سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تعطیلی احکام الهی در مملکت اسلامی !!

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 90/5/10:: 8:25 عصر

دکترسیدمهدی موحدابطحی

این نوشتار، تحلیلی نقادانه به راهبردهای کلان مملکت ایران می باشد که هدفش همان است که حضرت شعیب فرمود:

 إِنْ أُریدُ إِلاَّ الْإِصْلاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَ ما تَوْفیقی‏ إِلاَّ بِاللَّهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ إِلَیْهِ أُنیب (هود 88).

"مجلس آمادگی تصویب قانون متناسب برای برخورد با افراد شرور و لا ابالی را دارد"

این جمله از زبان کسی شنیده شده که مسئول بالاترین نهاد قانونگذاری در کشور ایران است (اما حقوقدان نبوده و نیست!) و به دنبال قضایای خمینی شهر، کاشمر، گلستان، استخر صدف تهران، و . . و. گفته شده است.

تفسیر اولهمه اینها قضایایی هستند که عنوان مجرمانه در قوانین حقوقی و قضایی ایران و مجازات در دین مقدس اسلام دارند اما در گذشته اتفاق افتاده اند، هنوز اتفاق می افتند و معلوم نیست در آینده روی ندهند.

نتیجه گیری اول

در ایران؛ قوانین بازدارنده ای برای برخورد با مجرمان، افراد شرور و لا ابالی، و آنهایی که مرتکب جرم می شوند، وجود دارد. پس؛

1) یا گوینده جملات فوق از این قوانین خبر ندارد(نمی تواند درست باشد).

2) یا این قوانین اجرا نمی شوند(ممکن است درست باشد).

3) یا قوانین موجود اثر بازدارندگی ندارند(اگر درست باشد، قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران به گونه ای هستند که مانع اجرای مقررات شرع اسلام یا باعث خنثی شدن تأثیر احکام شرعی می گردند زیرا اسلام در وضع قوانین و مقررات بازدارنده کوتاهی نکرده است).

تفسیر دومبیشتر این قضایا (رسانه ای شده یا نشده) مربوط به زمانی است که تاکنون (30 تیر 90)، بیش از دو ماه از وقوع آنها می گذرد. اجرای با تأخیر قوانین و مجازات مجرمان نمی تواند اثر بازدارندگی (بر روی خود مجرمان، دیگر افراد مستعد ارتکاب جرم، و افراد عادی جامعه) داشته باشد. این در حالی است که اسلام چنین تأخیری را تجویز نکرده است. این معضل حادتر از این است زیرا هنوز طی این مدت، محاکمه ای انجام نشده است. بالاتر این که، برخی از مجرمان نیز دستگیر نشده اند. بدتر از آن این که، حتی برخی از مجرمان شناسایی نشده اند.

نتیجه گیری دوم

روند حاکم بر نظام قضایی ایران مطابق با روح قوانین شریعت اسلام نمی باشد و خاصیت بازدارندگی آنها را بی أثر می کند.

تفسیر سومدر قوانین حقوقی و قضایی ایران هست که متهم حتی اگر اقرار به ارتکاب جرم کرده اما رأی دادگاه صادر نشده به عنوان متهم شناخته می شود و نه مجرم. دیگر این که متهم یا مجزم می تواند به رأی دادگاه اعتراض کند. متأسفانه حتی بازسازی صحنه جرم (دزدیدن بچه ها و لواط با آنها یا تجاوز به دختران و زنان) نیز انجام شده است (که باعث تأخیر بیشتر در اجرای مجازات و از بین رفتن اثرات بازدارندگی آنها می شود).

البته هیچ کدام از این موارد را نمی توان در منابع دین اسلام یافت.

نتیجه گیری سوم

نظام حقوقی و قضایی ایران با مقررات شرع مقدس اسلام هماهنگ نیست(اسلامی نیست).

تفسیر چهارماجرا نشدن احکام الهی و دستورات شرع مقدس اسلام؛ تعطیلی احکام نامیده می شود که در قرآن کریم به شدت نهی و توبیخ شده و در روایات بسیاری نیز درباره تبعات تعطیلی احکام الهی سخن گفته شده است.

به طور مثال، آیات 44 و 45 و 47 از سوره مائده چنین می گویند:

·        وَ مَن لَّمْ یَحْکُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْکَافِرُونَ ?44?: هر کس به آنچه خدا نازل می کند حکم نکند پس از کافران است.

·        وَ مَن لَّمْ یَحْکُم بِمَا أنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ ?45?: هر کس به آنچه خدا نازل می کند حکم نکند پس از ظالمان است.

·        وَ مَن لَّمْ یَحْکُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ?47?: هر کس به آنچه خدا نازل می کند حکم نکند پس از فاسقان است.

