سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سلامت «پزشکی» در «پزشکی انسانی»

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 93/8/3:: 10:47 صبح

هر کسی که «ناخوشی/بیماری» را تجربه کرده آگاهی کاملی از جزئیات این «تجربه بالینی» دارد که ابعادی اجتماعی، فرهنگی، فلسفی، مذهبی، معنوی، ادبی، دینی، هنری، روانی، تاریخی، اخلاقی و قانونی نیز دارد. اما فهم ما از طریق تجارب جسمی، عاطفی، شناختی و تجربه های متعالی به طور مداوم تغییر می یابد. بنابراین، نگرش انسانی به شرایط و تجارب انسانی، رنج کشیدن، انسانیت و مسئولیت نسبت به یکدیگر، نگرشی ویژه است که نیاز به مهارتهایی مانند مشاهده، تحلیل، همدردی، و مهارتهای خود ابرازی برای مراقبتهای پزشکی و پیراپزشکی دارد.

ماهیت و اهمیت و نقش تجربه انسانی در تعامل بیمار با پزشک و مراقبان همان تجربه ای نیست که «رابطه پزشک-بیمار» نامیده می شود. این تعامل دو سویه و چند سطحی نباید با نگاهی مشتری محور به «رابطه پزشک و بیمار» تقلیل یابد. البته فقدان انسانیت در عملکرد پزشک خودش را حداقل در «نارضایتی بیمار» نشان می دهد. بنابراین، پزشکی باید یک محیط فرهنگی-اجتماعی کثرت گرا با ارزشها، نیازها و دیدگاههای متنوع را به خدمت بگیرد، و این همان جنبه انسانی این علم و حرفه است.

از سوی دیگر، پزشکان نیز آگاهی علمی از جزئیات فرآیند بیماریها دارند که به همراه مراقبان باید بدانند چگونه دانش و مهارت بالینی آنها از مؤلفه های فرهنگی و عوامل اجتماعی تأثیر می پذیرد، چگونه با ناخوشی و بیماری تعامل کنند و پزشکی به چه روشی طبابت شود.چون فهم و آگاهی ما از طریق تجارب جسمی، عاطفی، شناختی و تجربه های متعالی به طور مداوم تغییر می یابد، فرصتی به وجود می آید تا آنها بتوانند دانش، مهارت و توانایی ضروری برای اجرا و تغییر نقشهای اجتماعی، فردی و حرفه ای را به دست آورند.

این دو نوع آگاهی بسیار متفاوتند و در کنار هم آوردن آنها آسان نیست. اگر این دو آگاهی و شناخت با هم باشند هم «بیمار/مراجع» و هم «پزشک/ارائه دهنده خدمات سلامتی» فهمی مشترک، غیرمادی و غیرماشینی خواهند داشت. دقت در این تفاوت مشکل و دستیابی به تجربه ای انسانی نیز دشوار است. اگرچه پزشکان و مراقبان آمادگی خوبی برای ادغام این تجربه با دانش علمی خود ندارند ولی راه حلی نیز وجود دارد زیرا همان طور که روشهای بالینی توانسته اند «تجارب غیرمادی بیماران» را به همان خوبیِ «داده های علمی» تفسیر می کنند، می توانند در ترکیب چنین شناختی از انسان با حرفه طبابت و مراقبت، به ماهیت خوبیِ روابط متغیر بین عاملها ارزش داد و به چگونگی تأثیر این ساختارها بر مراقبتها (و حتی تحقیقات بالینی) توجه کنند. به همین خاطر، آموزش رشته های عملی و بالینی بسیار مهم است و کمیّت و کیفیت عملکرد انسانی و حرفه ای آنها می تواند بازتابی از ضعف و قوت در آموزش «تئوری فضیلت» و مدلهای ایفای نقش در آن باشد. وقتی هدف مقدسی چون «حفظ و بهبود سلامت انسان» هست، آموزش حرفه ای نیز باید تحت الشعاع این هدف متعالی باشد.

