سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سوره بلد: روش شناسی «تفسیر نمونه» قسمت دوم

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 92/4/11:: 11:0 صبح

·          تحقیق مفردات و تبیین معنای واژگان آن روشمند و قوی نیست. مثال:

1.       کبد به گفته طبرسى= شدت، زیرا شیر که غلیظ شود تکبد اللبن مى‏گویند. به گفته راغب= دردى که عارض کبد انسان ‏شود که به هر گونه مشقت و رنج اطلاق شده است. ریشه این لغت هر چه باشد مفهوم فعلى آن همان رنج و ناراحتى است (معنای عصر نزول را بر نمی گزیند). در ادامه مطالبش، معنای دیگری می آورد (کبد: همه انواع سختی و مشقت انسان در دنیا از زندگی داخل رحم تا مرگ).

2.       نجد: در اصل به معنى مکان و سرزمین مرتفع و بلند (در مقابل تهامه: سرزمینهاى پست)، بلند بوم و پست بوم، در اینجا کنایه از راه خیر و راه شر است. تعبیر به نجد در مورد خیر به خاطر عظمت آن است و در مورد شر از باب تغلیب است.

·        هدف از سوگند را؛ بیان حقایق بسیار مهم و عامل حرکت اندیشه و فکر و عقل انسان به مطلب مورد نظر (سخت بودن زندگانی دنیوی انسان) می داند.

·        منظور وی از این عبارت معلوم نیست: سپس قرآن به چیزى مى‏ پردازد که هدف نهایى این سوگندها است، مى‏ فرماید: مسلماً انسان را در رنج آفریدیم؟

·        البلد را مکه می داند زیرا؛ این سوره مکى است، اهمیت فوق العاده ای دارد، اجماع مفسران بر آن است، شرافت و عظمت دارد (نخستین مرکز توحید و عبادت پروردگار در آن ساخته شده و انبیاى بزرگ گرد آن طواف کرده‏ اند).

·        در معنای حلّ، ابتدا معنایی را بر می گزیند ولی معنای دوم را با بیان بلاغی بیشتری شرح می دهد:

1.       حلٌّ به معنای ساکن بودن است و سوگند به معنای واقعی آن؛

ارزش سرزمینها به ارزش انسانهاى مقیم در آن است، و سوگند قرآن به مکه براى وطن آنها و یا کانون بتهای مشرکان نیوده، بلکه به خاطر وجود پر فیض و برکت بنده خاص خدا (پیامبر اسلام) است که شایسته این سوگند می باشد.

2.       ممکن است حلٌّ به معنای حلال شمرده شدن بوده و لا نافیه باشد (خدا قسم نمی خورد)؛

به این شهر مقدس سوگند یاد نمى‏کنم در حالى که احترام تو را هتک کرده‏ اند، و جان و مال و عرضت را حلال و مباح شمرده‏ اند (توبیخ و سرزنش شدید کفار قریش که خود را خادمان و حافظان حرم مکه مى‏ پنداشتند و اگر قاتل پدرشان در آنجا دیده مى‏ شد در امان بود. ولى چرا هر گونه اذیت و آزار نسبت به پیامبر و یارانش روا مى‏ داشتند و حتى خونشان را مباح مى‏ شمردند؟!).                       

·        در اینکه منظور از این" پدر" و" فرزند" کیست؟ تفسیرهاى متعددى ذکر کرده و جمع آنها را بعید نمی داند (اگرچه برخی مصادیق آن را تعمیم داده و برخی تخصیص داده اند) ولی قول زیر را بر می گزیند: منظور ابراهیم خلیل و اسماعیل ذبیح است زیرا به شهر مکه سوگند یاد شده که ابراهیم و فرزندش بنیانگذار کعبه و مکه بودند، به خصوص که بسیارى از اعراب جاهلی نسب خود را به آن دو مى‏ رساندند.

