سفارش تبلیغ
صبا ویژن

د ر محضر استاد: نذر سیاه پوشی

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 92/1/1:: 12:0 صبح

نذر سیاه پوشی

در سالهایی که آیه الله العظمی موحد ابطحی در نجف اشرف بودند[ایشان پس از 21 سال تحصیل و تدریس در نجف اشرف، در سال 1353 به اجبار حکومت بعث عراق به ایران برگشتند]، در ماه محرم و صفر محاسن خود را کوتاه نمی کردند. روزی ایشان به دیدن آیة العظمی خویی می روند و می بینند ایشان نیز محاسن خود را کوتاه نکرده و لباس سیاه پوشیده اند.

-         آیة الله خویی [از روی تعجب و مزاح] فرمودند: تو که اعلم تر از من شدی؟! [کنایه از این که محاسن تو بلندتر از محاسن من شده است]

-         چطور؟

-         در خانواده ما هر بار مادرم باردار می شد، یا سقط می کرد یا نوزاد اندکی پس از تولد می مرد. به توصیه خویشان و نزدیکان، مادرم نذر می کند اگر فرزندی پیدا کرد که زنده ماند، او را در ایام محرم و صفر سیاه بپوشاند. پس از این نذر، مادرم به من حامله شد و من به دنیا آمدم و در نوزادی نمردم و دیگر فرزندان پس از من نیز سقط نشدند و به دنیا آمدند و زنده ماندند. من نیز برای احترام به نذر مادرم در محرم و صفر سیاه می پوشم و محاسن خود را کوتاه نمی کنم، اگرچه ادای نذر مادر بر من واجب نیست.

منبع: موحد ابطحی مهدی و راویان. در محضر استاد. فصل آخر: خاطرات نویسنده. ناشر ؟؟، 13941394


critiques on “The Ten Commandments and the Tablets in Shi`i and

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 91/12/16:: 4:43 عصر

My critiques on The Ten Commandments and the Tablets in Shi`i and Sunni Tafsir Literature: A Comparative Perspective[1]: a published paper in The Muslim Word journal, indexed in ISI.The author, Liaqat Takim, is the Professor of McMaster University[2].

Mahdi Movahed-Abtahi

Abstract

Among Western scholarship, the Shii view of the Biblical Decalogue and its relationship with the tablets have received scant attention. Most scholars have focused on the Sunni view of the Decalogue and the tablets mentioned in the Quran.This paper will initially discuss the presence of the Decalogue in the Quran. It will also compare and contrast the views of Sunni and Shii commentators regarding the tablets in the Quran and will argue that the ambiguous Quranic terminology regarding the contents of the tablets provided Shii commentators with hermeneutical tools to extend their possible ramifications. Using the Quranic terms mawiza (admonition) and tafsil (exposition) and focusing on the words “of all things” in verse 7:145, many Shii exegetes claimed that the tablets were an important component of the divine-inspiredknowledge reportedly located in the Imam. This interpretation enabled them to increasethe status and authority of the Imams.

 

1.       This paper is not a pure semantic study, content analysis, or conceptual analysis, focused on many key terms such as mawiza, tafsil, kitab, Quran, Turah, Imam, andof all things”.

2.      He did not prioritize these terms and their analysis?

3.      The reader will not know how these terms relate?

4.      He did not differ between “revealed scriptures or the heaven book” and “given/brought scriptures or the heaven book”.

I argue that;

a) Through revelation, the God reductively communicates to the mankind.

b) Ontologically, the Quran was so huge which could not be given directly to the prophet of Islam, while the Tablets was not so huge for the Moses to be reduced through the revelation.

c) The Tablets was a given –but not revealed-book to Moses and the Quran was revealed –but not given-book to the Muhammad (P.B.U.H). I derived this conclusion from the verse Anaam; 154.

5.      The author did not refer to all quranic usages of Imam term (Yaseen; 12, al-Isra; 71, al-Baqrah; 124, al-Forqan; 74, al-Hijr;11, Hud; 17 and al-Ahqaf; 12 .