ملاحظات فوق را می توان در «علوم انسانی پزشکی/سلامت» یافت: فضایی گفتمانی و میان رشته ای بین حرفه ای های نظام سلامت تا تجربه و ادراک انسانی از سلامت و بیماری/ناخوشی(و حتی تجربه مداخله پزشکی و مراقبت سلامتی)، نیازها و ارزشها و اهداف مددجویان و بیماران و خانواده های آنها را آنچنان ثبت و تفسیر کند تا سلامت و بیماری/ناخوشی در زمینه زندگی متداول مردم فهمیده شود، هدفی که به «انسانی تر کردن پزشکان و مراقبان» معروف است.

 

در واقع، «پزشکی» برای سلامت خویش باید «انسانی» باشد تا بیمار را ماشینی متشکل از قطعاتی با تعمیرکاران مختلف نبیند، تا کسب تجربه بالینی مهمتر از برآوردن نیازهای بیمار نباشد، تا «بیماری» مهمتر از «بیمار» نشود، تا «رفع بیماری» مهمتر از «آسودگی بیمار» نگردد و . . .

انتشار در 3/8/93 توسط دکتر سیدمهدی موحدابطحی


مست مستم

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 93/8/1:: 1:0 صبح

این روزها خاطره انگیز است، روزهای مبارکی است در سال دهم هجرت، در مدینه، در کوچه بنی هاشم، در پشت دیوار خانه علی و فاطمه، در آستان درب خانه،

ابوهریره نقل می کند پیامبر از نه ماه پیش از وفاتش، به درب خانه امیرالمؤمنین می آمد، دستانش را به دو طرف درب می گذاشت و می فرمود: الصلاه، السلام علیکم اهل البیت الذین اذهب الله عنکم الرجس و یطهرکم تطهیراً. (آیه التطهیر، ج1 فصل اول)

دیروز صبح خوابی دیدم، نتوانستم بی تفاوت باشم، عرض ادبی نمودم و این شعر را به محضر رسول الله، امیرالمؤمنین و حضرت صدیقه طاهره و حسنین علیهم السلام تقدیم کردم:


جمـع مستـان را خمـوشـم یا علی

منـتـظـر مانـدم خُـروشـم یا علی

مـن کـه معـتـادم به آب کوثـرت

کمـتـر از آن را نـنـوشـم یا علـی

توبـه از مستـی نکردم هیـچ وقت

من که مسـتم کِی به هوشم یا علی

من نمی ترسم زِ میزان یا حسـاب

مستِ مسـتم خُم به دوشم یا علی

تشنـه کـامـم ساقیـا جامی بریـز

تو بنـوشان تـا بجـوشـم یا علـی

من خُـمارم، نـاتوانـم، سـاقـیـا

دسـت گیرم تـا بکـوشم یا علـی

چون در آغـوشت بمیـرم یا علـی

جنّـت و عُـقـبا فـروشـم یـا علی

هم غـلامـم هم سیـاهـم، یا علـی

حلقـه ای افکن به گـوشم یا علی

انتشار در 1/8/93 توسط سراینده: غلام (دکتر سید مهدی موحد ابطحی)

ثواب انتشار این اشعار را به روح بزرگوار مرحوم آیه الله والد تقدیم می کنم.

ان شاء الله دعای خیری بفرمایند تا صله ای از حضرات معصومین دریافت نمایم.


ریشه تفکر داعش

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 93/7/29:: 8:51 عصر


ISIL`s Tought Origin

Mahdi Movahed-Abtahi

تروریستهای مدرن (داعش و مانند آن) که خود را پیرو آموزه ها و سنتهای خلفای سه گانه صدر اسلام می نامند، در موارد زیر مشترکند:

-         جنایت می کنند: تجاوز می کنند، به بدترین شکل می کشند، سر می برند، تکه تکه می کنند،

-         می کشند شیعیان، علویان، و موالیان اهل بیت پیامبر اسلام را صلی الله علیه و آله و سلم.

-         می کشند آنهایی که از دشمنان اهل بیت علیهم السلام بیزاری نجویند.

در بررسی تاریخ اسلام، می توان موارد زیر را یافت که این تفکر کنونی را سرشته اند:

-         دشمنی با حضرت علی توسط گروهی از زمان پیامبر اسلام تاکنون ترویج و تبلیغ شده است[1]. اوج آنها در عملکرد معاویه هست[2]، معاویه فرزند ابوسفیان، یعنی سُفیانی ریشه در تاریخ اسلام دارد. بنابراین، جاهلیت مدرن امتداد همان جاهلیت اولیه است[3].

