سوره بلد: روش شناسی «تفسیر نمونه» قسمت سوم

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 92/4/12:: 2:0 صبح

·        تلطیفهایی بیانی نیز آورده است:

1.       او اطعام فی یَوْمٍ ذِی مَسْغَبَه: گرچه همیشه گرسنگان در جوامع بشرى بوده‏ اند ولى این تعبیر تاکیدى است بر اطعام گرسنگان در ایام قحطى و خشکسالى و مانند آن براى اهمیت این موضوع، و الا اطعام گرسنگان همیشه از افضل اعمال بوده و هست (روایتی نبوی در تایید آن می آورد).

2.       یتیماً ذا مقربه: تاکید روى یتیمان خویشاوند به خاطر ملاحظه اولویتها است، و گرنه همه یتیمان را باید اطعام و نوازش نمود، این نشان مى ‏دهد که خویشاوندان در مورد یتیمان فامیل خود مسئولیت سنگین‏ترى دارند. سوء استفاده‏ هائى که مخصوصا در آن عصر نسبت‏ به اموال یتیمان خویشاوند مى‏ شد، ایجاب مى‏کرد هشدار خاصى در مورد این گردنه صعب العبور داده شود.

3.       مسکیناً ذا متربه: به کسى مى‏ گویند که بر اثر شدت فقر خاک نشین شده و تاکید بر آنها به خاطر اولویت آنهاست و الا اطعام همه مسکینان از اعمال حسنه است (روایتی از امام رضا می آورد که اطعام چنین مسکین هایی و چنین یتیمانی جایگزین آزادکردن بنده هاست که برای هرکس مقدور نیست و انسان را از آن عقبه می گذراند).

·        در معنای ثمّ سه قول مختلف را مطرح می کند:

1.       کسانى از این گردنه سخت عبور مى‏ کنند که هم ایمان و هم اخلاق والایى همچون دعوت به صبر و عواطف انسانى دارند و هم اعمال صالحى (آزاد کردن بردگان و اطعام یتیمان و مسکینان) انجام داده‏ اند. به تعبیر دیگر، در میدان ایمان و اخلاق و عمل گام بگذارند و سر بلند بیرون آیند.

2.       ثم= بعد؛ براى بیان برترى مقامى است، چرا که مسلما رتبه ایمان، و توصیه به صبر و مرحمت، بالاتر از کمک به نیازمندان است، بلکه اعمال صالح از آن ایمان و اخلاق سرچشمه مى‏ گیرد و ریشه همه آنها را باید در اعتقادات و خلقیات عالى جستجو کرد.

3.       ثم به معنى تاخیر زمانى است یعنی اول اطعام و انفاق کنند و بعد ایمان آورند. زیرا اعمال خیر گاه سرچشمه گرایش به ایمان شده و مخصوصا در تحکیم مبانى اخلاق مؤثر است، چرا که خلق و خوى انسان نخست به صورت فعل است، بعد حالت، سپس عادت و بعد از آن ملکه می شود.

·        درباره تواصوا:

1.       نکته ای جامعه شناسانه مطرح می کند: مسائلى همچون صبر و استقامت در طریق اطاعت پروردگار، و مبارزه با هواى نفس، و همچنین تقویت اصل محبت و رحمت، نباید به صورت فردى در جامعه باشد، بلکه باید به صورت یک جریان عمومى در کل جامعه درآید و همه افراد یکدیگر را به رعایت و حفظ این" اصول" توصیه کنند تا از این طریق پیوندهاى اجتماعى نیز محکمتر شود.

2.       سپس نظر دیگری را به گونه ای مطرح می کند که با برداشت اولیه او سازگار باشد: صبر؛ اشاره به شکیبایى در اطاعت فرمان خدا و اهتمام به اوامر او است. مرحمت؛ اشاره به محبت نسبت به خلق خدا است و چون اساس دین را ارتباط با" خالق" و" خلق" تشکیل مى‏ دهد، صبر و استقامت ریشه اصلى هر گونه اطاعت و بندگى و ترک گناه و عصیان خواهد بود.