I argue that;

a)      Imam in Quran refers to the book or a person(s): The Turah was an Imam for Muses`s followers (Hud; 17 and al-Ahqaf; 12).

b)     Some persons are Imams for Abraham`s followers, Muslims, and all of people (al-Isra; 71, al-Baqrah; 124, al-Forqan; 74, al-Hijr;11, and Yasin; 12).

c)      As the Quran says -va kolla shayen ahsaynaho fi emamen mobin (Yaseen; 12), the term of Imam is an ontological entity which describe his role (contains all things).

6.      I ask him that;

-        What things are validate the content of the Tablets: the Quran or traditions?

-        Is the Quran prior to the traditions?

I argue that when a higher index for evaluating validity of traditions is present, we are not permitted to ignore it. The Quran is the most valid source of what the Tablets contained.

7.      The following author`s argument is rejected:

“The tradition also mentions what the tablets contained. Although it does not describe

or explain the contents in detail, it stresses that the tablets contain information pertaining

to all previous and future events. This information is now available to the Ima¯ms whose

authority and knowledge would inevitably be enhanced. Sunni¯ exegetes, on the other

hand, interpret the same words in verse 7:145 (“of all things”) as referring to the

revelation of the halakhic and ethical codes to the Israelites”

8.    The author did not explore the central role of “the Tablets”, “the given book to Moses”, “the Quran”, and “Imam(s)” which is explaining the God`s willing for precipitants. Based on both functions and roles, Imam and the Quran are related, so; they have not separated from other. The Prophet Muhammad emphasized this finding in the famous “saqalayin” tradition, narrated by Sunni and Shi`i exegeses.

As a conclusion; Imam and the Quran are linked and related, not separated from each other. The Quran and the Tablets are common in some aspects and differ in some others. The Tablets was Imam for its followers until the Quran was revealed and replaced it. Moreover, the Quran refers its followers to Imams.

A Persian translation of this paper is accessible here[3]


[3]

http://www.quran-p.com/index.php?option=com_k2&view=item&id=624:%D8%AF%D9%87-%D9%81%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D8%A7%D9%84%D9%88%D8%A7%D8%AD-%D8%AF%D8%B1-%D8%AA%D9%81%D8%A7%D8%B3%DB%8C%D8%B1-%D8%B4%DB%8C%D8%B9%D9%87-%D9%88-%D8%B3%D9%86%D9%91%DB%8C

.


مدلهای ایرانی کانالیزه کردن اندیشه

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 91/12/12:: 8:25 صبح

مدلهای ایرانی کانالیزه کردن اندیشه

Iranian Canalization Models of Though

دکتر سید مهدی موحد ابطحی

نگاهی به گذشته اخیر ایران نشان می دهد که حاکمان ایران در مقاطع مختلف زمانی سیاستهایی را اعلام داشته اند که به نظر می رسد به نوعی سعی در هدایت، خط دهی و کانالیزه کردن جریان اندیشه و تفکر داشته است. برخی از این مدلهای مختلف حکومتی عبارتند از:

1.     شعار سیاست ما عین دیانت ماست (دین از سیاست جدا نیست)

2.     وحدت حوزه و دانشگاه

3.     اسلامی کردن دانشگاهها

4.     تولید علم دینی

5.     جنبش نرم افزاری

6.     کرسی های آزاد اندیشی، نقد، و نظریه پردازی

7.     بومی سازی علوم انسانی

8.     اسلامی کردن علوم اسلامی

اشتراکات این مدلها:

به راحتی می توان یافت که این مدلهای کانالیزه کردن اندیشه در ویژگیهای زیر مشترک بوده اند:

1.     مورد نظر حاکمیت ایران

2.     تابعی از وضعیت سیاسی اجتماعی

فرآیندهای مؤثر بر جریان اندیشه

گفتنی است که برای کانالیزه کردن جریان اندیشه و تفکر، لازم است فرآیندهای مختلفی را در یک جامعه هدایت (خط دهی) کرد. از جمله این فرآیندها می توان به «اندیشیدن[1]»، «یادگیری[2]»، «تولید علم[3]»، «تجلی دانش[4]»، «تفکر انتقادی[5]»، «حل مسأله[6]»، «تصمیم گیری[7]»، و «اجتماعی شدن[8]» اشاره کرد.