محبت و مودت و تبعیت از اهل بیت پیامبر نه فقط واجب دینی است که قرآن آشکارا بیان می کند[4]، بلکه مزد رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نیز هست یعنی مسلمان واقعی باید به خاطر هدایت و رهایی از هلاکت و دوزخ، مزد وی را بپردازد، مزدی که در قرآن آشکارا بیان می کند[5].

آخرین پیامبر آسمانی صلی الله علیه و آله و سلم برای مقابله با جاهلیت اولیه مبعوث شد، پس آخرین منجی آسمانی نیز باید برای مقابله با جاهلیت مدرن ظهور کند.

صیحه ای آسمانی (که همگان به هر زبان می شنوند) به صدای فرشته وحی از علائم حتمی ظهور است که خبر از ظهور آخرین منجی آسمانی می دهد. در جبهه مقابل، شیطان نیز در عصر همان روز صیحه ای سر می دهد که عثمان مظلوم کشته شد[6].

-         زنا و تجاوز و بی بندوباری، در سابقه رهبران این جریان فکری از قبل از اسلام جریان داشته[7]، هم اکنون نیز هست و ترویج می شود البته به نام جهاد نکاح، فروش زنان اسیر شیعی و علوی و حتی ایزدی. بنابراین روابط نامشروع و خشونتهای جنسی کنونی ریشه در نسبهای نامشروع و بی بندوباری جنسی در گذشته دارد.

برون ریختن حقیقتهای نهفته ناپاکان یکی از سنتهای الهی است[8]، همانطور که ظهور پاکمردی لازم است تا میزان و معیار برای پاکی تمام عیار باشد.

نتیجه گیری

مشخص و متمایز شدن جبهه حق و باطل یکی از وعده های قرآن و یکی از مقدمات ظهور آخرین ذخیره الهی است، مقدمه ای که همگان را به انزجار و برائت و دوری و دشمنی وادار می نماید: بیزاری از این رفتارها و پندارها، از انگیزه ها و انگیزشها، از ریشه ها و شاخه ها، در یک کلمه بیزاری و برائت از جاهلیت. منجی جهانی پذیرش جهانی می خواهد: همه جهانیان یعنی هر مسلمان واقعی، هر مؤمن یکتاپرست، . . فرقی هم نمی کند از کشوری مسلمان باشند یا از کشورهای غربی، از سازمان ملل و نهادهای بشردوستانه باشند یا نه، در شرق باشد یا غرب. آری، «برائت» آن روی سکة «ولایت/ایمان واقعی» است.

انتشار: 29/7/93 توسط دکترسیدمهدی موحدابطحی



[1] اسامی بسیاری از دروغ پردازان حدیث و سازندگان احادیث جعلی را می توان در جلد 5 کتاب شریف الغدیر در مبحث «سلسه الموضّعین» و «سلسه الکذّابین» و در منابع فراوان دیگر یافت: تولید انبوه احادیث!!.

[2] وی دستور داد حضرت علی را لعن کنند، در منابر، در خطبه ها، در نمایزهای سیاسی-عبادی جمعه، در منازل، در اعیاد. . . هفتاد سال ادامه یافت. حتی برخی نذر می کردند که تعداد زیادی لعن بر ایشان بفرستند (شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج 4)(ربیع الابرار زمخشری).

[3]الأحزاب : 33   وَ قَرْنَ فی‏ بُیُوتِکُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّةِ الْأُولى‏ وَ أَقِمْنَ الصَّلاةَ وَ آتینَ الزَّکاةَ وَ أَطِعْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ

المائدة : 50   أَ فَحُکْمَ الْجاهِلِیَّةِ یَبْغُونَ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُکْماً لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ

[4] الأحزاب : 33   وَ قَرْنَ فی‏ بُیُوتِکُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّةِ الْأُولى‏ وَ أَقِمْنَ الصَّلاةَ وَ آتینَ الزَّکاةَ وَ أَطِعْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً

[5] الشورى : 23   ذلِکَ الَّذی یُبَشِّرُ اللَّهُ عِبادَهُ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى‏ وَ مَنْ یَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فیها حُسْناً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَکُورٌ

[6] بهانه شدن قتل عثمان برای قیام و خونریزی ابتدا توسط عایشه و اذناب وی عملی شد (که جنگ جمل را به راه انداخت) و سپس ضرب المثلی شد در زبان فارسی: فلان چیز را کهنه عثمان کردن که در زمان ظهور نیز بهانه ای می شود برای شیطان تا آخرین تلاش خود را برای مقابله با حق و حقانیت انجام دهد.