·        برای آیه پنجم، مفهوم جامعی را می آورد که تمامی تفسیرها را در بر گیرد:

آمیختگى زندگى انسان با آن همه درد و رنج دلیل بر این است که او قدرتى ندارد. چون او (انسان، ثروتمندان، قدرتمندان) بر مرکب غرور سوار است و هر کار خلاف و گناه و جرم و تجاوزى را مرتکب مى‏ شود گویى خود را در امن و امان مى‏ بیند، و از قلمرو مجازات الهى بر کنار تصور مى‏ کند، هنگامى که به قدرت مى‏ رسد تمام احکام الهى را زیر پا مى‏ گذارد، و مطلقا خدا را بنده نیست، آیا به راستى مى‏ پندارد که از چنگال مجازات پروردگار رهایى مى‏ یابد، چه اشتباه بزرگى!

·        معانی متفاوتی (بر اساس شان نزولها و مفهوم روایتی دیگر) برای آیه ششم مطرح کرده ولی تفسیر اول را  می پسندد:

1.       کسانى که وقتى به آنها پیشنهاد صرف مال در کار خیرى مى‏ کردند از روى غرور و نخوت مى‏ گفتند: ما بسیار در این راهها صرف کرده‏ایم در حالى که چیزى براى خدا انفاق نکرده بودند، و اگر اموالى به این و آن داده بودند براى تظاهر و ریا کارى و اغراض شخصى بوده است.

2.       یعنی اموال او در حقیقت نابود شده و بهره‏اى عائدش نمى‏شود (توجهی به فاعل نمی کند).

3.       خدا مى‏داند این اموال را از کجا به دست آورده؟ و در چه راهى مصرف کرده است؟!

4.       اگر مالى دارد به شبى است، و اگر جانى دارد به تبى. چگونه ادعا مى‏کند که من اموال فراوانى در راه خدا انفاق کرده‏ام، در حالى که او از نیتش آگاه است، هم کیفیت تحصیل آن اموال نامشروع را مى‏داند و هم چگونگى صرف کردن ریاکارانه و مغرضانه آن را.

·        درباره آیه هفتم می نویسد:

او از این حقیقت غافل است که خداوند نه فقط ظواهر اعمال او را در خلوت و جمع مى‏ بیند، بلکه از اعماق قلب و روح او نیز آگاه است، و از نیات او با خبر. این غافلان بی خبرند که بر اثر جهل و ناآگاهى خود را از مراقبت دائمى پروردگار بر کنار مى‏ پندارند.

·        درباره آیات 1 تا 7 می نویسد:

سخن از غرور و غفلت انسانهاى طغیانگر است، و چگونه انسان مغرور شده و ادعاى قدرت مى‏ کند در حالى که زندگیش با درد و رنج عجین است؟

·        درباره آیات هشتم تا دهم می نویسد:

بخشى از مهمترین نعمت‏هاى الهى مادى و معنوى (هدایت و معرفت خیر و شر) را بر این انسان مى‏ شمارد، تا از یک سو غرور و غفلت او را بشکند، و از سوى دیگر وادار به تفکر در خالق این نعمتها کند، و با تحریک حس شکرگزارى در درون جانش او را به سوى معرفت خالق سوق دهد.

·        در اهمیت نعمتها در آیات 8 تا 10 چنین می نویسد:

1.       چشم؛ مهمترین وسیله ارتباط انسان با جهان خارج است، و مطالعه شگفتى‏های آن براى شناخت علم و قدرت عظیم پروردگار کافى است.

2.       زبان؛ مهمترین وسیله ارتباط انسان، مبادله اطلاعات و معلومات، و ترقی در علم و دانش و تمدن مادى و مسائل معنوى است.

3.       لبها؛ نقش مؤثرى در تکلم، خوردن و آشامیدن، منظره چهره و... دارند. درک حقایق در درجه اول با چشم و زبان است. سپس به وجود عقل و هدایت عقلانى و فطرى اشاره مى ‏کند، و حتی هدایت تشریعى (به وسیله انبیاء و اولیاء) را شامل مى‏ شود.

