فساد فراگیر
هر دم از ایران خبری می رسد، خبر از اختلاس/پول شویی/رشوه و و و .!
6 میلیارد تومان آقای «ش. ج»! 3 هزار میلیارد تومان آقایان «ب. ز + ؟. ؟+ »! بدهی 35 میلیارد دلاری در زمان وزارت «ر. ق» در وزارت نفت!
رباخواری دیگر قدیمی و رایج شده و کسی از آن حرفی نمی زند!
گویا هر گوشه ای از ایران چنین شده است!
نه زمین، نه هوا، نه فضا، نه شهر، نه روستا، نه بیابان، نه کوه و نه دشت، نه دره و نه جنگل، نه رود و نه دریا، . . . هیچ جایی از ایران از این فساد در امان نمانده!
ریشه یابی این فساد و آسیب شناسی جامعه و حکومت ایران نیاز به تحقیقات مفصلی دارد اما می توان به سادگی شواهدی از عوامل مؤثر بر فراگیرشدن فساد را جستجو کرد:
روایتی را از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله از کتاب شریف تحف العقول عن آل الرسول نقل می کنم:
«قال رسول الله: صنفان من امتی اذا صلحا صلحت امتی و اذا فسدا فسدت امتی قیل یا رسول الله و من هم؟ قال الفقهاء و الامراء»(تحف العقول، ص 50 ح 125)
- دو گروه از امت من هستند که اگر درستکار شوند، امتم نیز درستکار می شوند و اگر فاسد شدند، امتم نیز فاسد می شوند.
- کیستند آنها؟
- فقهاء و امراء.
تحلیل:
1. فقهاء به اندیشمندان و عالمان دین اسلام گفته می شود که تلاش می کنند دین را بفهمند و به مردم بفهمانند.
2. امراء بر حاکمان بالادست و فرودست گفته می شود اعم از رهبران و امیران، رئیس جمهورها، رؤسای قوا، فرماندهان نظامی، استانداران، فرمانداران، مدیران کلان، مدیران میانی، و بسیاری دیگر. در واقع، امراء کسانی هستند که دستورشان در جامعه مطاع و پذیرفته فرض شده و در موقع صدور حکم/امر/فرمان/بیانیه/اعلامیه/اطلاعیه/ و و و، خود را موظف به پاسخ دادن پرسشهای آشکار و نهان مردم یا آوردن دلیلی محکم نمی دانند.
3. در جامعه ای که دین در ارکان کلان سیاسی و مملکت داری مشارکت داشته یا دین از سیاست جدا نباشد، این همراهی و این ملازمت آشکارتر است.
4. این روایت نظریه اسلام در جامعه شناسی را روشن می نماید:«دو گروه هستند که بیشترین تأثیر را بر همه افراد آن جامعه دارند» که با مضمون روایتی دیگر از معصومین علیهم السلام تقویت می شود: «الناس بأمرائهم أشبه من آبائهم»«مردم به امراء خودشان شبیه ترند تا به پدرانشان». یقیناً منظور شباهت ژنتیکی نیست بلکه شباهت در رفتار و کردار و پندار است که تحت تأثیر محیط و تربیت و پرورش خانوادگی و اجتماعی می باشند.
5. در مورد ایران می توان چند فرضیه مطرح کرد:
a. این نظریه که «دین ما عین سیاست ماست و سیاست ما عین دیانت ماست» می تواند در پیدایش این ملازمت فسادانگیز دخالت داشته باشد. البته ادعای صدور این جمله از مرحوم مدرس چندان مستند تاریخی ندارد.
b. نظریه «ولایت فقیه» که توسط رهبران انقلاب اسلامی ایران تئوریزه شده بود، در سال 1357 عملیاتی شد و توسعه و تغییر در این نظریه در سالهای 1358 و 1368 شتاب یافت.
c. «حکومتی شدن حوزه های علمیه» در ایران ممکن است بتواند این ملازمت فسادانگیز را توجیه و تفسیر کند. مفهوم «آخوند درباری» در دولت ستمشاهی پهلوی در جامعه ایران به کار گرفته شد که پس از انقلاب به مفهوم «آخوند دولتی» تغییر یافت.
d. فرضیه هایی دیگری نیز ممکن است مطرح شوند: «انباشت قدرت»، «مصونیت»، «آقازادگی/یقه سفیدی/»، «رانت خواری/ویژه خواری»، . .
تذکر: نویسنده در اثبات یا رد فرضیه های فوق ناتوان است.
انتشار در جزیره علم در تاریخ 27/3/94