آسیب شناسی

علت ناکامی حاکمیت بر اندیشه را می توان به شیوه های مختلفی توجیه کرد:

-        چنین حاکمیتی امکان ندارد.

-        «عرصه حاکیمت بر قلوب» با «عرصه حاکمیت بر مردم» متفاوت است.

-        چنین حاکمیتی امکان دارد اما

o      حاکمیت بر قلوب بشری نیازمند حاکمانی فوق بشری است.

o      مدلهای ارائه شده ناقص و ناکارآمد بوده اند که مجدداً به شکلی دیگر مطرح می شوند.

o      ساختارهای موجود در ایران مناسب چنین حاکمیتی نیستند. برای این فرضیه چند توجیه وجود دارد:

1.     ساختارهای موجود متوجه حاکمیت جدید می شوند و در برابر آن مقاومت می کنند.

2.     ساختارهای موجود هنوز آن چنان بالغ و کامل نیستند که نگرشی مانند حاکمان پیدا کنند.

3.     ساختارهای موجود به طور ذاتی نمی توانند چنین مناسبتی را درک نمایند.

تفسیر

می توان چنین برداشت کرد که «اندیشیدن و تفکر محصول پویایی و حیات قلبها و روحهها و ذهنهاست»، و «حاکمان ایران به دنبال گسترش حاکمیت خود بر قلبها و اندیشه ها نیز بوده اند» اما به نظر می رسد ارائه مدلهای مختلف در مقاطع زمانی مختلف می تواند حکایت از ناکامی آنان در دستیابی به این هدف باشد. به علاوه، تکرار ارائه مدلهای اینچنینی، جایگاه سیاستگذاری کلان را در حد شعار تقلیل می دهد و بی تأثیر بودن منبع صدور آنها را القاء می کند.

البته معلوم نیست که چنین مدلهایی حتی در صورت موفقیت، بتوانند حاکمیت در عرصه جدید را اثبات کنند و معلوم نیست که تکرار این مدلها بتواند ساختارهای موجود را به فکر تغییراتی بنیادین بیاندازد، و معلوم نیست که طرح مجدد چنین انگیزه ای در پوشش مدلی جدید بتواند جریان اندیشه و تفکر در جامعه را هدایت نماید.

ساختارهای موجود در ایران که با جریان اندیشه ارتباط می یابند عبارتند از:

-        حوزه سیاستگذاری کلان: شورای عالی انقلاب فرهنگی، شورای امنیت ملی کشور

-        حوزه آموزش عالی: وزارت علوم و تحقیقات و فنآوری، وزارت بهداشت و درمان و علوم پزشکی، وزارت ارشاد، دانشگاهها (اعم از دولتی، نیمه دولتی، آزاد و غیر انتفاعی)، حوزه های علمیه،

-        حوزه امنیت: نهادهای نظامی، انتظامی و اطلاعاتی

-        حوزه خبرپراکنی: صدا وسیما، رسانه های جمعی

-        حوزه قضا و قانون: قوه قضائیه، وزارت دادگستری، قوه مقننه

تذکر 1: مدلهای فوق الذکر آثار مثبتی نیز در جامعه ایرانی داشته اند که پرداختن به آنها فرصتی دیگر می طلبد.

تذکر 2: انگیزه های مطرح شده در نوشتار فوق مساوی با انگیزه های رؤسای مملکت ایران (رهبری، ریاست جمهوری، ...) نمی باشد.