·        نویسنده متوجه بوده که چرا در مورد زبان اشاره به لبها شده، اما در مورد چشمها اشاره به پلکها نشده است: یکى این که نقش لبها براى سخن گفتن و غذا خوردن و سایر جهات به مراتب بیش از پلکها در مورد چشم است، و دیگر اینکه کنترل زبان از کنترل چشم به مراتب مهم‏تر و سرنوشت‏ سازتر است. و به این ترتیب خداوند وسائل کنترل این نعمتهاى بزرگ نیز در اختیار بشر قرار داده و این یکى دیگر از الطاف بزرگ او است.

·        جمله" وَ هَدَیْناهُ النَّجْدَیْنِ: علاوه بر اینکه مساله اختیار و آزادى اراده انسان را بیان مى‏ کند، اشاره به این است که پیمودن راه خیر خالى از مشکلات و زحمت و رنج نیست، همانگونه که بالا رفتن از زمینهاى مرتفع مشکلاتى دارد، حتى پیمودن راه شر نیز مشکلاتى دارد، چه بهتر که انسان با سعى و تلاشش راه خیر را برگزیند.اما در عین حال انتخاب راه با خود انسان است، او است که مى‏ تواند چشم و زبان را در مسیر حلال یا حرام به گردش درآورد، و از دو راه" خیر" و" شر" هر کدام را بخواهد برگزیند (حدیث زیبایی را در مناسبت چشمها و لبها و زبان با پرهز از محرمات زبانی و دیدگانی می آورد).

·        البته نویسنده روایتی نبوی در تبیین بهتر معنای نجد و هدی در فضای بیانی آیات این سوره می آورد:

 یا ایها الناس! هما نجدان: نجد الخیر و نجد الشر، فما جعل نجد الشر احب الیکم من نجد الخیر. (تعبیر به نجد در مورد نیکی ها به خاطر این است که زمینهاى مرتفع هواى بهتر و جالبترى دارند و در مورد شرور از باب تغلیب است).

·        مشخص نیست نویسنده چگونه مفهوم تکلیف و مسئولیت را از آیه 10 بدست آورده که می گوید:

ادای این مسئولیت بدون شناخت و آگاهى ممکن نیست، و خدا آن را در اختیار انسانها قرار داده است.            

·        منظور از عقبه:

این گردنه صعب العبور را که انسانهاى ناسپاس هرگز خود را براى گذشتن از آن آماده نکرده‏ اند، مجموعه‏ اى از اعمال خیر (که عمدتا بر محور خدمت به خلق و کمک به ضعیفان و ناتوانها دور مى ‏زند)، و عقائد صحیح و خالص است. و گذشتن از این گردنه با توجه به علاقه شدیدى که غالب مردم به مال و ثروت دارند کار آسانى نیست. یعنی اسلام و ایمان با ادعا و گفتار حاصل نمى ‏شود، بلکه در برابر هر فرد مسلمان و مؤمن گردنه‏هاى صعب العبورى است که باید از آنها، یکى بعد از دیگرى و با استمداد از روح ایمان و اخلاص بگذرد.

·        در توجیه آنهایی که عقبه را به معنى هواى نفس تفسیر کرده‏ اند می گوید: چون جهاد با آن جهاد اکبر است، گردنه اصلى" گردنه هواى نفس" است و آزاد کردن بردگان، و اطعام مسکینان مصداقهاى روشنى از مبارزه با آن محسوب مى‏ شود.

·        به تناسب معنای اقتحام (ورود در کار سخت و خوفناک یا گذشتن از چیزى با مشقت) و عقبه دقت کرده است: گذشتن از این گردنه کار آسانى نیست، و تاکیدى است بر آنچه در آغاز سوره آمده که انسان در رنج آفریده شده، زندگى او توأم با رنج است، و اطاعت فرمان پروردگار توأم با مشکلات مى ‏باشد.

·        برخی واژه ها را معنا نکرده است: عقبه،

·        روایتی مفید از پیامبر در تفاوت معنایی فکّ رقبه با اعتاق آورده است (گرچه در بسیاری از تفاسیر و کتب مفردات به آن بی توجهی شده است).