یکی از روایات معروف و صحیح در این باره چنین می گوید:

اجرای حکم الهی برای مردم از 40 روز باریدن باران بهتر است.

نتیجه گیری چهارم:

یا اینها خود را برتر از اسلام و شرع مقدس پنداشته اند.

یا خود را قیّم و تعیین کننده موازین شرعی می دانند.

یا از این آیات و روایات خبر ندارند.

یا از این آیات و روایات خبر دارند اما آنها را در راستای اهداف و اغراض و امراض خود توجیه می کنند.

یا خبر دارند اما غیرت مذهبی ندارند.

یا ...

قضاوت درباره نتیجه گیری چهارم به عهده خوانندگان است.

نتیجه گیری نهایی:

1.     نظام جمهوری اسلامی ایران اگرچه عنوان اسلام را یدک می کشد، اما لااقل در برخی موارد غیر اسلامی است.

2.     افراد و نهادهایی که در شکل گیری این نظام، حاکمیت و استمرار آن مشارکت داشته و دارند، مسئول انطباق یا عدم انطباق این نظام با شرع مقدس اسلام می باشند. 

3.     دستگاه قضایی کشور که مسئول اجرای مقررات شرع اسلام می باشد تا امنیت اجتماعی و روانی ایجاد کند، کارائی ندارد (یا در حال از دست دادن است).


انحراف یا سوء استفاده جنسی از دختران/زنان:چرا؟

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 90/5/10:: 8:24 عصر

چرا دختران/زنان در معرض انحراف یا سوء استفاده جنسی اند؟

دکترسیدمهدی موحدابطحی

در مشکلات زناشویی، زن آسیب پذیرتر است، در مسائل اجتماعی از زنان و دختران برای اهداف اقتصادی و تجاری استفاده می شود، در .....، ...... چرا این چنین است؟ چرا زنان بیش از مردان آسیبهای جنسی پیدا می کنند؟ چرا زنان بیش از مردان دستآویز اغراض تجاری می گردند؟ چرا؟؟

1.     زن و مرد هر دو مخاطب الهی هستند و مشیت خدا چنین بوده که مخاطب وی بشری باشد که هم بتواند فرو رود در سطحی پایینتر از خود (حیوانیت) و هم بتواند بر فراز موجودات درآید در سطحی بالاتر از خود و دیگران (ملکوت). «تلاش برای سرکوب حیوانیت به قیمت پرواز در جهت ملکوت» ویژگی انسان است که نزد خداوند بسیار ارزشمند می باشد.

2.   خداوند خمیرمایه و سرشت زن و مرد را جداگانه آفرید که خصوصیات و صفاتی متفاوتی را برای این دو موجود به بار داشته است. بنابراین، پرواز آنها از دنیای مادی به جهان ملکوتی (کمال) آنها باید متناسب با چنین ویژگیهایی بدست آید.

3.     کمال انسانها به تناسب متجلی شدن صفات کمال الهی در انسانها می باشد. هرکه بتواند صفاتی بیشتری از خدا را در خود متجلی کند پرواز بلندتری داشته و به خداوند نزدیکتر می گردد و  آنکه صفاتی را که خداوند ندارد و از آنها به دور است را متجلی کند، در پستی دنیایی بیشتر فرو رفته و از خدا بیشتر دور می گردد. راهنمای این فراز و فرود در دین الهی آمده و کاملترین این راهنمایی ها به نام دین اسلام تدوین شده است.

4.     بر اساس آموزه های دین اسلام، میزان شهوت جنسی در زن بیشتر از مرد است تا وی بتواند به باردارشدن تن دهد و سختی های آن را بپذیرد. باردار شدن یک زن همان تجلی صفت «خالقیت» خداوند است که بنا بر مشیت الهی به عهده زن گذاشته شده است.

5.     «حیا» از صفات کمال الهی است و مقداری از آن در نهاد هر انسانی به ودیعت گذاشته شده اما میزان آن در زن بیشتر ولی برابر با میزان شهوت اوست تا هم تعادل بین شهوت و حیا بر قرار گردد و هم متناسب با دیگر تغییرات وی در طول زندگی او باشد.

6.     برای تن دادن زن به متجلی کردن صفت خالقیت خداوند، باید میزان حیاء وی کاسته شود و شهوت بر حیا غلبه کند. این اتفاق در دوران بلوغ دختر و سپس ازدواج و زایمان وی رخ می دهد. استدلال این روایت بسیار گویاست: «اگر شهوت 10 جزء و حیا 10 جزء داشته باشد، 9 جزء آنها در زن و 1 جزء آنها در مرد است. وقتی دختر به تکلیف می رسد، یک جزء از حیائش می رود. وقتی دختر قاعده می گردد، یک جزء دیگر از حیائش می رود. وقتی دختر ازدواج می کند، یک جزء دیگر از حیائش می رود. وقتی زن بکارتش می رود، یک جزء دیگر از حیائش می رود. وقتی زن زایمان می کند، یک جزء دیگر از حیائش می رود. پس باید بپرهیزد و حفظ کند بقیه حیائش را».