[1] Thinking

[2] Teaching & Education

[3] Science Production

[4] Knowledge Representation

[5] Critical Thinking

[6] Problem Solving

[7] Decision Making

[8] Socialization


جشن میلاد پیامبر اسلام ! بخش دوم

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 91/11/10:: 9:11 عصر

جشن میلاد پیامبر اسلام ! بخش دوم

ادامه

 

17.   ابن عباس نقل مى کند  : در حجة الوداع رسول خدا (ص) حلقه در خانه کعبه را گرفت و رو به ما کرد و فرمود: آیا حاضرید شما را از علامتهاى آخرالزمان باخبر سازم؟ سلمان که در آن روز از همه به پیامبر (ص) نزدیک بود، عرض کرد: آرى یا رسول الله!پیامبر (ص) فرمود: از علامت هاى آخرالزمان ضایع کردن نماز، پیروى از شهوات، تمایل به هواپرستى، گرامى داشتن ثروتمندان و فروختن دین به دنیاست و در آن وقت قلب مؤمن در درونش آب مى شود مثل آب نمک در آب! از این همه زشتیها که مى بیند و قدرت بر جلوگیرى آن را ندارد. سلمان پرسید: آیا چنین چیزى واقع خواهد شد؟ حضرت فرمود: آرى، سوگند به خداوند! اى سلمان! در آن وقت زمامداران ظالم، وزیرانى فاسق، کارشناسان ستمگر و امنایى خائن بر مردم حکومت کنند. سلمان پرسید: آیا چنین امرى واقع خواهد شد؟ پیامبر (ص) فرمود: آرى، سوگند به خدا! اى سلمان! در آن وقت زشتى ها زیبا و زیبایى ها زشت مى شود. امانت به خیانتکار سپرده مى شود و امانتدار خیانت مى کند، دروغگو تصدیق مى شود و راستگو تکذیب! سلمان پرسید: آیا این امر واقع خواهد شد؟ پیامبر (ص) فرمود: آرى، سوگند به خداوند! در آن وقت حکومت به دست زنان و مشورت با بردگان خواهد بود، کودکان بر منبر مى نشینند، دروغ خوشایند و زرنگى، زکات ضرر و بیت المال غنیمت محسوب مى شود! اولاد در حق پدر و مادر جفا مى کنند و به دوستانشان نیکى مى نمایند و ستاره دنباله دار طلوع مى کند! سلمان پرسید: آیا چنین چیزى واقع خواهد شد، یا رسول الله؟ پیامبر (ص) فرمود: آرى، اى سلمان! در آن زمان زنان در تجارت با شوهران خود شریک مى شوند، باران رحمت کم، جوانمردان بخیل، تهى دستان حقیر مى شوند، بازارها به هم نزدیک مى گردد و همه از خدا شکایت مى کنند. یکى مى گوید سودى نبردم و دیگرى مى گوید چیزى نفروختم. سلمان پرسید: این امر واقع خواهد شد؟ حضرت فرمود: آرى، در آن وقت گروهى به حکومت مى رسند، اگر مردم حرف بزنند آنها را مى کشند و اگر سکوت کنند اموالشان را غارت، حقشان را پایمال مى کنند و خونشان را مى ریزند و دلها را پر از کینه و وحشت مى کنند و... در آن زمان اشیاء و قوانین را از شرق و غرب مى آورند و امت من رنگارنگ مى شوند، نه بر کوچک رحم مى کنند و نه بر بزرگ احترام مى گذارند و نه گناه کارى را مى بخشند، هیکل هایشان مانند آدمیان و قلب هایشان همچو شیاطین است. در آن زمان لواط زیاد مى شود، مردان خود را شبیه زنان مى کنند و زنان خود را شبیه مردان، لعنت خدا بر آنها باد! در آن زمان مساجد را زینت مى کنند، قرآن ها را آرایش مى دهند و مناره هاى مساجد را بلند مى نمایند و صفهاى نمازگزاران زیاد، اما دلهایشان به یکدیگر کینه توز و زبانهایشان مختلف است! مردان و پسران، خود را با طلا زینت مى کنند و لباس حریر و دیباج مى پوشند، پوست پلنگ را براى اظهار بزرگى در بر مى کنند. ربا در بین مردم شایع مى شود و معاملات با غیبت و رشوه انجام مى گیرد، دین را مى گذارند و دنیا را برمى دارند! طلاق زیاد مى شود، حدود اجرا نمى گردد، زنان خواننده و آلات نوازندگى آشکار مى گردد و اشرار امت به دنبال آنها مى روند، ثروتمندان براى تفریح و طبقه متوسط براى تجارت و فقرا براى ریا و خودنمایى به حج مى روند! عده اى قرآن را براى غیر خدا و عده اى براى خوانندگى یاد مى گیرند و گروهى نیز علم را براى غیر خدا مى آموزند، زنازاده فراوان مى شود و براى دنیا با یکدیگر عداوت مى کنند! پرده هاى حرمت پاره مى گردد، گناه زیاد مى شود، بدان بر خوبان مسلط مى شوند دروغ فراوان، لجاجت شایع و فقر فزونى مى یابد، با انواع لباسها بر یکدیگر فخر مى فروشند، قمار و آلات موسیقى را تعریف مى کنند و امر به معروف و نهى از منکر را زشت مى شمرند. مؤمن واقعى در آن زمان خوار است، قاریان قرآن و عبادت کنندگان پیوسته از یکدیگر بدگویى مى کنند و در ملکوت آسمانها آنان را افراد پلید مى دانند. ثروتمندان از فقر مى ترسند و بر فقرا رحم نمى کنند و آدمهاى نالایق درباره جامعه سخن مى گویند که حقیقت ندارند، حرفهایشان فقط شعار است! [17]