[7] به طور مثال؛ عمروعاص فرزند زنی بود از روسپیان معروف که حتی زنانی مانند غانمه بنت غانم خبر داده اند که در یک روز چهل مرد با مادر عمروعاص همبستر شدند، عمروعاص که دستیار معاویه و ابداع کننده لعن بر امیرالمؤمنین علی علیه السلام بود (الغدیر ج2).

[8] الحجرات : 14   قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یَدْخُلِ الْإیمانُ فی‏ قُلُوبِکُمْ وَ إِنْ تُطیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لا یَلِتْکُمْ مِنْ أَعْمالِکُمْ شَیْئاً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ

العنکبوت : 2   أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُونَ

الأنفال : 37   لِیَمیزَ اللَّهُ الْخَبیثَ مِنَ الطَّیِّبِ وَ یَجْعَلَ الْخَبیثَ بَعْضَهُ عَلى‏ بَعْضٍ فَیَرْکُمَهُ جَمیعاً فَیَجْعَلَهُ فی‏ جَهَنَّمَ أُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ



«سلامت» با عینک «پزشکی»!

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 93/7/27:: 11:53 عصر

  «سلامت» با عینک «پزشکی»!

Health Through Medical Glasses

Mahdi Movahed-Abtahi

سلامت[1] بنابر تعریف «احساس رفاه جسمی-روحی-روانی-اجتماعی-معنوی و نه فقط نداشتن بیماری»[2] است کلیتی که باید در چند بُعد یا چند سطح تحلیل شود و رویکرد یک جانبه و نادیده گرفتن دیگر ابعاد منجر به انحراف معرفتی و شناختی می شود که اصلاح آن را ناممکن می نماید. تقلیل[3] هویت کلی انسان به یک یا چند بُعد و تأکید بر جسمانیت انسان و سلامت وی (نگاه زیست پزشکی[4]) منجر به سیطره نگاهی خاص بر واقعیت سلامتی می شود که شناخت و معرفتی غیرواقعی را ترویج می کند. این سیطره از محدوده پزشکی فراتر رفته و ساحتهای دیگر سلامت را نیز مبتلا می سازد.

فرآیندی که طبابتها[5] و تعاریف پزشکی را درباره آن رفتارها، پدیده های روانشناختی و تجارب حسی به کار می گیرد (که قبلاً هدف درمان طبی نبوده اند) «پزشکی شدن جامعه و سلامت»[6] نامیده می شود که منجر به تحمیل قواعد و حقوق و مقررات پزشکی و سیطره پزشکان در تصمیم گرفتن درباره آنها می شود. این فرآیند در گذشته «امپریالیسم پزشکی»، «کنترل پزشکی انحرافات اجتماعی»، و «کنترل پزشکی تغییرات اجتماعی» نامیده می شد.

سیطره پزشکی بر مسائل غیرپزشکی یک شبه اتفاق نمی افتد:  

1) «مفاهیم و مسائل حوزه سلامت» «تعریف و تحلیل پزشکی» پیدا می کنند و با ادبیات و لغات و متون پزشکی فهمیده می شوند (تحول مفهومی) [7].

 2) «نهادهای پزشکی»[8] طبق مقررات و ضوابط و ارزشهای خود برای این فهم های جدید «تصمیم می گیرند».

 3) «ترس به خطر افتادن سلامتی» و «تقاضای رویکرد پزشکی» در مردم «القا می شود»[9].

 4) «پزشکان»[10] برای تأمین و پاسخ به این تقاضاها «راهکارهای خود را تجویز می کنند»[11].

گرچه علائم پزشکی شدن در جوامع مختلف می تواند متفاوت باشد اما نشانه های زیر مهمترند: رشد و سیطره «نهادهای پزشکی»، پذیرش «عموم جامعه»، پزشکی شدن «وقایع زندگی» و «انحرافهای اجتماعی»، مشروعیت بخشی به «معرفتها و شناختهای القائی».