7.     به زبان ساده؛ نسبت حیاء به شهوت در دختر یا زن؛ 9به 9 می باشد (پس به وی ظلم نشده است). به تدریج صورت کسر کم می شود اما مخرج کسر ثابت می ماند تا به نسبت؛ 5 به 9 برسد در حالی که نسبت حیاء به شهوت در مردان 1 به 1 باقی مانده است. یعنی شهوت زنان بیشتر از مردان است اگرچه حیاء آنان نیز بیشتر از مردان است اما تعادل بین حیاء و شهوت در زنان به هم خورده است و حیاء آنان نمی تواند شهوت آنان را بپوشاند. به همین خاطر، زنان بیشتر از مردان در معرض انحراف یا سوء استفاده جنسی هستند.


رابطه دختر و پسر

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 90/5/10:: 8:20 عصر

نوشته: دکتر سید مهدی موحد ابطحی

بدون در نظر گرفتن معیارهای ارزشی و قضاوت درباره چنین رابطه ای، به چند نکته باید توجه کرد:

1. انسان به دلیل انسان بودن نیاز به مؤانست و انس گرفتن با هم نوع خود دارد (واژه انسان از أنس به معنای «انس گرفتن و برطرف شدن وحشت» گرفته شده است) که در همه دوره های مختلفی از زندگی وی وجود دارد: در نوزادی بین مادر و نوزاد، در شیرخوارگی و طفولیت بین والدین و خواهران و برادران، در کودکی بین همسالان و نزدیکان، در نوجوانی بین همسالان و بزرگترها، در بزرگسالی بین بزرگسالان و دیگر نسلها (نسل آینده: فرزند و نوه، نسل گذشته: والدین و پدربزرگ و مادر بزرگ).

2. در سنین نوجوانی، جوانی و بزرگسالی، نیاز به مؤانست با واژه «ارتباط» و «رابطه» بیان می شود. یعنی رابطه داشتن مفهومی انتزاعی از نیاز فطری بشر و انسان است که در آن، پیامی رد و بدل می شود (نیاز یک یا دوطرف برطرف می گردد)، آغازگر دارد، پاسخگر دارد، و این ارتباط در قالب ویژه ای انجام می شود (گفتاری، رفتاری، نوشتاری،....).

3. پس از بلوغ، نیاز جنسی نیز به نیازهای هر انسانی افزوده می شود، پس در روابطش با دیگران نیز می تواند تأثیر بگذارد. نیاز جنسی؛ نیازی زوال پذیر است (چون نیازی حیوانی است زیرا دیگر حیوانات نیز شهوت دارند) اما نیازهای نفسانی و روحی پایا و مستمر خواهند بود (چون نیازی متعالی و ملکوتی است). نیازهای جنسی اشباع می شوند اما نیازهای روحی اشباع ناپذیرند. تفکیک میان این دو نیاز در برقراری رابطه دو انسان و به ویژه در ارتباط دختر و پسر اهمیت دارد.

4. دختری که به نیاز ارتباطی پسری دیگر پاسخ مثبت می دهد، نیاز ارتباطی خود را نیز برآورده می نماید. اما اگر دختر در این رابطه فقط به دنبال برآورده شدن نیاز ارتباطی (مؤانست) باشد و پسر بخواهد نیاز جنسی خود را (نیاز حیوانی) در این رابطه برطرف نماید، رابطه ای نامساوی و نامتعادل برقرار می گردد که دختر ضرر می کند زیرا وسیله و ظرفی برای برطرف کردن نیاز حیوانی پسر شده در حالیکه هدف دختر برطرف کردن نیاز انسانی بوده است. به تعبیری دیگر، بدن دختر، احساسات دختر، عواطف دختر، و ... توسط جسم یا نفسانیت پسر مصرف شده اند. یعنی دختری که یک موجود انسانی است در حد یک شیء تنزل می یابد. بدیهی است که اشیاء مصرفی را می توان دور انداخت و یا با شیئ مصرفی دیگری (دوست دختری جدید) جایگزین کرد.

5. مصرفی شدن دختر یا پسر و حتی زن یا مرد موجب می گردد نیازهای حیوانی جایگزین نیازهای فطری انسانی شوند. استمرار و پایداری این شیوه موجب دگرگونی فطرت آنها (مسخ شدن) می گردد. چنین کسانی، انسانهایی مسخ شده به خوی و عواطف حیوانی (یا حیواناتی) به شکل انسان هستند که در جامعه ای انسانی زندگی می کنند. 6. مسخ شدن همان «تغییر هویت» است که می تواند «مسخ هویت انسان به حیوان»، «مسخ هویت زنانه/دخترانه به مردانه/پسرانه»، یا «مسخ هویت مردانه/پسرانه به زنانه/دخترانه» باشد. روسپی گری، هرزگی، همجنس گرایی، همجنس بازی، تغییر جنسیت، و .... از مصادیق چنین تغییری در هویت هستند.


