سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کاش . . .

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 91/10/22:: 6:0 صبح

کاش . .

بحر منسرح مثمن مطوی مکشوف

(مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن)

جان جهـان  مهـدیاپرده نشـاید تو را

کـاش که این پیکرم جان بسپـارد تو را

نـام مـرا می بری نـام تـو را می بـرم

کاش که این گـوش من بازشناسد تو را

رو چو به من میکنی روی به تو می کنم

کـاش که چشمـان من زود ببیـند تو را

چون که تو یادم کنی فکر تو را می کنم

کاش که این قلبِ من دل بِسِپـارد تو را

چون که لیاقت دهی طُرفـه سلامی کنم

کـاش سلامی زِ من گـوش نـوازد تو را

چون که زیارت کنم گوش فرا می دهی

کـاش بایستد زمـان مدح  بَرازد  تو را

چون که نگاهـی کنی نامـة اعمـال من

کـاش که این دفترم شـاد نمـاید تو را

چونکه غمین می شوی آه و فغان میزنم

کـاش که سـوزِ دلـم دل بنـوازد تـو را

روز که پایان شود سـوز نمـایان شـود

کـاش که شعر غلام غصه زُدایـد تو را

ای که نظر کرده ای شاعر این بیـت را

کـاش «غلامِ» تو هم شعر سُراید تو را

سرودهغلام: دکتر سید مهدی موحد ابطحی


در هوای نجف

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 91/10/17:: 11:15 صبح

دوباره برگشتم به نجف، به حرم امیرالمؤمنین علیه السلام تا بگویم

در غدیر نبودم که بیعت کنم،

در وفات پیامبر نبودم که همراهیتان کنم،

در روز سقیفه نبودم که طرف شما باشم،

نبودم که مانع آتش زدن درب خانه ات شوم،

 نبودم که ریسمان انداختن بر گردن شما را مانع شوم،

نبودم تا برای یاری ات پیمان مجدد ببندم آن وقتی که همسرت را سوار بر استر کردی و به همراه حسن و حسین به درخانه انصار رمی رفتی تا پیمان نصرت و یاری آنها را به آنها گوشزد کنی،

نبودم تا همراه سلمان و ابوذر و مقداد و عمار سر بتراشیم و برای یاریت حاضر شویم،

نبودم که .....

.........

....

راستی شما که به زیارت امیرالمؤمنین در نجف رفته اید، چه کردید؟ آیا حاجات خود را از ایشان خواستید؟ آیا معرفت بیشتر خواستید؟ آیا نائب الزیاره بودید؟

آیا تا به حال فکر کردید که اول باید بدهکاری خود را بپردازیم سپس طلبکار شویم؟ سپس رواشدن حاجات خود را از ایشان بخواهیم؟


در هوای نجف

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 91/10/17:: 11:15 صبح

دوباره برگشتم به نجف، به حرم امیرالمؤمنین علیه السلام تا بگویم

در غدیر نبودم که بیعت کنم،

در وفات پیامبر نبودم که همراهیتان کنم،

در روز سقیفه نبودم که طرف شما باشم،

نبودم که مانع آتش زدن درب خانه ات شوم،

 نبودم که ریسمان انداختن بر گردن شما را مانع شوم،

نبودم تا برای یاری ایت پیمان مجدد ببندم آن وقتی که همسرت را سوار بر استر کردی و به همراه حسن و حسین به درخانه انصار رمی رفتی تا پیمان نصرت و یاری آنها را به آنها گوشزد کنی،

نبودم تا همراه سلمان و ابوذر و مقداد و عمار سر بتراشیم و برای یاریت حاضر شویم،

نبودم که .....

.........

....

راستی شما که به زیارت امیرالمؤمنین در نجف رفته اید، چه کردید؟ آیا حاجات خود را از ایشان خواستید؟ آیا معرفت بیشتر خواستید؟ آیا نائب الزیاره بودید؟

آیا تا به حال فکر کردید که اول باید بدهکاری خود را بپردازیم سپس طلبکار شویم؟ سپس رواشدن حاجات خود را از ایشان بخواهیم؟


سرمازدگی (کمکهای اولیه 5)

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 91/10/16:: 12:0 صبح

در سرمازدگی چه کنیم؟

سرمازدگی

هیپوترمی               

سرمازدگی؛ مجموعه آسیبهای بدنی ناشی از افت دمای بدن به زیر 35 درجه (هیپوترمی) می باشد که علل مختلف دارد: مصرف الکل، برخی داروها، غرق شدن در آب، افت قند خون به کمتر از 60، سوختگی شدید، بیماریهای التهابی وسیع پوست، ضربات. عوامل متعددی (مانند خیس بودن لباس و بدن، وزیدن باد، خستگی، کمی چربی زیر پوست) تبادل گرما و در نتیجه شانس بروز هیپوترمی را افزایش دهند. نیمی از آنهایی که در آب سرد 5 درجه افتادند، طی یک ساعت مرده اند. به همین خاطر برای کاستن از تبادل گرمای بدن با آب، باید فرد غوطه ور دست و پای خود را به داخل شکم جمع کند و مانند جنین در شکم مادرش قرار گیرد تا دمای بدنش دیرتر کاهش یابد. در آوردن لباسهای خیس ورزشکاران یا عرق کرده ها تبادل گرمای بدن با محیط اطراف را بیشتر کرده و به هیپوترمی و حتی مرگ می انجامد.