 

ذکر منبع الزامی است: موحد ابطحی مهدی. روش شناسی تفسیر نمونه در سوره بلد. قابل دستیابی از:

http://knowledgeisland.parsiblog.com/Posts/168

  


سوره بلد: روش شناسی «تفسیر نمونه» قسمت اول

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 92/4/10:: 11:0 صبح

روش شناسی «تفسیر نمونه» در تفسیر سوره بلد 

این نوشتار یک تحقیق کلاس درس تفسیر ترتیبی (دوران تحصیل در کارشناسی ارشد تفسیر قرآن) بوده که در دی ماه 1388 در دانشگاه علوم و معارق قرآنی قم ارائه دادم

مقدمه: بیست و هفت جلد تفسیر نمونه نتیجه تحقیق 15 ساله گروهی از محققین با نظارت آیه الله مکارم است که در سال 1410 قمری به پایان رسید. روش آن روش اجتهادى- تحلیلى (عقلى) وتا حدودی علمى است که جنبه های تربیتى نیز دارد. هدف از نوشتن آن، ارائه تفسیرى به زبان فارسى بوده که هم خواص بتوانند از آن بهره گیرند، و هم براى عموم مفید باشد، تفسیرى روان و به دور از اصطلاحات پیچیده علمى یا اختلافات مفسران یا اقوال پراکنده، بر اساس نزدیکترین مفاهیم قرآن به ذهن و برداشتهاى تازه از علوم، با قرائن تاریخى و شأن نزولها و احادیث متقن و ارزنده، و جوابگوى پرسشها و مسائل عصرى و حل ایرادهاى گوناگون در اصول و فروع مباحث اسلامى.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏

لا أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ (1) وَ أَنْتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ (2) وَ والِدٍ وَ ما وَلَدَ (3)

 

لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِی کَبَدٍ (4) أَ یَحْسَبُ أَنْ لَنْ یَقْدِرَ عَلَیْهِ أَحَدٌ (5) یَقُولُ أَهْلَکْتُ مالاً لُبَداً (6) أَیَحْسَبُ أَنْ لَمْ یَرَهُ أَحَدٌ (7)

 

أَ لَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَیْنَیْنِ (8) وَ لِساناً وَ شَفَتَیْنِ (9) وَ هَدَیْناهُ النَّجْدَیْنِ (10) فَلا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ (11) وَ ما أَدْراکَ مَا الْعَقَبَةُ (12)

 

فَکُّ رَقَبَةٍ (13) أَوْ إِطْعامٌ فِی یَوْمٍ ذِی مَسْغَبَةٍ (14) یَتِیماً ذا مَقْرَبَةٍ (15) أَوْ مِسْکِیناً ذا مَتْرَبَةٍ (16) ثُمَّ کانَ مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ وَ تَواصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ (17) أُولئِکَ أَصْحابُ الْمَیْمَنَةِ (18)

 

وَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِآیاتِنا هُمْ أَصْحابُ الْمَشْأَمَة (19) عَلَیْهِمْ نارٌ مُؤْصَدَةٌ (20)

پنج دسته متفاوت از آیات در این سوره وجود دارد.

روش مفسر در تفسیر سوره بلد

·        ابتدا درباره مکی بودن سوره و توجیه آن می پردازد (آیات بسیار قاطع و کوبنده، جمله‏ بندی ها کوتاه و پرطنین، و الفاظ بسیار مؤثر و گویا هستند). روایاتی در فضیلت آن و ترجمه ای از آیات می آورد که مختار وی از تفسیر واژگان و مفردات را نیز نشان می دهد، و به تفسیر می پردازد.

·        سپس محتوای سوره را به طور خلاصه اشاره می کند:

1.       ذکر سوگندهاى پرمعنا، بیان سخت بودن زندگى انسان در دنیا و هدف این سختی (هم خود را براى جنگ با مشکلات آماده سازد، و هم منتظر آسودگى مطلق در این جهان نباشد که تنها در زندگى آخرت خواهد بود (آیات 1تا 7 ).

