ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 94/12/15:: 9:20 عصر
جمعه 14/12/94 در یکی از دانشگاههای علوم پزشکی سومین کارگاه مراقبت معنوی را برای روحانیون برگزار کردم. روحانیونی که توسط نهاد رهبری انتخاب شده اند تا در بیمارستانها در مشاوره مذهبی و معنوی کارکنان و بیماران و خانواده ها ی آنها و ارتقابخشی و تعالی بالینی سهیم گردند. محل کارگاه تا محل مصلای نماز جمعه حدود 4 کیلومتر فاصله داشت. با پایان کارگاه برای نماز و سپس ناهار در نمازخانه جمع شدیم.
حاضران (از فضلا و روحانیون و از غیر روحانیون) جرأت نکردند نماز جماعت بخوانند چون یکی از آنها به شدت مخالف بود که نماز جماعت خواندن در فاصله 6 کیلومتری نماز جمعه باطل است و رهبری و یکی از مراجع فتوایشان چنین است و باید صبر کنید تا مطمئن شوید نماز جمعه در آنجا تمام شود و سپس نماز جماعت به پا کنید!
شاخ در نیاوردم! اما از جهالت جاهلان عالم نما ناراحت بودم. خیلی تحمل کردم تا تندی نکنم!
وضو گرفتم و مهر برداشتم و رو به قبله و خطاب به آن روحانیِ مخالف نماز جماعت گفتم: من که یقین دارم روایتی از معصوم برای عدم اقامه نماز جماعت در ظهر جمعه نداریم (تا گفته شود نص صریح هست!) پس چنین فتوایی بدعت است و باطل!
گفت: باید روایتی باشد که چنین فتوا داده اند!
گفتم: من خودم حوزوی ام و چنین روایتی وجود ندارد.
دیگری گفت: البته روایت هست که دو نماز جمعه در فاصله کمتر از یک فرسخ تشکیل نگردد.
گفتم: بله، چنین روایتی هست اما برای اقامه دو نماز جمعه، و نه برای نماز جمعه و نماز جماعت ظهر! بعلاوه در خبر است که عده ای از اصحاب نزد امام رضا علیه السلام بودند، وقت اذان شد و حضرت برای اقامه نماز اول وقت ایستادند. یکی از اصحاب پرسید: یابن رسول الله، صبر نمی کنید تا مردم را خبر کنیم تا به فیض نماز جماعت برسند؟ حضرت فرمودند: هیچ وقت نماز اول وقت را به تأخیر نیانداز.
من که نماز ظهر و عصرم را خواندم برخی از ایشان به نماز فرادی ایستادند، برخی نیز نماز اول وقت نخواندند، و آن شخص هم لم داد در گوشه ای!
نمازم که تمام شد، روحانی مسئول برگزاری رسید با دو نفر از خدمه. آن دو نفر چپ چپ نگاه می کردند به این جماعت روحانی که هر کدام جداگانه نماز می خواندند!
روحانی مسئول به اعتراض وارد شد و گفت: اینها شما و ما را اینطور ببیننند خوب نیست، حتما پیش خود می گویند آخوندها همدیگر را قبول ندارند حتی برای نماز جماعت خواندن، چطور می خواهند مردم پیرو آنها شوند!
- مگر در زیارت نمی خوانیم: و المارق لکم زاهق!
بگذریم از این قصهه پر غصه، از بازیگران دین که خود را فراتر از دین می پندارند و فهم خویش را مقدم بر نص صریح شارع مقدس دانسته اند!
کلمات کلیدی :
ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 94/12/13:: 10:6 صبح
اگر موزه ای برای رجال سیاسی ایران تأسیس شود، چه کسانی را می توان در آن جای داد؟
کلمات کلیدی :
ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 94/12/11:: 9:36 عصر
کلمات کلیدی :
ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 94/12/11:: 9:0 عصر
کلمات کلیدی :
ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 94/12/11:: 7:48 عصر
زلزله 7 اسفند گسلی ایجاد کرد:
- بین نظام و ملت ؟!
- بین جمهوریت و اسلامیت؟!
- از ولایت فقیه تا بیت رهبری؟!
منظور از گسل; گسست در جغرافیای سیاسی ایران بود!
- برخی گوشزد می کردند!
- برخی انتظار می کشیدند!
- برخی خود را به نفهمیدن می زدند!
- برخی آن را به بیگانگان نسبت می دادند! اجانب انگلیسی یا استکبار جهانی!
- برخی وعده مقاومت می دادند!
چند جور می شود این زلزله را تفسیر کرد:
1. اگر ملت در چارچوب همین نظام، نظام جمهوری اسلامی انتخاب کرده باشند اما بخشی از نظام را که مردم به آن رای ندادند را نمی توان معادل با کل نظام در نظر گرفت و الا یک مغالطه پیش می آید: مغالطه کُنه و وَجه. یک مغالطه شایع در هر انتخابات این است که اساسا رای دادن به معنای تائید نظام حاکم در هر کشوری است (بدون طرح فرضیه روی گردانی مردم از نظام) زیرا به طور منطقی، شرکت در رای گیری می تواند معادل تائید نظام نباشد همین طور که شرکت نکردن در انتخابات معادل دشمنی با نظام نیست. این که بخشی از حاکمیت یا به طور کلی نظام حاکم چنین برداشتی از رای دادم مردم داشته باشد یا آن را القاء کند، بحثی مغالطی است.
2. وقتی مردم علی رغم تمام مسئله ای که با یک نظام اجتماعی دارند، اما در چارچوب همان نظام به عمل اجتماعی می پردازند، و در چارچوب قواعد آن بازی به دنبال تامین اهداف خود هستند، در بازتولید آن نظام اجتماعی سهیم هستند.
3. وقتی مردم در مواقعی که کور سویی برای تغییر پیدا می شود، مشارکت می کنند نشانه این است که نه تنها آن نظام را تائید نمی کنند که می خواهند با حفظ مزایای کارکردی این نظام آن را از درون متحول کنند. برای همین است که حتی خود کارگزاران این نظام در این انتخابات از شعارهای موید نظام برای تشویق توده طرفدار خود استفاده نکردند بلکه ترس از دشمن را که به نظر می رسید حربه موثری است، بکار بردند. این حربه وجه خطرناکی دارد که دیگر حساسیت جامعه نسبت به این شعارها از میان خواهد رفت (اگر از بین نرفته و نخ نما نشده باشد). این ضربه را کارگزاران رسمی نظام در این انتخابات به نظام وارد کردند، هم شکاف اجتماعی افزایش یافت و هم در آینده دغدغه هایی برای امنیت ملی بوجود خواهد آورد. مردم به هیچ وجه نمی خواستند انقلاب کنند اما خرد جمعی ایرانیان به این نتیجه رسیده که فروپاشی یک نظام سیاسی که منجر به تحولاتی در نظام اجتماعی می شود هر چند ممکن باشد اما اصلا درست و به صلاح نیست. به عبارتی دیگر، رای اخیر تحول خواهی در چارچوب کلی نظام (قانون اساسی و ...) است نه گسست از نظام.
فورانهای آتشفشانی 88! سونامی 24 خرداد 92 ! زلزله 7 اسفند 94 ! خدا به خیر بگذراند سال 95 و 96 و بعدش را ! !
کلمات کلیدی :