ایران ممکن است سیاست منفعلانه ای در برابر تروریستهای سنی مذهب (گروههای تکفیری/سلفی/ناصبی/....) اتخاذ کند یا سیاست مدبرانه ای را طراحی و به پیش ببرند تا تیشه به ریشه این جریانها بزنند. تدبیر سیاست برتر در قبال این جریان مستلزم رعایت موارد زیر است:
1. خاستگاه/پایگاه فکری آنها به افراطی گری خلیفه دوم (عمر بن الخطاب) بر می گردد که جریان مخالف با اسلام اصیل را در زمان حیات پیامبر پایه گذاری کرد. این (مخالفت با اسلام) اندیشه ابوسفیان بود که خودش نتوانست آن را پیاده کند اگرچه خوفاً و طمعا مسلمان شد. البته ممکن است مشابه برخی قضایای تاریخی (خونخواهی به اسم عثمان) نیز تکرار شود.
a. تحلیل وقایع صدر اسلام، آزاد گذاشتن افشای جنایات صدر اسلام، و موارد مشابه می تواند تفکر پایه ای این جریان را برای قضاوت جهانیان آشکار نماید.
2. این جریان تلاش می کند جنگ میان سنی و شیعه به راه اندازد و در جغرافیای کنونی جهان به قدرت برسد.
a. اگر بتوان این جنگ را به عنوان جنگ بین آنها و کل مسلمانان بلکه همه مؤمنان ادیان الهی بلکه همه انسانهای پاک دنیا معرفی کرد (و نه ففقط علیه شیعیان/دوستاران اهل بیت)، راهبرد فکری آنها شکست خورده خواهد بود.
i. شاید اعلام موضع رسمی دبیرکل سازمان ملل علیه داعش را بتوان نقطه آغاز این جبهه متحد دانست: بان کی مون افزایش خشونت در عراق به دست گروههای تروریستی از جمله داعش را به شدت محکوم کرد، این گروهها را یک چالش امنیتی جدی برای منطقه دانست، از جامعه بینالملل خواست با این کشور متحد شوند، و خواستار احترام کامل به قوانین بشردوستانه بینالمللی و حقوق بشر شد.
ii. لازم است وزارت خارجه و دیگر مسئولان نظام با رایزنی با مقامات داخل و خارج کشور و حتی مقامات بین المللی (مانند پاپ، دبیرکل سازمان ملل متحد، و و ) جبهه متحدی از سنی های غیرافراطی، مسیحیان، ارامنه، کلیمی ها، صائبیان، و دیگر مؤمنان ادیان دیگر بوجود آورند.
iii. باید از علمای سنی و الازهر و دیگر مراکز افتاء در میان اهل تسنن خواست اعلام بیزاری و برائت از این جریان بنمایند، حتی شرکت و همکاری با آنها را حرام اعلام نمایند.
iv. باید جمعیت مسیحیان ایران، اسقف اعظم ارامنه در ایران و در کشورهای دیگر (به ویژه کشورهای منطقه) را تحریک/تشویق کرد تا اعلام بیزاری و برائت از این جریان بنمایند.
v. باید مقامات ایران با مسئولان واتیکان و پاپ دیدار نمایند تا وی در مقابل این جریان موضع رسمی مبنی بر برائت و بیزاری اعلام نماید.
3. برخی کشورها حامی این جریان هستند که باید نظام حاکمیتی آنها متزلل یا تضعیف شود تا پشتیبانی آنها از این تروریستهای سنی مذهب کاهش یابد.
a. می توان ارامنه ترکیه را تشویق و تحریک کرد تا به دولت ترکیه اعتراض نمایند.
b. می توان به جناحهای مخالف دولت ترکیه چراغ سبز نشان داد تا فعالتر شوند.
c. می توان برخی اسناد مشارکت عربستان در ترور یا انفجارات منطقه را افشا کرد.
d. می توان برخی اسناد مشارکت قطر در ترور یا انفجارات منطقه را افشا کرد.
4. در دنیای امروز که اطلاعات و فنآوری تعیین کننده موفقیت است، لازم است جنگ اعلام نشده اطلاعاتی علیه این جریان و حامیان آنها شروع شود.
a. این جریان با استفاده از شبکه های اجتماعی و اینترنت بخش عظیمی از اهداف خود را پیش برده است.هکرها می توانند با نفوذ در سایتها و شبکه های مربوطه، تغذیه اطلاعاتی آنها را کند یا قطع نمایند.
5. اتحاد جبهه مخالف این جریان باید هرچه سریعتر انجام شود.
a. تمام شیعیان، علویان، زیدی ها، دوستداران اهل بیت، و غیر مسلمانانی که امام علی و امام حسین را احترام می کنند، در تمام جهان جزو این جبهه خواهند بود. مسلمانان شیعه تا 15 درصد (200 میلیون نفر) از کل جمعیت مسلمانان (یک و نیم میلیارد نفر) را تشکیل می دهند.شیعیان در چهار کشور ایران (60 از 80 میلیون)، عراق (20 از 34 میلیون)، آذربایجان و بحرین در اکثریت هستند.شیعیان در پاکستان( 35 از 190 میلیون)، عربستان سعودی، سوریه (1.5 میلیون علوی و نیم ملیون شیعه از 22 میلیون)، یمن، لبنان، ترکیه، افغانستان و تاجیکستان در اقلیت هستند.
b. جریان اطلاعات بین بخشهای مختلف این جبهه اهل بیت تقویت و تسهیل گردد.
c. صدور/اخذ ویزا بین شیعیان کشورهای مختلف تسهیل شود.
6. این جریان ناگزیر به اصل خویش باز می گردد:
a. بالاخره کشورهای سنی حامی این جریان از خود این تروریستها آسیب می بینند.
b. باید آماده هجوم آنها به عربستان و شمال آفریقا و اردن باشیم.
7. باید دعا برای ظهور امام زمان بیشتر و علنی تر و جهانی تر شود
a. رهبر فرزانه انقلاب را هیچ کسر شأن نمی شود که از مردم ایران علنی بخواهد همگی و دسته جمعی برای فرج دعا کنند. البته اگر مشاوران ایشان به درستی به ایشان مشورت برسانند ولی پیش بینی می شود مشاوران ایشان چنین القاء نمایند که چنین دعوت گسترده ای با روح ولایت فقیه سازگار نباشد.
b. بالاخره باید راستگو و دروغگو مشخص شوند: چه کسی به راستی امام زمان را می خواهد و خواند؟ چه کسی واقعاً آمدن ایشان را خواستار است؟ چه کسی از آمدن ایشان نگران و دلواپس است؟ چه کسی واقعاً در اعتقاد به امام زمان و انتطار فرج دلاور است؟
c. باید معلوم شود که دین حکومتی با حکومت دینی متفاوت است، همانطور که روایات زیادی آن را تأکید می کنند.
تاریخ انتشار: 1/3/93 توسط دکتر سیدمهدی موحد ابطحی