آسیبهای سرما:

سرما باعث انقباض رگها (عدم خونرسانی موضعی و لخته شدن)، تخریب پایانه عصبی (فلج سرما)، و یخ زدن آب بین سلولی و سپس درون سلولها و سپس آب ترکیب شده با مواد دیگر (از کار افتادن غشاء، خروج محتویات، و مرگ سلول) می شود.

یخ زدگینشانه شدت آسیب است: ابتدا در انگشتان، گوشها و بینی و گاهی در نشیمنگاه، شکم، ناحیه تناسلی یا تمام دست و پا می باشد (زیر برف مانده، راهپیمایی طولانی با اسب). یخ زدگی باعث تورم و کبودی، و در صورت تماس با گرما؛ باعث سوز و خارش، ترک برداشتن و ایجاد زخمهای دیرجوش می شود.

علائم افت دمای بدن

آغاز: بیقراری، افزایش تعداد ضربان و فشارخون، لرز

ادامه: گیجی، سردی پوست، لرز و انقباض مکرر عضلانی که شدیدتر می شود، ناتوانی در سرفه، عدم واکنش به محرکات، بی نظمی قلب

پایانی: سفتی عضلانی، بیهوشی، فیبریلاسیون بطنی، چوب شدن، مرگ

افراد سرما زده معمولاً در مرحله پایانی یافت می شوند. البته ممکن است دمای بدن به زیر 20 درجه هم برسد که به دلیل وقفه تنفسی و وقفه عضلانی و در نتیجه کبودی پوست (خاکستری رنگ)، مصدوم به ظاهر مُرده به نظر آید اما هنوز زنده است.

عوارض سرمازدگی

خطر فیبریلاسیون بطنی (انقباضات ضعیف و زیاد بطنهای قلب) در فردی که دمای بدنش افت کرده بسیار بالاست. به همین خاطر، باید از احیاء غیر ضروری، اقدامات تهاجمی، اقداماتی که ضربان فرد را افزایش دهد، برخورد تند با مصدوم و .... پرهیز کرد. شایعترین علت مرگ فردی که دمای بدنش افت کرده؛ اختلال ریتم ظربان قلب و شوک همودینامیک (به هم خوردن تعادل مایعات و الکترولیتها) می باشد.

کمکهای اولیه در سرمازدگی

1.      انتقال به محیط گرم

2.      احیاء قلبی-ریوی:

a.     ممنوع است: اگر تنفس خودبخودی بیشتر از 4 بار در دقیقه دارد، نبض لمس می شود، دمای بدن (از مقعد) بیشتر از 28 درجه است.

b.     انجام شود: اگر نبض و تنفس خودبخودی ندارد، دمای بدن (از طریق مقعد) کمتر از 28 درجه است.

3.      درآوردن لباسهای خیس

4.      گرم کردن با پتو: 3/0 تا 1 درجه در ساعت گرمتر می کند (گرم کردن سریع مصدوم با دمای کمتر از 32 درجه با پتو برقی یا در وان گرم دما را سریعتر کم می کند ولی بسیار دردناک بوده و خطر بی نظمی قلب دارد اما تزریق مایعات گرم به داخل شکم یا قفسه سینه این خطر را ندارد).

5.      تجویز اکسیژن 100 درصد (گرم و مرطوب)

6.      ماساژ دادن عضو سرمازده ممنوع است.

7.      تجویز مایعات وریدی و خوراکی گرم: محلول قندی-نمکی به همراه گلوکز

8.      انتقال سریع به بیمارستان (به ویژه اگر عملیات احیاء انجام شده باشد)

برگرفته از

جزوه بهداشت و کمکهای اولیه. نوشته موحد ابطحی، مهدی. دانشگاه فرزانگان. 1391


شکسته دل

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 91/10/15:: 6:0 صبح
شکسته دل

بحر مضارع اخرب مکفوف محذوف

(مفعولُ فاعلاتُ مفاعیلُ فاعلن)

که بَـرَد به سـوی دلبـر زِ شکسـته دل پیـامی
که به کـوی دل فروشان صد هزار دل به کـامی
تو بیـا ببیـن حـراجم، گـذری کـن از بسـاطم
ببـری به رایـگـان دل تو که دلبـری تمـامـی
به سـلام در  نشـسـتت به درود بـر قیـامـت
نه به یک سخن جوابی، نه به یک زبان سلامی
زِ میانِ صـد عریـضـه، نـه یکی جـواب دیـده
نه به پرسـش و کـلامی، نه به نـامه و پیـامی
چو زِ این گنـاه خستم که زِ بـویِ لالـه مسـتم
تو مپـوش آن رُخت را برسـد به من مشـامـی
زِ سلام صبح و شـامی تو اگر که خسته بـاشی
تو بـزن بر دهـانـم به علیـک خـود لِـجـامـی
اگرَم فشانده ام راه: همه جـا اشکو خـون، آه
همـه بـوده آرزویـم، شـنـوم طنـیـنِ گـامـی
به همیـن خیـال خـامم که زِ کـودکی غـلامـم
عجبـا که بخـت من بـود نشنـیده ام کـلامـی
بگُـشـایتیـر مـژگـان و بریـز خـون مـن را
که حلال کـرده بـاشی به فـدای خود غـلامـی
زِ کنـار سفـرة خـود تو مـرا مـران به جـایـی
کـه غـلام رو سیـاه را ندهـد کسـی طعـامـی

 سروده غلام: دکتر سید مهدی موحد ابطحی


<   <<   71   72   73   74   75   >>   >



بازدید امروز: 110 ، بازدید دیروز: 295 ، کل بازدیدها: 423638
پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