2.       از مهمترین نعمتهاى الهى را بر انسان مى‏ شمرد، و سپس به ناسپاسى او در مقابل این نعمتها اشاره مى‏ کند (8 تا 17).

3.       بندگان ناسپاس را مورد ملامت و سرزنش قرار مى‏دهد که چگونه با داشتن آن همه وسائل سعادت راه نجات را نپیموده‏ اند، تقسیم بندی مردم به دو گروه، بیان گوشه‏اى از صفات و اعمال هر گروه و سرنوشت هر کدام (18 تا 20).

·        در ترکیب نحوی کمی متشتط است. مثال:

1.       لا در آیه اول را زائده می داند و قسم را واقعی (براى بیان این واقعیت که زندگى انسان در دنیا توأم با درد و رنج است)، ولی توجه نکرده که شأن کلام خدا آن نیست که زائده داشته باشد. ولی در بیان معنای حلّ، لا نافیه را هم می پذیرد.

2.        ان در آیه  أَیَحْسَبُ أَنْ لَنْ یَقْدِرَ عَلَیْهِ أَحَدٌ مخففه از مثقله است و ضمیر در تقدیر مى‏باشد(برخلاف نظر نحویون).

3.       لا در آیه یازده را نافیه و خبریه دانسته و سپس سه احتمال دیگر را هم مطرح می کند.


ذکر منبع الزامی است: موحد ابطحی مهدی. روش شناسی تفسیر نمونه در سوره بلد. قابل دستیابی از:

http://knowledgeisland.parsiblog.com/Posts/167


آیا منتطریم؟

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 92/4/6:: 11:21 صبح

امروز روز پنج شنبه است، منسوب به پدر امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف

امشب شب جمعه است، شب زیارتی مخصوص آن کسی که امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف به خونخواهی اش قیام خواهد کرد

فردا روز جمعه است منسوب به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف که توقع ظهور در آن می رود

من چه می کنم؟

شما چه کرده اید؟

آنها چه خواهند کرد؟

آیا به یاد ایشان خواهیم ماند؟

آیا آمادگی حضور ایشان را داریم تا منتظر وی محسوب شویم؟

آیا قلبهایمان او را می طلبد؟ یا برای دیگری می طپد؟

خانه را اول جاروب کن و پس میهمان طلب!


Salafi or Sofyani

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 92/4/6:: 3:42 صبح

Salafi or Sofyani ? !  by: Mahdi Movahed-Abtahi 

Salafi violence is on the rise across the Arab world as fundamentalists, but who are they?  The word salafi or "early Muslim" in traditional Islamic scholarship means someone who climb that obeys from many traditions received from the early stage of Islam; within the first three hundred years after the Prophet (peace be upon him) or during the Umayyad and Abbasid Caliphate or during the present of 11 Shiite Imams and during the minor occultation of Imam Mahdi.           i

There are a lot of traditions from Sonni and Shiite school predicting and describing the international situation before the appearance of Imam Mahdi (the last saver): Sofyani will riot in Middle East, fight against Mahdism and its origin (Shiite thought), slit old wounds in the history of Islam and keep fresh them with massacre and slaughter.          i

By the way, have you ever thought Sofyani may be a symbol of intrigue named as Taliban, the Muslim Brotherhood, Al Qaeda, or Salafi?                                                                                                                                       i

All of them are radical Sunni Muslim movements calling for global Jihad and a strict interpretation of Sharia law. They kill Shia Muslims, oppose Shiite culture, and refresh old wounds in the history of Islam. Can you not find a lot of similarities between them and Sofyani ?             i

 

Related Topics1, 2,3,4

 


صبح و شام- قسمت اول

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 92/4/4:: 2:10 عصر

مقدمه 

آن گاه که امام زمان به سوی هواخواهانش نظر کند، از آنان می خواهد که روی به جانب خدا کنند و به سوی وجه الله توجه نمایند و آنها را به زیارت آل یاسین فرا می خواند. ولی آن دعا و زیارت فراتر از ثنا و عبادت است. هر فرازش دریایی است ژرف که غواص آن هر چه فروتر رود عمیق تر بنماید. پس این قلم را در فرازی از این دریا فرو اندازیم: یا فرو رود و یا به رو شود.


