باز خدا توفیق داد در محرم امسال نیز زنده ماندیم،
شاید دیو جهل را عقب رانیم و نور عقل را به دل خویش بتابانیم،
امید که خالصانه تر اشک ریزیم، سوگواری کنیم، بسوزیم و بنالیم،
شاید حسینی شویم،
خاک و خون
دیدم که آسمان پُراز خاک و خـون شدست
دیدم زمیـن گـویی ستـاره گـون شدسـت
یا خـاک ارض و سمـا را فرا گرفـتـه است
یا آسمـان بر این زمیـن واژگـون شدست
جوشیـده از زمیـن بسی چشمه های خـون
کز فرش تا به عرش جیحون فُزون شدست
گـویـا سـر زِ افـلاکـیـان می بـریـده انـد
کاین چرخ گردون چو گرداب خون شدست
یا می چکد خـون زِ عـرش مَنِ اسـتَویَ
یا خـون فشـانی از کـان و یکـون شدست
یا لـوح و قلـم چنان خـونیـن چکیـده انـد
کاین دست یداللهی رنگین زِخون شدست
خواندم روایتی کاین خون از خون خـداست
زین وجه اللَهی که به گودال سرنگون شدست
بنگر به ماسِـوی همه رنگیـن چرا شدند
زین پیکرعریان که غلتـان به خون شدست
یا غرقه گشته این غلام در یم حسین
یا سرمست از عطش که مجنون شدست
(بحر مضارع مثمن اخرب: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن)
این ابیات به آستان مقدس نام مبارک امام حسین علیه السلام تقدیم شد،
شاید این غلام به عنایت خاصه مولا حسینی شود.
خدا رحمت کند پدرم را. به برکت این اشعار از خواهد این حقیر فقیر را دعای خیر نمایند.
ان شاء الله مرقدش نورانی، روح و روانش رضوانی، در محضر سیدالشهداء مهمانی، نامش امام زمانی، یادش جاودانی، و دعایش برای این غلام زندگانی شود. آمین رب العالمین.
انتشار: 5/8/93 دوم محرم (پاویون بیمارستان سیدالشهداء) توسط دکتر سیدمهدی موحد ابطحی (غلام)