عربستان با حمله به یمن سه اشتباه راهبردی مرتکب شد:
1. نگاهی همه جانبه به واقعیات پیچیده منطقه خاورمیانه و جهان ندارد.
وقایع کنونی منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا و قفقاز و آسیای غربی (مانند القاعده و داعش) و حتی اروپا و آمریکا (جنبشهای 99 درصدی) و تا حدودی شرق آسیا (یارگیری داعش از اتباع فیلیپین و مالزی و سرکوب نژادی هندوها علیه مسلمانان تایلند) بیانگر در هم تنیدگی خاصی است که الزاماً محدود به مناطق جغرافیایی از پیش تعریف شده (مانند خاورمیانه، شمال آفریقا، . . .) نمی باشند.
نگاهی عمیقتر مشخص می کند که اولاً این جنبشها مردمی و توده ای هستند، دوماً اغلب این جنبشها محوری مذهبی دارند. خاستگاه مردمی این جنبشها ریشه در تبعیض و بی عدالتی (و به عبارت بهتر، تفاوت فاحش طبقاتی) و جهل و نادانی (و به عبارت بهتر، عدم شناخت و عدم معرفت) می باشد.
با ریشه یابی خاستگاه این جنبشها، می توان ردپای حکومتهای مختلفی را پیدا کرد که با تحمیق و تخمیر توده ها و بازی با باورهای دینی و آیینی مردم، می کوشند حکومت خویش را استوار کرده یا به درازا بکشانند. برای پرهیز از چنین اشتباه راهبردی، باید پژوهشی در آینده جهان و جامعه و تمدن انسانی داشته باشیم.
2. اهدافی کوتاه مدت را دنبال می کند که عمق استراتژیک ندارند.
بی توجهی به فرآیند مذاکرات هسته ای ایران و 5+1 و نتایج احتمالی آن مهمترین اشتباه راهبردی است که عربستان در این مقطع کنونی مرتکب شد:
عربستان در آذرماه 93 توانست با دیداری کوتاه در هواپیمای وزیر خارجه آمریکا در ژنو، روند پایانی این مذاکرات را به بن بست بکشاند. از نگاه بسیاری از آگاهان، این اقدام تلاشی بود برای خریدن فرصت پیش بینی و فرصت سازی برای امتیازهایی که عربستان می توانست از توافق هسته ایران و 5+1 بدست آورد. هم اکنون که روند این مذاکرات رو به پیشرفت است و هنگام امتیاز گیری یا امتیاز سازی می باشد، انتظار می رفت بازیگران منطقه ای (مانند عربستان، ترکیه، کشورهای خلیج فارس، مصر و . . ) با دوراندیشی و درایت، فرصتهای بیشتری را برای امتیاز گیری و موج سواری از پیامدهای مثبت این توافق ایجاد کنند. درگیر شدن عربستان و کشورهای منطقه در جنگ با یمن این فرصت را سوزاند و آنها را کوچک و کوچکتر کرده است که و دیگر نمی توانند مانند گذشته در پیشرفت مذاکرات هسته ای ایران و 5+1 مانع تراشی کنند یا امتیاز بخواهند، کشورهای سنی نیز همینطور.
آمریکا می خواست سهم خواهان منطقه ای از توافق هسته ای ایران و 5+1 را کم کند یا هزینه اعطای امتیاز به آنها را از جیب خودشان پرداخت کند:
- سه هفته پیش، عراق با کمک هزاران شبه نظامی (بیشتر شیعه طرفدار ایران و کمی سنی) و تعداد محدودی از ارتش خود به محاصره و سقوط تکریت نزدیک شد اما با فشار از سنی های عراق و کشورهای سنی منطقه ای، ادامه این عملیات متوقف شد که فرصتی فراهم کرد یا امتیازی بود که از طرف عراق به کشورهای عربی سنی داده شد (به وساطت آمریکا) و آنها خوشحال که توانستند مانع از پیشروی و نفوذ ایران در عراق شوند. این که العبادی در روز حمله عربستان به یمن، دستور آغاز عملیات آزاد سازی تکریت را مجددا اعلام کرد، نشان از همین بده بستان است که وی به فراست دریافته و می خواهد در دعوای عربستان و ایران و آمریکا در زمین یمن، پیروزی در زمین عراق را کلید بزند.
- اما عربستان در دام پهن شده آمریکا گرفتار شد و به یمن حمله کرد.
- در عوض آمریکا می تواند از ایران امتیاز بیشتری برای کمک به یمن داشته باشد.
- این بازی برای آمریکا یک تیر و سه نشان بود: تسویه حساب امتیازدهی و امتیازگیری با کشورهای سنی منطقه در توافق هسته ای، مدیون کردن عراق، تحت فشار قرار دادن ایران به طور غیر مستقیم.
عربستان با حمله به یمن (با هدف تضعیف شیعیان به ویژه در یمن)، خود را هدف آینده شیعیان یمنی و غیر یمنی (قطیف و احساء عربستان و حتی شیعیان کشورهای همسایه) قرار داد:
- حمله به مکه و مدینه که داعش پیش از این قصد کرده بود، دست یافتنی تر شد زیرا عربستان با درگیر شدن در جنگ با یمن، تضعیف شده و کنترل 800 کیلومتر مرز شمالی خود با اردن و عراق را از دست خواهد داد، اتفاقی که داعش را تشویق می کند شبانه صحرای مرزی عراق/اردن با عربستان را تا صبح در نوردند و قسمتی از شمال عربستان مانند استان الحدود الشمالیه (هم مرز با عراق که لوله اصلی صادرات نفت شرق عربستان به اردن را دارد)، الجوف، تبوک را ضمیمه امارت خود کنند و به ساحل دریای سرخ برسند و همسایه حجاز شوند. البته داعش در دوم تیر 93 گذرگاه مرزی عرعر در شمال عربستان را تصرف کردند.
- استقلال مناطق قطیف و الأحساء همان مناطق نفت خیز (با دو میلیون نفر جمعیت شیعه دوازده امامی) دور از دسترس نخواهد بود. آنها با شیعیان بحرین مشابهت فرهنگی و لهجه ای و مذهبی نیز دارند.
- البته یمنی ها نیز چشم به مناطق شیعه نشین عربستان یعنی شهر مرزی نجران، حیزان، ابهاء و کوهستان عسیر (متصل به کوههای صعده در شمال یمن در استانهای جیزان، نجد و عسیر) و حتی حجاز (سرزمین طائف و مکه و مدینه) دوخته اند. این مناطق حاصلخیز، بیشتر شهرهای صنعتی عربستان و بنادر صدور نفت از دریای سرخ را نیز در خود دارند. بیشتر مردم آنها شیعه 4 امامی (زیدیه) یا هفت امامی (اسماعیلیه) بوده و کمتر دوازده امامی هستند. به تازگی نیز یکی از اعضاء کمیته اطلاع رسانی جنبش انصار الله یمن گفته است که «ملت یمن نقشه منطقه را تغییر خواهد داد».
آری، تجزیه عربستان با 20 میلیون جمعیت و فقط 100 هزار نفر آل سعود کلید خورد.
3. از الگوی تکراری «حمله نظامی چند ملیتی» پیروی می کند.
ان شاء الله به زودی تکمیل می شود.
انتشار در جزیره علم در تاریخ 6/1/94 توسط دکترسیدمهدی موحدابطحی