 صبح و شام- قسمت اول

السلام علیک حین تصبح و تمسی

سلام بر تو؛ هنگامی که صبح می دمد و شب فرا می رسد

این فراز را توضیحاتی است :

1- به گفته فقهاء، سلام کردن مستحب و سلام را پاسخ دادن واجب است، حاشا که آن حضرت این معنا را نداند و از او قصور و ترک اولی سر زند چه رسد به ترک واجب. پس با سلام  بر آن امام در صبح و شام، پاسخ ایشان را بر خود ارزانی داشته ایم و این خیر کثیر است که امام معصوم فردی را صبح و شام سلام گوید اگر چه حجاب در میان بوده که این فرد سلام را نشنود: تو خود حجاب خودی از میان بر خیز.

فقیهان افزوده اند؛ جواب سلام چنان بایستی باشد که گیرنده متوجه آن شود و البته چنین باشد و آثارش این است که با آن زیارت و سلام، لذت مناجات و مکالمه را می فهمیم زیرا: خداوند شنیدن جواب معصومین علیهم السلام به سلام ما را مستور کرده و در عوض نشانه اش رسیدن جواب سلام آنها این است که لذت مناجات و گفتگو با آنان را در می یابیم[1].

2- نوکران و غلامان وظیفه خدمت گذاری نزد آقا و ارباب خود دارند و بایستی هر صبحگاه و شامگاه خود را بر ارباب خویش عرضه دارند تا چه دستور فرماید و چه رخصت دهد. آن که خود را نوکر و غلام می داند شاید که در صف غلامان نوبت به خدمتگذاری او نرسیده و اجازه شرفیابی نیافته  ولی  بر وی اعلام حضور و آمادگی لازم باشد .

3- آنان که خود را سرباز می دانند خود را در صبحگاه و شامگاه آماده باش نشان می دهند. چه نیکوست خواننده این زیارت خود را سرباز آن حضرت بداند و همانند سربازان در برابر فرمانده خویش به احترام ایستاده و سلام دهد امام زمان را هر صبح شام با زیارت آل یاسین آمادگی خود را برابر فرمانده خویش اعلام نماید.

4-تجدید عهد و پیمان با ایشان در هر پگاه لازم است چنانچه در دعای عهد مذکور است. و یقینا تجدید عهد با ایشان سلامتی دین و دنیا و آخرت را خواهد داشت. و چه نیکوست که با زبان انشاء باشد گویا که حاضر است و غائب نیست و ناظر است و ساکت نیست. البته روش یاران آن حضرت است که تجدید عهد می کنند و چون رجعت بنمایند جواب سلام خویش را بگیرند.

5-منتظران در انتظار فرج هستند و در این روزگار که زمانه سخت شده بایستی صبح و شام در انتظار فرج باشیم که این دستور است [2]و سلام بر آن حضرت در هر صبح و شام نشانه انتظار فرج است زیرا  إنهم یرونه بعیدا و نراه قریبا[3]  مصداق پیدا می کند.

6- در آخر الزمان دینداری آنچنان سخت و دشوار می شود که بر کندن خار از گیاه خاردار با دست برهنه و یا نگه داشتن شعله ای آتش در پنجه  از دینداری و پایبندی به آن آسانتر نماید. تداوم دین و ایمان و عمر آن کوتاه و کوتاه و حتی به کمتر از نیم روز شود زیرا در حالی که مؤمن است روز را آغاز کرده اما تا رسیدن شب کافر شده، و شب را در حالی که مؤمن است سپری می کند اما صبح روز بعد کافر شده است[4]. حفظ دین جز با تمسک به صاحبان آن ممکن نخواهد شد و چه بهتر که هر صبح شام دین و ایمان و دنیا و آخرت خود را تثبیت کنیم با سلام بر آن حضرت که جواب سلام ایشان یقیناّ سلامتی دین را تضمین خواهد کرد.