هویت (1): بازشناسی مفهوم هویت

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 90/5/10:: 4:10 صبح

دکترسیدمهدی موحدابطحی

Key words: Identity, Conceptual Analysis, Social Identity, Sexual Identity, Islam, Quran

طی چند نوشتار، قصد دارم به تبیین اجزاء مختلف هویت، جایگاه هویت جنسی در دین اسلام، آسیب شناسی هویت جنسی و دینی، پیامدهای تحریف هویت جنسی در دین و جامعه، نحوه شروع هویت جدید دینی با هویت جنسی شده، تاثیر هویت سازی و رجوع به هویت فطری بر دینداری افراد یک جامعه بپردازم تا به سوالات اصلی «رابطه دین و فطرت»، «رابطه فطرت و هویت، و «رابطه جنسیت و هویت» پاسخ دهم. سیاهه این مطالب به طور ابتدایی در همایش کشوری قرآن و طب در یزد (اردیبهشت 1388) ارائه شد که اکنون به طور مبسوط و تحقیق شده و البته به زبان ساده عرضه می گردد.

هویت یا identity «منبع و سازمان دهنده معنا» می باشد که این کار را از طریق فرآیند فردیت بخشیدن به هر انسان و جمعیت بخشیدن به نوع انسان انجام می دهد. به عبارتی دیگر، هویت معنایی را سازمان دهی می کند که بیانگر یکی شدن فاعل/کنشگر اجتماعی با هدف کنش وی است. در واقع، «هویت یک موجود تجلی هدف آن است». هویت انسان که بّعد مادی و روحانی دارد، مستلزم فردیت بخشیدن و جمعیت بخشیدن به بعد حیوانی وی و معنادار شدن کنشهای وی می باشد.

البته هویت یک جامعه به هویت اجزاء آن است: هویت جوامع کوچکتر(خانواده)، هویت روابط درون جامعه بزرگ، هویت روابط بین جوامع کوچکتر، هویت روابط بین افراد، هویت افراد، هویت اجزای تاثیر گذار بر آن جامععه ( فرهنگ، دین، ارزشها، اقتصاد، ..)

همچنین، هویت پیامدها و آثار مختلفی دارد: حقوق به بار می آورد (حقوق فردی، حقوق اجتماعی، و غیره)، روابط فردی و اجتماعی را ترسیم می کند، مسئولیت به دنبال دارد (که ارزشهای مذهبی بر آن تاثیر می گذارند).

بازیافتن هویت اصلی مهمترین وظیفه دولتها و ملتهاست و سرمایه های یک جامعه هویت های افراد آن می باشند، ویژگیهای اجتماعی نیز تابع اجزائ هویتی از جمله هویت جنسی می باشد. به همین خاطر وقتی که افراد جامعه ای هویت واحدی را پیدا کنند هر یک، یک جامعه می شوند.


چـون بیایـد.....

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 90/5/10:: 2:39 صبح

 

تقدیم به اربابم صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه

چـون  بیایـد

 

 چـون  بیایـد می روم  در راه  او

تا  بدانـد  کیست  خاطر  خواه  او

 می روم در شب به استقـبال وی

تـا  نبینـد  دشمنـی  ا قبـا ل  وی

 مـی زنـم  فـریـاد  بر  ا فـلاکیـان

مهـدی  آمـد، آخـرین  لـولا کیـان

 می برم مـژده به  گلـزاری خراب

باغبان آمـد  به پا  خیـز از تـراب

می رها نـم خفتگـان از خواب تار 

دلربا    آمـد   تو   هشیاری   بدار

 می فشانم اشک خـود بر راه او 

مـی زدایم  بـا  مـژه  در گـاه  او

 می گشا یـم  بـاغ دل را  در برش      

می گذارم روی خود را بـر درش

تا که بگـذارد قـدم بـر صورتـم

جای آن  مهری  شـود  از دولتـم

کـوریم  آن دم  مـداوا  می شـود      

صد گره از کار من  وا  می شـود

من "غلامم" جان  فدایش می کنم

منتظـر ماندم  که ایثارش  کنم

سروده غلام (دکتر سیدمهدی موحدابطحی)

 اشعار دیگری از همین شاعر:

مولاتی اغیثینی

چه کردی؟!

به تو رو کرده ایم

شکسته دل

چون بیاید


<   <<   91   92   93   94      



بازدید امروز: 131 ، بازدید دیروز: 60 ، کل بازدیدها: 423923
پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