موعود باقیمانده خوانده می شود.

2: سوره محمد (ص)، آیات 29 و 30: أَمْ حَسِبَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَنْ لَنْ یُخْرِجَ اللّهُ أَضْغانَهُمْ. وَ لَوْ نَشاءُ لَأَرَیْناکَهُمْ فَلَعَرَفْتَهُمْ بِسِیماهُمْ وَ لَتَعْرِفَنَّهُمْ فِی لَحْنِ الْقَوْلِ وَ اللّهُ یَعْلَمُ أَعْمالَکُمْ 

3: رجوع کنید به مقاله أم بیت الوحی و الرسالة از همین نویسنده. هم کتابهای اهل تسنن و هم منابع شیعی تصریح کرده اند که دختران ابوبکر و عمر (عایشه و حفصه) به پیامبر توطئه و خیانت کردند.

البته می توان با استناد به آیه 5 از سوره تحریم، ثابت کرد که زنان پیامبر پیش از وفات ایشان همگی بیوه بودند و هیچکدام دوشیزه نبودند حتی عایشه: عَسى‌ رَبُّهُ إِنْ طَلَّقَکُنَّ أَنْ یُبْدِلَهُ أَزْواجاً خَیْراً مِنْکُنَّ مُسْلِماتٍ مُؤْمِناتٍ قانِتاتٍ تائِباتٍ عابِداتٍ سائِحاتٍ ثَیِّباتٍ وَ أَبْکاراً .

گفتنی است ماریه قبطی که مادر ابراهیم فرزند پیامبر بود، کنیزی بود هدیه شده که ذیل مفهوم «ازواجاً» در آیه فوق قرار نمی گیرد.

4: سوره تحریم، آیه 4: إِنْ تَتُوبا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُکُما وَ إِنْ تَظاهَرا عَلَیْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلاهُ وَ جِبْرِیلُ وَ صالِحُ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمَلائِکَةُ بَعْدَ ذلِکَ ظَهِیرٌ.

سوره تحریم آیه 10: ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِینَ کَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ کانَتا تَحْتَ عَبْدَیْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَیْنِ فَخانَتاهُما فَلَمْ یُغْنِیا عَنْهُما مِنَ اللَّهِ شَیْئاً وَ قِیلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِینَ.


اسلام و نظریه فقر 5

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 95/11/26:: 11:32 صبح

فقر وابسته به چندین وضعیت مختلف «ذهنی»، «فرهنگی»، «اجتماعی» و از جمله وضعیت «اقتصادی» است. نظرگاههای ادیان توحیدی از جمله اسلام درباره فقر وابسته به تبیینهایی است که نسبت به اقتصاد دارند. در ذیل چند تفاوت مهم اسلام و علم اقتصاد را می آورم:

1- مسأله اصلی علم اقتصاد «چگونگی تخصیص منابع» می باشد اما پیش فرضهایش این است که «عرضه منابع کم است» و «عرضه-تقاضا تنها چرخه مهم اقتصاد است». چنین پیش فرضهایی گویای تمام واقعیت تجربه شده نیستند. 

2- به نظر می رسد مفاهیمی اصلی که چارچوب مفهومی تئوریهای اقتصادی را می سازند، تمام و کمال نیستند و شاید مفاهیم دیگری نیز بتوان در این چارچوب مفهومی گنجاند مانند «رزق»، «برکت»، «توفیق»، ..  .

3- هیچ استدلالی مطرح نشده که هدفگذاری علم اقتصاد برخاسته از ارزشهای یک جامعه و افراد آن جامعه باشد. هدف «جامعه سازی برای رسیدن به مطلوبیت» متفاوت از «فردسازی برای رسیدن به مطلوبیت» می باشد. حال سؤال اصلی این است که چه چیزی یا چه روندی یا چه جایگاهی مطلوب است؟ 

4- هدفگذاری علم اقتصاد ناظر به «نهاد (agent)» است و نه ناظر به «پراکسیس مطلوب». چنین تفاوتی منجر به تفاوت در روش شناسی می گردد. 

5- تئوریهای اقتصاد کلان نقش اساسی در تبیینهای اندیشمندان اقتصادی دارند. مهمترین آنها نظریه کینزی می باشد که مبتنی بر «فرضیه درآمد مطلق» است در حالی که نظریه های دیگری نیز مطرح هستند چه مبتنی بر «درآمد نسبی» یا «درآمد طبقاتی» و چه مبتنی بر «فرضیه مبتنی بر مصرف»، «فرضیه انتظارات عقلایی»، یا «فرضیه چرخه زندگی».

 

در حال تکمیل . . . 


practiced rationality

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 95/11/25:: 11:59 عصر

من اخذ الدین من افواه الرجال ردته منه الرجال

کسی که دین را از دهان مردانش بشنود, همین افراد او را از دین خارج می کنند!

به نظر شما این روایت چه نکته ای دارد؟

نفی تقلید؟

نفی دینداری؟

نفی پارادایم نقلی؟

تشویق اجتهاد در دین؟

بدعت شناسی؟

تبلیغ دین؟

به نظر من, این روایت عقلانیت عمل شده (practiced rationality )    (و نه صرفا فهم شده یا دانسته شده) را مورد توجه قرار داده و تبلیغ می کند, عقلانیتی که می تواند آثار متعددی مانند بدعت شناسی داشته باشد.


<   <<   21   22   23   24   25   >>   >



بازدید امروز: 277 ، بازدید دیروز: 77 ، کل بازدیدها: 422789
پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