18.     پیامبر فرمود: از نشانه های آخرالزمان این است که آلات لهو و موسیقی و تار و طنبور و آواز خوانی به دست شرور ترین این امت ظاهر می گردد.ومردم درآن زمان آلات لهو و موسیقی را نیکو می شمارند.در آن زمان اشخاصی هستند که قرآن را یاد می گیرند و در آلتهای مثل بوق و نی و به شکل آوازه خوانی می خوانند و مردم نرد و شطرنج بازی می کنند پس ایشان در ملکوت آسمان و در میان فرشتگان پلید و نجس خوانده می شوند. [18]

19.     پیامبر فرمود: در امت من فرو رفتن در زمین و سنگباران ظاهر میشود، گفته شد یا رسول الله (ص) چه وقت این طور می شود؟ فرمود هرگاه آشکار شود آلات موسیقی و زنان خواننده و شرابخواری، به خدا قسم هر آینه مردمانی از امت من در شب، خوش و با کیف و ناز و سرگرم بازی هستند، پس در صبح آن شب میمون و خوک شده اند، به سبب اینکه حرام خدا را حلال نموده و زنان خواننده را با خود جمع کرده و کار آنها شرابخواری و رباخواری و پوشیدن حریر است. [19]

20.     پیامبر فرمود: برای سلمان بیان فرمود از چیزهای بدی که در آخرالزمان به وقوع می پیوندد و از علامات قیامت است که از آن جمله این است که قرآن را به حالت غنا و موسیقی می خوانند. [20]

21.     پیامبر فرمود: از نشانه های آخرالزمان این است که: آوازه خوانی آشکار شود، و قرآن را با لحن موسیقی میخوانند. [21]

22.     پیامبر فرمود: روز قیامت صاحب طنبور برانگیخته می‏شود طوری که رویش سیاه است و به دست او طنبورى است از آتش و بر بالاى سر او هفتاد هزار فرشته ‏اند که بدست هر یک گرزیست که بر سر او می زنند، برانگیخته می‏شود صاحب غنا و خوانندگى و موسیقی از گور خود کور و کر و گنگ و برانگیخته می‏شود زناکننده مثل این و صاحب نى مثل این و صاحب دف مثل این[22]

