فقط یک دعای مستجاب!

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 90/5/15:: 1:51 صبح

دکترسیدمهدی موحدابطحی

اگر به یقین بر شما معلوم شود که یک دعای مستجاب دارید، چه دعایی خواهید کرد؟ چه چیزی از خدا می خواهید؟ برای خودتان یا برای دیگری دعا می کنید؟ اصلاً آیا برای شما مهم است که برای چه کسی و چه دعایی می کنید؟

صبر کنید. اول این حکایت را به دقت بخوانید و کمی فکر کنید. سپس دعا کنید:

-         روزی پیامبر (ص) در مسجد نشسته بودند که حالت وحی بر ایشان غلبه کرد (وقتی وحی بر ایشان نازل می شد، توجه آن حضرت از اطراف به خود مشغول می شد و گویا کسی از حاضرین را نمی دید و صدایشان را نمی شنید). پس از برطرف شدن این حالت، اصحاب منتظر شدند تا پیامبر (ص) خبر جدیدی بدهد. حضرت فرمود: اکنون جبرئیل بر من نازل شد و از جانب خداوند پیام آورد که «هر یک از حاضران در مسجد یک دعای مستجاب شده نزد خدا دارد. پس نیت کند و تو ای پیامبر برای دعای آنها آمین بگو تا دعایشان مستجاب گردد». اصحاب که این خبر را شنیدند و خوشحال شدند. پیامبر (ص) نیز فرصت داد به آنها تا نیت کنند. هر کسی یک نیتی داشت، یک حاجتی در نظری شود، برخی به رفع مشکلات خود فکر می کردند، برخی برای آینده نیت کردند،....(آن که خانه نداشت برای خانه دارشدن، آنکه مجرد بود برای متأهل شدن، آنکه بدهی داشت برای ادای دین خود، آنکه بیمار بود برای شفای خودش.....). پیامبر (ص) کسی بود که با اجازه خدا از غیب خبر داشت و از ضمیر درونی اصحاب نیز با اطلاع بود و می دانست چه چیزی را نیت کرده یا نیت می کنند. بالاخره اصحاب حاضر در مسجد نیت کردند و پیامبر(ص) دستش را به آسمان بلند کرد و برای استجابت دعاهای آنها آمین گفت اما این جمله را نیز اضافه کرد: «لو کان اویس لقالها» یعنی: «اگر اویس اینجا می بود، به آن نیت دعا می کرد». همه این اصحاب خوشحال شدند و به حوائجشان رسیدند.

-         گذشت و گذشت. پیامبر (ص) از دنیا رفت و اصحاب در مسجد جمع می شدند و قصه های خود را با پیامبر(ص) برای همدیگر بیان می کردند. مسلمانان بیرون مدینه نیز می آمدند و گوش می کردند (به ویژه آنهایی که پیامبر (ص) را ندیده بودند یا تازه مسلمانها) تا از روحیات و سیره و کردار ایشان بیاموزند. اویس قرنی در یمن مسلمان شده بود و حتی سفری به مدینه برای زیارت پیامبر(ص) داشت اما همزمان پیامبر (ص) به یکی از غزوات رفته بودند و چون مادرش شرط کرده بود که فقط یک روز در مدینه بماند، به یمن بازگشت و ایشان را ندید. او پس از فوت پیامبر(ص) به مدینه آمد و در مسجد حضور می یافت. از قضا یک روز اصحاب همین قصه را مطرح کردند و از اویس پرسیدند: اگر تو بودی چه دعای می کردی که پیامبر(ص) آرزو داشت تو آنجا می بودی؟ اویس پرسید: اول شما بگویید که چه دعایی داشتید؟ هر یکی از اصحاب دعایش را گفت. اویس که دعاهای ایشان را شنید ناراحت شد و گفت: شما در عمر خود فقط یک بار دعای مستجاب داشتید که اجابت آن توسط خدا و پیامبر (ص) تضمین شده بود، چرا فقط برای خودتان دعا کردید!!!!؟؟ اصحاب پرسیدند: خوب، چه دعایی باید می کردیم؟! اویس گفت: شما و ما هر چه داریم از برکت رسول الله (ص) بوده و هست!! اگر من بودم دعا می کردم: «خدایا این پیامبر رحمت را تا قیامت برای ما نگهدار»!!! اصحاب به خود آمدند و شروع کردند به افسوس خوردن، که چرا متوجه چنین نکته ای نشدیم!! (حیف که پیامبر (ص) نبود و پشیمانی سودی نداشت).