7- هیچ انسانی نمی داند چه زمانی می میرد و کجا می میرد، صبح می کند یا نه شب را در می یابد یا نه. دستور گرفته ایم که  شب را چنان سپری کنیم که گویا به صبح نمی رسیم  و روز را چنان آغاز کنیم که به شب نخواهیم رسید[5].  در این صورت گویا که آخرین صبح و شام خود را با سلام بر امام زمان گذرانده ایم که اگر بانگ الرحیل بر آید مرگ بر ما آسان گردد.

8- اما شیعیان و موالیان ایشان که نامه اعمالشان در هر صبح و شام بر امام زمان عرضه می شود اگر در آن نیکی و ترفیع باشد، ایشان برای او دعا کند و اگر کوتاهی و نزول باشد از آن مکدر شود. این اوج محبت پدرانه است که ایشان بر فرزندان دینی خویش روا می دارد. و چه نیکوست که نامه عمل را قبل از عرضه شدن بر آن جناب در هر صبح و شام به سلام و زیارت ایشان مزین و منور کنیم[6].

9- او اسیر غیبت است و  به دور از شیعیانش در غربت است، نیازمند همدل و همراهی است که او را یاد کند، منتظر شیعه ای است که به نزد او رود و با او انس گیرد (و دریغا که بسیاری لیاقت نیافتند) همچنان که به پسر مهزیار گفت: .... از تو انتظار داشتیم شب و روز به دیدن ما بیایی[7].

10- اما آن حضرت شب و روز می گرید، می نالد و ضجه می زند که تقدیر او را از یاری جدش باز داشت و از دشمنی با دشمنانش جاگذاشت. اگر اشکش به پایان رسد، خون می بارد برای مصائب جدش سیدالشهداء و حسرت آنچه را که درمانده است[8]. پس اگر دوست دارید با او هم ناله شوید و عزادار باشید، صبح و شام به او سلام دهید و تعزیت گویید.

11- امام حسین علیه السلام پیامی برای شیعیانش فرستاد[9] و امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف اجابت کرد: او هر گاه آبی بیاشامد، جد غریبش را یاد می کند. شاید با این زیارت به ایشان اقتدا کنیم و از شیعیان ایشان باشیم.

12- اما او خورشید پس ابر است که انتظار طلوعش، ظهور وی و پایان هجران اوست. صبحش همان ألیس الصبح بقریب[10] و  شبش  همان واللیل اذا یغشی[11] باشد. پس چه عظیم است ظهور او که به سلامت بدمد و چه سخت است تاریکی غیبتش که بدون سلام به او به روشنی نگراید.

13- سلام در صبح شکایتی است به درگاه الهی از فقدان ماء گوارایی که با سلام دادن از نعمت ایشان متنعم می شویم:  قل ان اصبح ماؤکم غورا فمن یاتیکم بماء معین[12].

13- چه نیکوست که با سلام دادن به ایشان، خویش را به آن حضرت در هر صبح و شام بنماییم و یادآور شویم زیرا نیازمندان و درد مندان صدای او را به گوش دل چنین شنیده اند: ما در اداره کردن امورات شما کوتاهی نداریم  و شما را فراموش نمی کنیم[13].

14- سلام دادن برخاتم الاوصیاء همان سلام دادن برخاتم الانبیاست و خدای عالمیان با فرشتگان خود مستمراً بر پیغمبر سلام می دهند: إن الله و ملائکته یصلون علی النبی یا أیها الذین آمنوا صلوا علیه و سلموا تسلیما[14]. چه خوب است ما نیز با آنان همراه شویم.  

 

پانوشت 

-برگرفته از کتاب صبح و شام: در شرح زیارت آل یاسین. نوشته سید مهدی موحد ابطحی. اصفهان: بصیر، 1392



[1]   برگرفته از اذن دخول حرم امام رضا علیه السلام: و أنک حجبت عن سمعی کلامهم و فتحت باب فهمی بلذیذ مناجاتهم. 