·        در معنای میمنه و مشئمه بهتر از دیگران معنا کرده است:

نامه اعمال به نشانه مقبول بودن در درگاه پروردگار به دست راست داده مى‏ شود. یعنى وجود صاحبان آنها هم براى خودشان برکت دارد و هم براى جامعه.در نقطه مقابل، آنها که نتوانستند از این گردنه صعب العبور بگذرند؛ افرادى شوم (در مقابل یُمن) که سبب بدبختى خود و جامعه هستند و دستشان از حسنات تهى و نامه اعمالشان از سیئات سیاه است، زیرا شوم بودن و خجسته بودن در قیامت به آن شناخته مى‏ شود که نامه اعمال افراد در دست چپ یا راست باشد.

·        برای مؤصدة معنایی زیبا آورده که دیگران به آن اشاره نکرده اند: موءصده از ایصاد به معنى بستن درب و محکم کردن آن است. ناگفته پیدا است انسان در اطاقى که هواى آن کمی گرم است مى‏ خواهد درها را باز کند، نسیمى بوزد و گرمى هوا را تعدیل کند، حال باید فکر کرد در کوره سوزان دوزخ هنگامى که تمام درها بسته شود، چه حالى پیدا خواهد شد که راه فرارى از آن آتشِ فروبسته نیست ؟!                      

منابع برای مطالعه بیشتر

1-       تفسیر نمونه ج 1 مقدمه

2-       تفسیر نمونه، ج‏27،

3-       تفسیر نمونه ج 4 مقدمه

4-       طبقات مفسران شیعه ج 5 ص 53 تا 62 دکتر عقیقى بخشایشى‏

5-       المفسرون حیاتهم و منهجهم ص 152 سید محمدعلى ایازى‏

6-       دانشنامه قرآن و قرآن پژوهى ج 1 ص 774 و ج 2 ص 2143 با همکارى استاد بهاء الدین خرمشاهى‏

7-       تفسیر و مفسران آیت ا... معرفت ج 2 ص 502 مؤسسه فرهنگى التمهید چاپ اول تابستان1380

 

ذکر منبع الزامی است: موحد ابطحی مهدی. روش شناسی تفسیر نمونه در سوره بلد. قابل دستیابی از:

http://knowledgeisland.parsiblog.com/Posts/169

 


سوره بلد: روش شناسی «تفسیر نمونه» قسمت دوم

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 92/4/11:: 11:0 صبح

·          تحقیق مفردات و تبیین معنای واژگان آن روشمند و قوی نیست. مثال:

1.       کبد به گفته طبرسى= شدت، زیرا شیر که غلیظ شود تکبد اللبن مى‏گویند. به گفته راغب= دردى که عارض کبد انسان ‏شود که به هر گونه مشقت و رنج اطلاق شده است. ریشه این لغت هر چه باشد مفهوم فعلى آن همان رنج و ناراحتى است (معنای عصر نزول را بر نمی گزیند). در ادامه مطالبش، معنای دیگری می آورد (کبد: همه انواع سختی و مشقت انسان در دنیا از زندگی داخل رحم تا مرگ).

2.       نجد: در اصل به معنى مکان و سرزمین مرتفع و بلند (در مقابل تهامه: سرزمینهاى پست)، بلند بوم و پست بوم، در اینجا کنایه از راه خیر و راه شر است. تعبیر به نجد در مورد خیر به خاطر عظمت آن است و در مورد شر از باب تغلیب است.

·        هدف از سوگند را؛ بیان حقایق بسیار مهم و عامل حرکت اندیشه و فکر و عقل انسان به مطلب مورد نظر (سخت بودن زندگانی دنیوی انسان) می داند.

·        منظور وی از این عبارت معلوم نیست: سپس قرآن به چیزى مى‏ پردازد که هدف نهایى این سوگندها است، مى‏ فرماید: مسلماً انسان را در رنج آفریدیم؟

·        البلد را مکه می داند زیرا؛ این سوره مکى است، اهمیت فوق العاده ای دارد، اجماع مفسران بر آن است، شرافت و عظمت دارد (نخستین مرکز توحید و عبادت پروردگار در آن ساخته شده و انبیاى بزرگ گرد آن طواف کرده‏ اند).

·        در معنای حلّ، ابتدا معنایی را بر می گزیند ولی معنای دوم را با بیان بلاغی بیشتری شرح می دهد:

1.       حلٌّ به معنای ساکن بودن است و سوگند به معنای واقعی آن؛

ارزش سرزمینها به ارزش انسانهاى مقیم در آن است، و سوگند قرآن به مکه براى وطن آنها و یا کانون بتهای مشرکان نیوده، بلکه به خاطر وجود پر فیض و برکت بنده خاص خدا (پیامبر اسلام) است که شایسته این سوگند می باشد.

