چالش هویتی در منطقه ایران
ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 94/11/17:: 11:28 عصر
The Challenge of Identity among Iran`s Region
Mahdi Movahed-Abtahi
مرزهای مشترک ایران با همسایگانش و نزدیکی آن به برخی کشورهای عربی مسلمان و حتی غیرمسلمان ممکن است تداعی بخش سازگاری و همزیستی باشد اما معلوم نیست وحدتی میان آنها بوجود آید. آیا ایران و کشورهای منطقه همچنان همان ایران و کشورهای قبلی هستند؟ آیا آنها تغییر یافته یا در حال تغییرند؟
هویت نظام حاکمه ایران در حال تغییر بوده اما این تغییرات در راستای هویت اجتماعی آن نبوده است به طوری که چنین فهمیده می شود که مردم ایران و نظام حاکمه آن یکی نیستند زیرا علائق و دغدغه های متفاوتی دارند. پرسش از جمهوریت و پرسش از اسلامیت موجب واکنش تند مقامات عالی نظام ایران شد و اسلامی بودن و جمهوری بودن ایران زیر سؤال رفت. آیا نظام حاکمه ایران چگونه به ادامه حیات خواهد داد؟ زمینه و بستر لازم برای تداوم آن چیست؟
گزارشهای فساد گسترده حتی با مشارکت مسئولان نظامی و انتظامی، رباخواری علنی و رسمی و دولتی، و فهرستی از دهها و صدها رخداد مشابه وجود دارند که حیثیت اسلامی نظام حاکمه ایران پس از انقلاب 1357 را خدشه دار می کنند، واقعیتهایی که با هدف انقلابیون و معمار کبیر انقلاب در تضاد هستند. شاید رسیدن به چنین نتیجه ای دشوار باشد که دین اسلام بازیچه حکومت داری ایرانیان شده است، اما خرج کردن از دین برای حفظ دنیا (حکومت) در روایات رسیده از معصومین علیهم السلام به شدت نهی و توبیخ شده است. آیا در آینده دین بیشتر از پیش فدای دنیای عده ای می گردد؟
امکان ندارد این کشورها یک کلّ را تشکیل دهند زیرا 1) این کشورها باید به خرده فرهنگها و اقلیت های مذهبی هر کدام اهمیت بدهند که چنین نمی کنند زیرا از سست شدن حکومت می هراسند. 2) نظام حاکمیتی این کشورها تفاوتی بنیادین و فلسفی دارند به طور مثال برخی اشعری مسلک و برخی شیعی مسلک هستند. البته ممکن است ایران نیز در عمل اشعری مسلک شود یعنی «حاکمیت است که والی را دائمی کند». یا باید حاکمیت ایران اشعری مسلک شود (اگر نشده باشد) یا حاکمیت در کشورهای عربی اجتماعی تر (دموکراتیک تر) شود (به خرده فرهنگها و مذاهب نیز بیشتر اهمیت بدهند). 3) ماهیت بلوغ اجتماع ایرانی با ماهیت بلوغ جوامع همسایه و نزدیک متفاوتند.
جوامع شیعی به دنبال کسب هویت اصیل دینی (فطری) متأثر از دین اسلام و پیامبر خاتم (ص) هستند. اجرای عدالت مهمترین هدف بعثت و رسالت پیامبر اسلام دانسته شده اما آیا به راستی چنین اتفاقی در حال وقوع است؟ آیا الگوی ولایت فقیه برای حکومت در جوامع مسلمان (نسخه شیعی) از کفایت لازم برخوردار بوده است؟ نسخه سنی و معادل آن را می توان در تلاشهای نافرجامی مانند خلافت/امارت اسلامی عراق و شام و حکومت طالبان در افغانستان یافت. آیا این تلاش بازتابی از قدرت نمایی الگوی شیعی است یا برخاسته از نیاز اجتماعی این جوامع است یا نتیجه ای از جهانی شدن و آخر الزمانی شدن می باشد؟