23.     پیامبر فرمود: گوش دادن به موسیقی نفاق را در دل می رویاند همچنانکه آب سبزه را می رویاند.[23]

24.     پیامبر فرمود: کسی که به موسیقی گوش دهد در روز قیامت در گوش او سرب آب کرده ریخته می شود. [24]

25.     پیامبر فرمود: ده طائفه از امت من وارد بهشت نشوند جز اینکه توبه کنند که یکی از این گروه ها آنهایند که موسیقی می نوازند. [25]

26. پیامبر فرمود: سه چیز دل را سخت و سنگین کند: 1.گوش دادن به آواز و موسیقی 2.شکار 3.به دربار پادشاهان رفتن. [26]

27. پیامبر فرمود: نهی کردند از بازی کردن نرد و شطرنج و طبل و تنبک و طنبور و عود. [27]

28. نافع می گوید: ابن عمر صدای موسیقی شنید، انگشتانش را بر گوشهایش گذاشت و به سرعت گذشت و آنگاه به من گفت: آیا چیزی می شنوی؟ گفتم: خیر، آنگاه وی انگشت ها را از گوش درآورد و گفت: روزی با پیامبر خدا (ص) بودم، چیزی مثل همین صدا شنید و چنین کرد. [28]

29. پیامبر فرمود: هر که در خانه او طنبور یا عود یا چیز دیگر از آلتهای ساز یا نرد یا شطرنج چهل روز بماند مستوجب غضب الهی گردد و اگر در این چهل روز بمیرد فاجر و فاسق مرده باشد و جای او در جهنم باشد. [29]

30. پیامبر فرمود: از موسیقی دوری کنید زیرا موسیقی حیاء را از بین می برد و سبب زیاد شدن غریزه جنسی می شود. مردانگی را نابود می سازد، و هرکاری که شراب می کند موسیقی هم انجام می دهد، و اگر مبتلا به موسیقی شدید از زنان بپرهیزید برای آنکه موسیقی انسان را به زنا می کشاند. [31]

31. پیامبر به حضرت علی (ع) سفارش کرد: ای علی سه چیز موجب قساوت قلب می گردد: 1.شنیدن لهو 2.در پی شکار رفتن 3.درخواست چیزی از حاکم. [32]

 

نتیجه گیری:

یا دین ما دینی نیست که از پیامبر اسلام رسیده یا چنان مست دنیا شده ایم که نمی فهمیم چه دینی داریم ! ! ! !

 

 

منابع


[17]بحارالانوار جلد 6 صفحه 306

[18]تفسیر جامع جلد 6 صفحه 347

[19]وسائل الشیعه جلد 12کتاب تجارت باب تحریم الغناء، ارشاد القلوب جلد 1 صفحه 96

[20]عین الحیوة صفحه 230، وسائل الشیعه کتاب تجارت باب 27

[21]ارشاد القلوب جلد 1 صفحه 164

[22]کاشف الاستار در ترجمه جامع الاخبار، صفحه 143‏

[23]وسائل الشیعه کتاب تجارت باب 128، فروع کافی جلد 6 صفحه 434، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال صفحه 555، عین الحیوة صفحه 230 و 229

[24]مستدرک الوسائل جلد 13 صفحه 222

[25]نصایح صفحه 297

[26]نصایح صفحه 121

[27]حلیة المتقین صفحه 325

[28]جوان و موسیقی صفحه 22

[29]حلیة المتقین صفحه 330

[30]الدرالمنثور جلد 5 صفحه 308، جوان و موسیقی صفحه 31

[31]وسائل الشیعه جلد 12 صفحه 234


جشن میلاد پیامبر اسلام ! بخش اول

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 91/11/10:: 9:9 عصر

جشن میلاد پیامبر اسلام ! بخش اول

دکتر سید مهدی موحد ابطحی

نمی دانم چرا برنامه های جشن و شادی که به مناسبت میلاد پیغمبر اسلام صلی الله علیه و اله و سلم برگزار می شود یا گزارش می شود، آمیخته با ساز و آواز و نوازندگی است!