2.       ممکن است حلٌّ به معنای حلال شمرده شدن بوده و لا نافیه باشد (خدا قسم نمی خورد)؛

به این شهر مقدس سوگند یاد نمى‏کنم در حالى که احترام تو را هتک کرده‏ اند، و جان و مال و عرضت را حلال و مباح شمرده‏ اند (توبیخ و سرزنش شدید کفار قریش که خود را خادمان و حافظان حرم مکه مى‏ پنداشتند و اگر قاتل پدرشان در آنجا دیده مى‏ شد در امان بود. ولى چرا هر گونه اذیت و آزار نسبت به پیامبر و یارانش روا مى‏ داشتند و حتى خونشان را مباح مى‏ شمردند؟!).                       

·        در اینکه منظور از این" پدر" و" فرزند" کیست؟ تفسیرهاى متعددى ذکر کرده و جمع آنها را بعید نمی داند (اگرچه برخی مصادیق آن را تعمیم داده و برخی تخصیص داده اند) ولی قول زیر را بر می گزیند: منظور ابراهیم خلیل و اسماعیل ذبیح است زیرا به شهر مکه سوگند یاد شده که ابراهیم و فرزندش بنیانگذار کعبه و مکه بودند، به خصوص که بسیارى از اعراب جاهلی نسب خود را به آن دو مى‏ رساندند.

·        برای آیه پنجم، مفهوم جامعی را می آورد که تمامی تفسیرها را در بر گیرد:

آمیختگى زندگى انسان با آن همه درد و رنج دلیل بر این است که او قدرتى ندارد. چون او (انسان، ثروتمندان، قدرتمندان) بر مرکب غرور سوار است و هر کار خلاف و گناه و جرم و تجاوزى را مرتکب مى‏ شود گویى خود را در امن و امان مى‏ بیند، و از قلمرو مجازات الهى بر کنار تصور مى‏ کند، هنگامى که به قدرت مى‏ رسد تمام احکام الهى را زیر پا مى‏ گذارد، و مطلقا خدا را بنده نیست، آیا به راستى مى‏ پندارد که از چنگال مجازات پروردگار رهایى مى‏ یابد، چه اشتباه بزرگى!

·        معانی متفاوتی (بر اساس شان نزولها و مفهوم روایتی دیگر) برای آیه ششم مطرح کرده ولی تفسیر اول را  می پسندد:

1.       کسانى که وقتى به آنها پیشنهاد صرف مال در کار خیرى مى‏ کردند از روى غرور و نخوت مى‏ گفتند: ما بسیار در این راهها صرف کرده‏ایم در حالى که چیزى براى خدا انفاق نکرده بودند، و اگر اموالى به این و آن داده بودند براى تظاهر و ریا کارى و اغراض شخصى بوده است.

2.       یعنی اموال او در حقیقت نابود شده و بهره‏اى عائدش نمى‏شود (توجهی به فاعل نمی کند).

3.       خدا مى‏داند این اموال را از کجا به دست آورده؟ و در چه راهى مصرف کرده است؟!

4.       اگر مالى دارد به شبى است، و اگر جانى دارد به تبى. چگونه ادعا مى‏کند که من اموال فراوانى در راه خدا انفاق کرده‏ام، در حالى که او از نیتش آگاه است، هم کیفیت تحصیل آن اموال نامشروع را مى‏داند و هم چگونگى صرف کردن ریاکارانه و مغرضانه آن را.

·        درباره آیه هفتم می نویسد:

او از این حقیقت غافل است که خداوند نه فقط ظواهر اعمال او را در خلوت و جمع مى‏ بیند، بلکه از اعماق قلب و روح او نیز آگاه است، و از نیات او با خبر. این غافلان بی خبرند که بر اثر جهل و ناآگاهى خود را از مراقبت دائمى پروردگار بر کنار مى‏ پندارند.

·        درباره آیات 1 تا 7 می نویسد:

سخن از غرور و غفلت انسانهاى طغیانگر است، و چگونه انسان مغرور شده و ادعاى قدرت مى‏ کند در حالى که زندگیش با درد و رنج عجین است؟

·        درباره آیات هشتم تا دهم می نویسد:

بخشى از مهمترین نعمت‏هاى الهى مادى و معنوى (هدایت و معرفت خیر و شر) را بر این انسان مى‏ شمارد، تا از یک سو غرور و غفلت او را بشکند، و از سوى دیگر وادار به تفکر در خالق این نعمتها کند، و با تحریک حس شکرگزارى در درون جانش او را به سوى معرفت خالق سوق دهد.