مثالهای زیر مصادیق آن می باشند:

1) اعتیاد[12] معضلی پیچیده و درهم تنیده است که حول وابستگی جسمی به مواد مخدر[13] شکل می گیرد اما پزشکان آن را بیماری قابل درمان با دارو معرفی می کنند.

2) قاعدگی[14] که در جمعیتهای مختلف با مشکلات جسمی و روانی مختلفی همراه است بعنوان یک ناخوشی پزشکی مطرح و با دارو درمان می شود.

 3) زایمان[15] فرآیندی طبیعی از تولد نسل جدید آدمی بوده اما بعنوان فرآیندی مشکل آفرین، نیازمند تخصص خاص و مکان خاص، و نیازمند به مجوز خاص از نهادهای خاص تبلیغ می شود.

 4) یائسگی[16] فرآیندی سالمندی است اما بعنوان مشکلی طبی معرفی شده که با داروهایی می تواند پیامدهایش برطرف شود.

 5) بارداری و زایمان و سپس پدر و مادر شدن امری طبیعی است اما اکنون بارداری، نوع زایمان و این که چه کسی پدر یا مادر باشد با اجازه مراکز ناباروری[17] (تحت سیطره پزشکان) است.

 6) زنا[18] و انحراف رفتاری در هر فرهنگی ضدارزش است، در منابع پزشکی بعنوان روابط نامشروع[19]، روابط جنسی کنترل نشده[20]، و رفتارهای پرخطر[21] بیان می شود تا ارزش منفی آنها را کم نماید.

 7) ادعا می شود آزمایش ژنتیک و الگوی کروموزومی تعیین می کند چه زوجینی حق بارداری و داشتن فرزند دارند، چه کسانی نمی توانند گواهی رانندگی بگیرند، چه کسانی رفتارهای پرخطر یا ضداجتماعی یا خشن خواهند داشت و چه کسانی اختلال روانپزشکی (اسکیزوفرنیا[22]، جنون[23]، دو قطبی[24]، بیش فعالی[25]. . ) پیدا می کنند.

 8) جراحان با جراحی بینی و صورت بر زیبایی زنان و دختران می افزایند.

پزشکی شدن سلامت و جامعه» پیامدهای نامطلوبی دارد که اصلاح آنها از حیطه «پزشکان» خارج است: منفعل شدن انسان، افزایش تقاضای القایی، عدم توسعه هویت، کنارگذاشتن ارزشهای فرهنگی و دینی، افزایش هزینه های سلامت، سرگردانی مردم، گروههای در معرض خطر[26] و بیماران بین تخصصهای پزشکی، عرضه/تقاضای سلامتی بعنوان «کالای اقتصادی»[27] و پزشک بعنوان «فروشنده»[28] و بیمار بعنوان «خریدار»[29]، افزایش خطرپذیری جامعه، و . .



[1] Health

[2] WHO`s Definition

[3] Reductionism

[4] Biomedical Approach

[5] Medical Practices

[6] Medicalization

[7] Conceptual Reformism

[8] Medical Institutions

[9]  Induced Demand

[10] Physicians

[11] Physician Prescription

[12] Addiction

[13] Opium

[14] Menstrual Cycle

[15] Childbirth or Delivery or Partum

[16] Menopause

[17] Infertility Centers

[18] Adultery

[19] Illicit Behaviors  

[20] Un-Controlled Sexual Behaviors  

[21]  High Risk Behaviors

[22] Schizophrenia

[23] Mania

[24] Bipolar

[25] Attention-Deficit Hyperactivity Disorder

[26] High Risk Groups

[27] Commercial Commodity

[28] Seller

[29] Customer



رشوه ترکیه به ایران

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 93/7/26:: 9:45 عصر

ترکیه در این سالهای اخیر به خوبی نقاط ضعف و قوت ایران را شناسایی کرده و از آنها به عنوان فرصتهای طلایی برای چرخاندن چرخ اقتصاد ترکیه استفاده برده است. این «فرصتها» به دیده بسیاری از صاحب نظران در ایران یا خارج از ایران ممکن است «تهدید» یا «آبروریزی» یا «فساد» یا «رانت» یا هر برچسب دیگری داشته باشند، ولی مهم این است که ترکیه با فرصت سازی از اینها در زمان مناسب توانسته برخی از هزینه های این گونه فرصت سازی را نیز از خود ایران دریافت نماید. ماجرای تبرئه شدن رضا ضراب (تاجر ایرانی الاصل) از اتهامات پرونده فساد مالی بزرگ ترکیه یکی از آنهاست.