-         حال که ما در آن زمان نیستیم، اگر چنین فرصتی پیدا کنیم و چنین دعای مستجاب و تضمین شده ای داشته باشیم، چه دعا می کنیم؟؟؟ مثلاً اولین باری که چشمتان به کعبه و خانه خدا بیافتد، چه دعایی می کنید؟ یا چه دعایی کرده اید؟ یا در حرم امام حسین (ع) و زیر گنبد ایشان که دعا مستجاب است، دعایتان چه بوده است؟

-         تجربه خودم را می گویم: هم در سفرم به بیت الله الحرام و هم در زیارت عتبات عالیات، چنین دعا کرده ام: «خدایا من و خانواده ام را از امام زمان (عج) جدا مکن». اکنون ماه مبارک رمضان است و شبهای قدر در پیش اند. شما چه می کنید؟


زنان و دختران مهم اند؟!

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 90/5/15:: 1:50 صبح

دکترسیدمهدی موحدابطحی

بسیار شنیده اید که؛

در انتخاب همسر به ویژه دختر باید دقت کرد زیرا در بچه ها تأثیر می گذارد (روایات زیادی نیز برای انتخاب دختر نسبت به پسر حساسیت بیشتری نشان داده اند). یا نقش مادر در بارداری و تعیین صفات و خصوصیات نفسانی فرزند آینده بیشتر از نقش پدر است (توصیه های زیادی در روایات برای دقت مادر در خوراک و نگاه و رفتار و کردار و گفتار و پندارش وجود دارد). یا . . یا ..

اما چرا؟ آیا واقعاً چنین تفاوت تکوینی در خلقت دختر و زن نسبت وجود دارد؟ آیا می توان شواهدی علمی برای چنین ملاحظاتی ارائه کرد؟ نوشته زیر به این پرسشها پاسخ می دهد:

دلیل اول

همه ما از لقاح تخمک و اسپرم والدین خود موجودیت یافته ایم.

پس از بلوغ پسر، اسپرمها از یک تقسیم میوز (myosis) در سلولهای زایای بیضه ها به وجود می آیند (در تقسیم میوز، هر اسپرم فقط 23 کروموزوم خواهد داشت) و پس از گذشت تقریباً سه ماه یا 86 روز (در بافت بیضه، و در مجاری اپیدیدیم در اطراف بیضه ها) تکامل یافته و قدرت باروری پیدا می کنند. یعنی اسپرمی که در لقاح شرکت کرده، حدود 100 روز قبلش تکوین یافته و خلق شده است.

اما تقسیم میوز در دختران متفاوت است:

تخمکی که با اسپرم لقاح می کند هنگام بلوغ دختری که الآن مادر شده، بوجود نیامده است. هر تخمکی که در تخمدان دختر یا زنی هست، وقتی بوجود آمده که این دختر (یا زن یا مادر) در شکم مادرش جنینی بوده است. در هفته ششم بارداری، سلولهای زایای اولیه در کنار ستون مهره های جنین تقسیمات میوزی را آغاز می کنند اما به پایان نمی رسانند. تقسیم میوز یک تخمک در مرحله دومش متوقف می شود (نه 46 کروموزمی است و نه 23 کروموزومی محسوب می شود). این توقف ادامه می یابد. جنین دختر که متولد شد، بازهم تخمکهای موجود در تخمدانش تقسیم میوز را ادامه نمی دهند تا این که دختر بالغ شود.