·        در اهمیت نعمتها در آیات 8 تا 10 چنین می نویسد:

1.       چشم؛ مهمترین وسیله ارتباط انسان با جهان خارج است، و مطالعه شگفتى‏های آن براى شناخت علم و قدرت عظیم پروردگار کافى است.

2.       زبان؛ مهمترین وسیله ارتباط انسان، مبادله اطلاعات و معلومات، و ترقی در علم و دانش و تمدن مادى و مسائل معنوى است.

3.       لبها؛ نقش مؤثرى در تکلم، خوردن و آشامیدن، منظره چهره و... دارند. درک حقایق در درجه اول با چشم و زبان است. سپس به وجود عقل و هدایت عقلانى و فطرى اشاره مى ‏کند، و حتی هدایت تشریعى (به وسیله انبیاء و اولیاء) را شامل مى‏ شود.

·        نویسنده متوجه بوده که چرا در مورد زبان اشاره به لبها شده، اما در مورد چشمها اشاره به پلکها نشده است: یکى این که نقش لبها براى سخن گفتن و غذا خوردن و سایر جهات به مراتب بیش از پلکها در مورد چشم است، و دیگر اینکه کنترل زبان از کنترل چشم به مراتب مهم‏تر و سرنوشت‏ سازتر است. و به این ترتیب خداوند وسائل کنترل این نعمتهاى بزرگ نیز در اختیار بشر قرار داده و این یکى دیگر از الطاف بزرگ او است.

·        جمله" وَ هَدَیْناهُ النَّجْدَیْنِ: علاوه بر اینکه مساله اختیار و آزادى اراده انسان را بیان مى‏ کند، اشاره به این است که پیمودن راه خیر خالى از مشکلات و زحمت و رنج نیست، همانگونه که بالا رفتن از زمینهاى مرتفع مشکلاتى دارد، حتى پیمودن راه شر نیز مشکلاتى دارد، چه بهتر که انسان با سعى و تلاشش راه خیر را برگزیند.اما در عین حال انتخاب راه با خود انسان است، او است که مى‏ تواند چشم و زبان را در مسیر حلال یا حرام به گردش درآورد، و از دو راه" خیر" و" شر" هر کدام را بخواهد برگزیند (حدیث زیبایی را در مناسبت چشمها و لبها و زبان با پرهز از محرمات زبانی و دیدگانی می آورد).

·        البته نویسنده روایتی نبوی در تبیین بهتر معنای نجد و هدی در فضای بیانی آیات این سوره می آورد:

 یا ایها الناس! هما نجدان: نجد الخیر و نجد الشر، فما جعل نجد الشر احب الیکم من نجد الخیر. (تعبیر به نجد در مورد نیکی ها به خاطر این است که زمینهاى مرتفع هواى بهتر و جالبترى دارند و در مورد شرور از باب تغلیب است).

·        مشخص نیست نویسنده چگونه مفهوم تکلیف و مسئولیت را از آیه 10 بدست آورده که می گوید:

ادای این مسئولیت بدون شناخت و آگاهى ممکن نیست، و خدا آن را در اختیار انسانها قرار داده است.            

·        منظور از عقبه:

این گردنه صعب العبور را که انسانهاى ناسپاس هرگز خود را براى گذشتن از آن آماده نکرده‏ اند، مجموعه‏ اى از اعمال خیر (که عمدتا بر محور خدمت به خلق و کمک به ضعیفان و ناتوانها دور مى ‏زند)، و عقائد صحیح و خالص است. و گذشتن از این گردنه با توجه به علاقه شدیدى که غالب مردم به مال و ثروت دارند کار آسانى نیست. یعنی اسلام و ایمان با ادعا و گفتار حاصل نمى ‏شود، بلکه در برابر هر فرد مسلمان و مؤمن گردنه‏هاى صعب العبورى است که باید از آنها، یکى بعد از دیگرى و با استمداد از روح ایمان و اخلاص بگذرد.