بیانیه دفتر دادستانی کل استانبول نیز کمی تا قسمتی مشکوک و البته خنده دار است: «دادستان استانبول، تصمیم گرفته تا اتهامات علیه 53 نفری که در جریان تحقیقات 17 دسامبر سال گذشته متهم به دست داشتن در فساد شده بودند را پیگری نکند زیرا مستنداتی که اثبات کننده اتهامات ارتکاب فساد از سوی این افراد باشد، دارای مشکلاتی است. بر این مبنا دلایل مربوط به عناصر کیفری ارتکاب هرگونه تبانی اینچنینی نیز کشف نشده است»!!! رجب طیب اردوغان رئیس‌جمهور ترکیه نیز از این تبرئه استقبال کرده و  آن را عادلانه خوانده است.

حقیقت چیست: مختومه شدن پرونده فوق این فایده را دارد که پرونده های فساد مالی و اداری کلان سالهای اخیر ایران تا حدودی غیرقابل تفحص و دست نیافتنی می گردد، نتیجه ای که سود بسیاری را برای بسیاری از مقامات و مسئولان و اقتصادیون و رندان و خائنان و . . . ایرانی به دنبال دارد و چه سودی بالاتر از حفظ آبرو و حیثیت مقامات و مسئولان و نظام حاکمه. 

گفتنی است: در 17 دسامبر 2013، تحقیقات گسترده ای در خصوص فساد مالی در ترکیه آغاز شد که بر اساس آن بسیاری از تجار شناخته شده و فرزندان وزرای دولت بازداشت شدند. در میان بازداشت شدگان نام راریس گولر، فرزند معمر گولر، وزیر کشور وقت ترکیه و صالح کان کاگلایان، فرزند وزیر وقت اقتصاد ترکیه دیده می شد. علت دستگیری متهمان دریافت رشوه از ضراب در جریان معاملات غیرقانونی طلا با ایران بوده است (وقتی ایران در تحریم بود، مانند تحریم معاملات بانکی، به هر طریقی سعی می کرد تحریمها را دور بزند و بتواند خریدهای لازمش را انجام دهد).  پس از بازداشت ضراب چند مقام ارشد و میانی پلیس ترکیه از کار برکنار شدند. همچنین تعدادی از ماموران دادستانی و چند قاضی برجسته نیز از سمت‌هایشان کنار رفتند اما ضراب با گذراندن 60 روز در زندان، حکم آزادی خود را تا برگزاری دادگاه دریافت کرده بود. این پرونده جنجال گسترده ای بر پا کرد و مخالفان حزب حاکم ترکیه از این پرونده به عنوان یک رسوایی مالی بزرگ یاد می کردند. رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور جدید ترکیه، که در آن زمان نخست وزیر این کشور بود، تحقیقات ضد فساد انجام شده در استانبول را موجب وارد آمدن شوک به کشور دانسته و آن را توطئه ای علیه دولت موفق ترکیه توصیف کرده است. 

چند نکته لازم برای فهم بیشتر این نوشتار  

1. تحریم های اعمال شده علیه  ایران ظالمانه بوده و هستند.

2. ترکیه !! توانسته بود برای خودش چانه زنی کند و از طرف کشورهای تحریم کننده اجازه یافت معاملات طلا با ایران داشته باشد.

3.بازداشت ضراب با بازداشت بابک زنجانی همزمان بود!!.

مختومه شدن پرونده فوق در این زمان (که ترکیه علناً علیه منافع ایران عمل می کند) شائبه پرداخت رشوه یا حق السکوت به ایران می باشد تا بتواند سیاستهای خود را در عرصه میدانی به پیش ببرد، زیرا ترکیه می داند ایران به ثبات اقتصادی داخلی بیشتر از ثبات امنیتی خارحی نیاز دارد. 

انتشار: 26/7/93


<   <<   51   52   53   54   55   >>   >



بازدید امروز: 7 ، بازدید دیروز: 295 ، کل بازدیدها: 423535
پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