اگر به صدا و سیما گیر بدهیم که چرا چنین است، می گویند رئیسش را رهبری منصوب کرده و همین است که هست!

مگر پیامبر اسلام اهل هنر یا جزو اهالی صدا و سیما بوده که این جشنها این چنین برگزار می شوند!

نمی دانم چه رابطه ای بین این برترین خلایق و این به اصطلاح جلوه های هنری است!

نه پیامبر مطرب یا آوازه خوان بوده و نه خانواده اش این کاره بوده اند!

عجب آخر الزمانی: رسانه ملی بساط نوازندگی و خوانندگی!

اسمش را نیز می گذارند هفته وحدت!

بد نیست چند سند تاریخی ارائه کنم تا نسبت رسول اکرم اسلام (ص) و ساز و آواز و خوانندگی و نوازندگی معلوم شود!

1.     پیامبر فرمود: از گوش دادن به نوازندگی و خوانندگی بپرهیزید زیرا نفاق را در دل می رویانند همانگونه که آب سبزه را می رویاند.[1]

2.     پیامبر فرمود: شما را از بازی با نرد و شطرنج و ورق و نواختن در طبل و عود و طنبور و استفاده بردن از تار و سه تار همچنین خرید و فروش آنها نهی میکنم. [2]

3.     پیامبر فرمود: همانا خدا مرا هدایت و رحمت برای جهانیان مبعوث فرمود و به من فرمان داده است تا آلات موسیقی را نابود سازم.[3]

4.     پیامبر فرمود: شیطان اولین کسی بود که موسیقی را تاسیس کرد.[4]

5.     پیامبر فرمود: پنج طایفه هستند که خدا با آنها نگاه نمی کند، یکی از آنها اهل موسیقی است. [5]

6.     روزی ابن مسعود از مکانی عبور می کرد که جمعی در آن مشغول نوازندگی و خوانندگی بودند پس چون این وضع را مشاهده کرد به سرعت و شتاب از آن مجلس عبور کرد. روز بعد پیامبر اکرم (ص) او را ملاقات نموده و فرمودند: ابن مسعود صبح کرد در حال که کریم و با کرامت بود. [6]

7.     پیامبر فرمود: در شب معراج که به آسمانها رفتم، ملکوت زنی را دیدم که سر تا پایش تماما به شکل سگ بود و آتش از پائین اش داخل و از دهانش خارج می شد و تازیانه های سهمگین ملائکه غضب هر لحظه بر سرش می آمد و نعره اش عالم را گرفته بود. از جبرئیل پرسیدم کیست؟ گفت: زنی بوده که در دنیا آوازه خوانی یا نوازندگی می کرد.[7]

8.     پیامبر فرمود: آموزش خوانندگان و خرید و فروش کنیزکان آوازه خوان، حرام است و درآمدی که از این راه به دست می آید نیز حرام است. [8]

9.     فردی نزد پیامبر اکرم (ص)آمد و عرض کرد: یا رسول الله (ص)! خداوند مرا بیچاره کرده به طوری که روزی من فقط از راه نوازندگی ممکن است پس شما اجازه بدهید که دایره بزنم و موسیقی بنوازم، حضرت فرمود: من به این کار اجازه نمی دهم. کرامت و بزرگ منشی برای تو نیست ای دشمن خدا! رزق و روزی تو را خداوند حلال داده و تو در طریق حرام تلاش داری، اگر دوباره چنین درخواستی کنی تو را تادیب خواهم کرد، برو دنبال کسب حلال. [9]

10. پیامبر فرمود: هیچ شخصی صدای خود را به آوازه خوانی بلند نمی کند مگر اینکه خداوند دو شیطان می فرستد که بر دوشهای او سوار می شوند و با پاشنه های خود بر سینه او می کوبند تا وقتی که خوانندگی او تمام شود. [10]