·        در توجیه آنهایی که عقبه را به معنى هواى نفس تفسیر کرده‏ اند می گوید: چون جهاد با آن جهاد اکبر است، گردنه اصلى" گردنه هواى نفس" است و آزاد کردن بردگان، و اطعام مسکینان مصداقهاى روشنى از مبارزه با آن محسوب مى‏ شود.

·        به تناسب معنای اقتحام (ورود در کار سخت و خوفناک یا گذشتن از چیزى با مشقت) و عقبه دقت کرده است: گذشتن از این گردنه کار آسانى نیست، و تاکیدى است بر آنچه در آغاز سوره آمده که انسان در رنج آفریده شده، زندگى او توأم با رنج است، و اطاعت فرمان پروردگار توأم با مشکلات مى ‏باشد.

·        برخی واژه ها را معنا نکرده است: عقبه،

·        روایتی مفید از پیامبر در تفاوت معنایی فکّ رقبه با اعتاق آورده است (گرچه در بسیاری از تفاسیر و کتب مفردات به آن بی توجهی شده است).

 

ذکر منبع الزامی است: موحد ابطحی مهدی. روش شناسی تفسیر نمونه در سوره بلد. قابل دستیابی از:

http://knowledgeisland.parsiblog.com/Posts/168

  


سوره بلد: روش شناسی «تفسیر نمونه» قسمت اول

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 92/4/10:: 11:0 صبح

روش شناسی «تفسیر نمونه» در تفسیر سوره بلد 

این نوشتار یک تحقیق کلاس درس تفسیر ترتیبی (دوران تحصیل در کارشناسی ارشد تفسیر قرآن) بوده که در دی ماه 1388 در دانشگاه علوم و معارق قرآنی قم ارائه دادم

مقدمه: بیست و هفت جلد تفسیر نمونه نتیجه تحقیق 15 ساله گروهی از محققین با نظارت آیه الله مکارم است که در سال 1410 قمری به پایان رسید. روش آن روش اجتهادى- تحلیلى (عقلى) وتا حدودی علمى است که جنبه های تربیتى نیز دارد. هدف از نوشتن آن، ارائه تفسیرى به زبان فارسى بوده که هم خواص بتوانند از آن بهره گیرند، و هم براى عموم مفید باشد، تفسیرى روان و به دور از اصطلاحات پیچیده علمى یا اختلافات مفسران یا اقوال پراکنده، بر اساس نزدیکترین مفاهیم قرآن به ذهن و برداشتهاى تازه از علوم، با قرائن تاریخى و شأن نزولها و احادیث متقن و ارزنده، و جوابگوى پرسشها و مسائل عصرى و حل ایرادهاى گوناگون در اصول و فروع مباحث اسلامى.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏

لا أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ (1) وَ أَنْتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ (2) وَ والِدٍ وَ ما وَلَدَ (3)

 

لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِی کَبَدٍ (4) أَ یَحْسَبُ أَنْ لَنْ یَقْدِرَ عَلَیْهِ أَحَدٌ (5) یَقُولُ أَهْلَکْتُ مالاً لُبَداً (6) أَیَحْسَبُ أَنْ لَمْ یَرَهُ أَحَدٌ (7)

 

أَ لَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَیْنَیْنِ (8) وَ لِساناً وَ شَفَتَیْنِ (9) وَ هَدَیْناهُ النَّجْدَیْنِ (10) فَلا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ (11) وَ ما أَدْراکَ مَا الْعَقَبَةُ (12)

 

فَکُّ رَقَبَةٍ (13) أَوْ إِطْعامٌ فِی یَوْمٍ ذِی مَسْغَبَةٍ (14) یَتِیماً ذا مَقْرَبَةٍ (15) أَوْ مِسْکِیناً ذا مَتْرَبَةٍ (16) ثُمَّ کانَ مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ وَ تَواصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ (17) أُولئِکَ أَصْحابُ الْمَیْمَنَةِ (18)

 

وَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِآیاتِنا هُمْ أَصْحابُ الْمَشْأَمَة (19) عَلَیْهِمْ نارٌ مُؤْصَدَةٌ (20)

پنج دسته متفاوت از آیات در این سوره وجود دارد.

روش مفسر در تفسیر سوره بلد

·        ابتدا درباره مکی بودن سوره و توجیه آن می پردازد (آیات بسیار قاطع و کوبنده، جمله‏ بندی ها کوتاه و پرطنین، و الفاظ بسیار مؤثر و گویا هستند). روایاتی در فضیلت آن و ترجمه ای از آیات می آورد که مختار وی از تفسیر واژگان و مفردات را نیز نشان می دهد، و به تفسیر می پردازد.