[2]   اشاره به این روایت معصوم است: . . . فتوقعوا الفرج صباحاّ و مساءاّ : هر صبح و شام چشم انتظار گشایش و فرج باشید. 

[3]    برگرفته از دعای عهد: همانا آنان [که ایمان به امام زمان ندارند] ظهور را در دوردستها می پندارند در حالی که ما [خوانندگان دعای عهد] ظهور را نزدیک می بینیم. 

[4][4]    امام صادق فرمود: أصبح مؤمناّ و أمسی کافراّ و أمسی مؤمناّ و أصبح کافراّ.

[5]   اشاره به فرمایش امام معصوم: و إذ أصبحت فقل لا أمسی و إذ أمسیت فقل لا أصبح. 

[6]   برگرفته از روایت امام رضا علیه السلام: أما علمت أنا معاشر الأئمه تعرض علینا أعمال شیعتنا صباحاّ و مساءاّ. فما کان من التقصیر فی أعمالهم سألنا الله تعالی الصفح لصاحبه و ما کان من العلو سألنا الله الشکر لصاحبه (بحار49/115 و27/332) 

[7]    به نقل از کتاب دلائل الامه نوشته طبری. 

[8]   برگرفته از زیارت امام حسین علیه السلام که از ناحیه مقدسة امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در دوران غیبت صغری صادر شده است: فلئن أخرتنی الدهور و عاقنی عن نصرک المقدور و لم أکن لمن حاربک محارباّ و لمن نصب لک العداوه مناصباّ فلأندبنک علیک صباحاّ و مساءاّ و لأبکین لک بدل الدموع دماّ حسرهّ علیک و تأسفاّ علی ما دهاک و تلهفاّ حتی أموت بلوعه المصاب و غصه الاکتیاب (بخشی از زیارت ناحیه مقدسه ،بحار 101/328 منقول از مزار کبیر) 

[9] برگرفته از این ابیات که به امام حسین علیه السلام منسوب است:

شیعـتی مهما شربتم مـاء عذبٍ فاذکـرونی

 أو سمـعـتم بشهـیدٍ أو قتـیلٍ فـانـدبـونی

لیتکم فی یوم عاشوراء جمیـعاً فـانـظرونی

کیف أستسقی لطفـلی فأبـوا أن یرحمـونی

شیعیـان من، هر وقت آب گـوارایـی نوشیـدیـد، مرا یـاد کنید       

یا نام شهید یا کشته ای را شنیـدید، مرا با آه و نالـه یـاد کنید

ای کاش همه شما در روز عاشورا می بودید و نگاهم می کردید

که چگونه التماس کردم کودکم را سیراب کنم اما نخواستند به من رحم کنند

(من نیز خوابی را پیش از این دیده ام که برایم یقین شد این اشعار از آن حضرت صادر شده است).

[10] برگرفته از آیه 82 سوره هود: آیا صبح نزدیک نیست؟!  برای آگاهی بیشتر به تفسیرهای روائی (مأثور) در ذیل این آیه مراجعه نمایید.

[11] برگرفته از آیه اول سروه الیل. برای آگاهی بیشتر به تفسیرهای روائی (مأثور) در ذیل این آیه مراجعه نمایید.

[12] اشاره به آیه 30 سوره مُلک. برای آگاهی بیشتر به تفسیرهای روائی (مأثور) در ذیل این آیه مراجعه نمایید.

[13] اشاره به یکی از توقیعات شریف آن حضرت: انا غیر مهملین لمراعاتکم ولا ناسین لذکرکم ( احتجاج 2/ 323 و بحار 53/175)

[14] اشاره به آیه 33 سوره احزاب. برای آگاهی بیشتر به ذیل این آیه مراجعه نمایید.

 


<   <<   66   67   68   69   70   >>   >



بازدید امروز: 92 ، بازدید دیروز: 295 ، کل بازدیدها: 423620
پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