11. پیامبر فرمود: اهل موسیقی از جمله کسانی است که در قیامت خداوند به او نظر رحمت نمی فرماید، کسی که به نوای موسیقی وآوازه خوانی گوش کند، بعد از مرگش در گوش او سرب مذاب شده می ریزند. [11]

12. پیامبر فرمود: نوازنده طنبور و آلات موسیقی در قیامت در حالی محشور می شود که صورتش سیاه است و طنبور یا آلات موسیقی که در دنیا با آن سر کار داشته به دستش می دهند اما جنس آن آلت از آتش است که همه بدنش را می سوزاند و هفتاد هزار فرشته از بالای سرش برسر و صورت او می کوبند. [12]

13. پیامبر فرمود: شخص آوازه خوان کور و لال از قبرش مشهور می شود و شخص نوازنده نی و نوازنده دایره به همین شکل مشهور می شوند. [13]

14. پیامبر فرمود: گروهی از امت من در آخرالزمان به صورت خوک و میمون مسخ می شوند. عرض شد: یا رسول الله آیا اینها شهادت به یگانگی خدا و رسالت شما میدهند و روزه می گیرند و نماز می گذارند؟ فرمود: بلی. عرض شد: پس چرا باید مسخ شوند؟ فرمود: برای اینکه ایشان آلت موسیقی می نوازند و شراب می نوشند. پس ایشان صبح می کنند در حالی که به صورت خوک و میمون مسخ شده اند. [14]

15. پیامبر فرمود: موسیقی افسون دروغ است. [15]

16. پیامبر فرمود: موسیقی مقدمه نزدیک شدن زن و مرد از راه زنا است. [16]

 

نتیجه گیری:

یا دین ما دینی نیست که از پیامبر اسلام رسیده یا چنان مست دنیا شده ایم که نمی فهمیم چه دینی داریم ! ! ! !

 

 

منابع



[1]کنزالعمّال، ج15، ص220

[2]ترجمه من لا یحضره الفقیه جلد 5صفحه 309، امالی شیخ صدوق صفحه 424 مجلس شصت و ششم، فروع کافی، مستدرک الوسائل کتاب تجارت باب 79، گناهان کبیره جلد 1 صفحه 285، مستدرک الوسائل جلد 13 صفحه 219

[3]امالی شیخ صدوق صفحه 416 مجلس شصت و پنجم، مستدرک الوسائل جلد 13 صفحه 219، مستدرک الوسائل جلد 2 صفحه 458 (چاپ قدیم)

[4]وسائل الشیعه جلد 12 صفحه 231

[5]تفسیر عیاشی

[6]تفسیر جامع جلد5صفحه 53

[7]حیوة القلوب (علامه مجلسی ره) باب معراج، عیون الاخبار الرضا (ع)، بحارالانوار جلد 8 صفحه 309

[8]تفسیر مجمع البیان جلد 8 صفحه 313

[9]سفینة البحار جلد 2 صفحه 328

[10]مستدرک الوسائل جلد 13 باب80، زبدة البیان فی احکام القرآن صفحه 279، کاشف الاستار در ترجمه جامع الاخبار، صفحه 143‏

[11]مستدرک الوسائل کتاب تجارت باب 80

[12]جامع الاخبار صفحه 180، تفسیر قرطبی جلد 14 صفحه 54، مستدرک الوسائل جلد 2 صفحه 459

[13]جامع الاخبار صفحه 180، مستدرک الوسائل جلد 2 صفحه 459

[14]کنزالعمال جلد 14صفحه 281

[15]کاشف الاستار در ترجمه جامع الاخبار، صفحه 143‏

[16]جامع الاخبار، مستدرک الوسائل کتاب تجارت، بحارالانوار جلد 73 صفحه 247


<   <<   66   67   68   69   70   >>   >



بازدید امروز: 114 ، بازدید دیروز: 295 ، کل بازدیدها: 423642
پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