·        سپس محتوای سوره را به طور خلاصه اشاره می کند:

1.       ذکر سوگندهاى پرمعنا، بیان سخت بودن زندگى انسان در دنیا و هدف این سختی (هم خود را براى جنگ با مشکلات آماده سازد، و هم منتظر آسودگى مطلق در این جهان نباشد که تنها در زندگى آخرت خواهد بود (آیات 1تا 7 ).

2.       از مهمترین نعمتهاى الهى را بر انسان مى‏ شمرد، و سپس به ناسپاسى او در مقابل این نعمتها اشاره مى‏ کند (8 تا 17).

3.       بندگان ناسپاس را مورد ملامت و سرزنش قرار مى‏دهد که چگونه با داشتن آن همه وسائل سعادت راه نجات را نپیموده‏ اند، تقسیم بندی مردم به دو گروه، بیان گوشه‏اى از صفات و اعمال هر گروه و سرنوشت هر کدام (18 تا 20).

·        در ترکیب نحوی کمی متشتط است. مثال:

1.       لا در آیه اول را زائده می داند و قسم را واقعی (براى بیان این واقعیت که زندگى انسان در دنیا توأم با درد و رنج است)، ولی توجه نکرده که شأن کلام خدا آن نیست که زائده داشته باشد. ولی در بیان معنای حلّ، لا نافیه را هم می پذیرد.

2.        ان در آیه  أَیَحْسَبُ أَنْ لَنْ یَقْدِرَ عَلَیْهِ أَحَدٌ مخففه از مثقله است و ضمیر در تقدیر مى‏باشد(برخلاف نظر نحویون).

3.       لا در آیه یازده را نافیه و خبریه دانسته و سپس سه احتمال دیگر را هم مطرح می کند.


ذکر منبع الزامی است: موحد ابطحی مهدی. روش شناسی تفسیر نمونه در سوره بلد. قابل دستیابی از:

http://knowledgeisland.parsiblog.com/Posts/167


آیا منتطریم؟

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 92/4/6:: 11:21 صبح

امروز روز پنج شنبه است، منسوب به پدر امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف

امشب شب جمعه است، شب زیارتی مخصوص آن کسی که امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف به خونخواهی اش قیام خواهد کرد

فردا روز جمعه است منسوب به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف که توقع ظهور در آن می رود

من چه می کنم؟

شما چه کرده اید؟

آنها چه خواهند کرد؟

آیا به یاد ایشان خواهیم ماند؟

آیا آمادگی حضور ایشان را داریم تا منتظر وی محسوب شویم؟

آیا قلبهایمان او را می طلبد؟ یا برای دیگری می طپد؟

خانه را اول جاروب کن و پس میهمان طلب!


Salafi or Sofyani

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 92/4/6:: 3:42 صبح

Salafi or Sofyani ? !  by: Mahdi Movahed-Abtahi 

Salafi violence is on the rise across the Arab world as fundamentalists, but who are they?  The word salafi or "early Muslim" in traditional Islamic scholarship means someone who climb that obeys from many traditions received from the early stage of Islam; within the first three hundred years after the Prophet (peace be upon him) or during the Umayyad and Abbasid Caliphate or during the present of 11 Shiite Imams and during the minor occultation of Imam Mahdi.           i

There are a lot of traditions from Sonni and Shiite school predicting and describing the international situation before the appearance of Imam Mahdi (the last saver): Sofyani will riot in Middle East, fight against Mahdism and its origin (Shiite thought), slit old wounds in the history of Islam and keep fresh them with massacre and slaughter.          i

By the way, have you ever thought Sofyani may be a symbol of intrigue named as Taliban, the Muslim Brotherhood, Al Qaeda, or Salafi?                                                                                                                                       i

All of them are radical Sunni Muslim movements calling for global Jihad and a strict interpretation of Sharia law. They kill Shia Muslims, oppose Shiite culture, and refresh old wounds in the history of Islam. Can you not find a lot of similarities between them and Sofyani ?             i

 

Related Topics1, 2,3,4

 


<   <<   66   67   68   69   70   >>   >



بازدید امروز: 40 ، بازدید دیروز: 103 ، کل بازدیدها: 437546
پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