پس از تکمیل بلوغ جنسی دختر و شروع سیکلهای ماهیانه (در حوالی 12-13 سالگی) و حدود 5 تا 7 روز پس از پاک شدن از عادت ماهیانه، هر بار یک یا چند تا از فولیکولهای تخمدان (محتوی تخمک) تحت تأثیر هورمونهای زنانه شروع به رشد و تکامل می کنند که تقسیمات میوزی داخل تخمک از به جریان افتاده و تخمک 23 کروموزومی در نیمه یک سیکل ماهیانه از تخمدان آزاد می شود. اگر قسمت باشد(!)، اسپرمی پیدا می شود(به حجله می رود!)، تخمک را بارور می کند(...!) و سلول تخم یا نطفه انسان جدیدی بوجود می آید.

کروموزومها یا ژنهای هر سلول تحت تأثیر عوامل آسیب زا هستند، در حال تقسیم میوز (تقسیم ویژه تولید سلول جنسی) باشند یا تقسیم میتوز (تقسیمات معمولی). به همین خاطر وقتی که سلول نمی خواهد تقسیم شود، ژنهای آن به طور ویژه ای محافظت می شوند. حتی یکی از کروموزومهای x در هر سلولی به طور فشرده و خاموش قرار می گیرد که به آن bar body می گویند.

به همین خاطر، باردار شدن زن پس از 35 سالگی توصیه نمی شود زیرا تخمکهایی که در 35 سالگی یا بیشتر آزاد می شوند، 35 سال و 3-4 ماه قبل تکوین یافته و در طول این مدت طولانی در معرض عوامل آسیب زا بوده اند و احتمال ناهنجاری بیشتری دارند.

پس یک تخمک از هفته ششم جنینی صاحب خود تا وقتی در هر سیکل زنانه از تخمدان آزاد شود، تحت تأثیر عوامل آسیب زای سلولی، عوامل تغذیه ای، هورمونها، مواد شیمیایی وارد شده به بدن، اشعه های ماوراء بنفش و ایکس، امواج رادیویی و صوتی و الکترومغناطیسی، و ... و ... می باشد. همچنین، تحت تأثیر حالات عاطفی، روحی-روانی، گناه، و .. و. .. می باشد.

دلیل دوم

در هنگام لقاح، هسته اسپرم و میتوکُندری های آن وارد تخمک می شوند که به همراه سیتوپلاسم و هسته تخمک سلول جدیدی به نام تخم بوجود می آورند. میتوکندری نیروگاه تولید انرژی در سلول می باشد. همچنین، سلولهای اطراف تخمک (زونا پِلوسیدا) در تغذیه و حفاظت و حرکت سلول تخم در لوله تخمدان به طرف رحم نقش دارند.

کمی طولانی شد اما شاید متوجه اهمیت سخنان معصومین درباره انتخاب دختر یا زن برای همسری شده باشید و شاید دختران و زنان جامعه ما اهمیت ازدواج هرچه زودتر را دریابند.


زن لباس است! برای کی؟ برای چی؟

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 90/5/13:: 4:45 عصر

 

دکتر سیدمهدی موحدابطحی

چرا زن می تواند پوشاننده باشد؟ زن چه چیزی/چه کسی را می پوشاند؟ زن از چه چیز می پوشاند؟ اگر زن نتواند نقش پوشانندگی خود را ایفا کند، چه می شود؟ و پرسشهای بسیاری دیگر. پاسخ این پرسشها مربوط به تدبر در آیه 187 از سوره بقره می باشد: هُنّ لِبَاسٌ لَّکُمْ وَأَنتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ: زنان شما لباس شمایند و شما لباس زنانتان هستید.

شاید تحلیل زیر درست درآید:

1.     از «زنان شما» (ضمیری که به نساء بر می گردد، معادل women) نام برده و نه از «زن» (امرأه که معادل female است) زیرا زن به معنای امرأه به حیوانیت این موجود نظر دارد اما زن همراه با متعلَق آن به انسانیت وی اشاره می کند. همچنین، زن به معنای امرأه بودن نفسانی را می طلبد اما زن همراه با متعلَق آن ایفای نقش ملکوتی را تذکر می دهد.

2.     این که چرا زن می تواند پوشاننده باشد، دلایل متعددی دارد:

a.     فطرتاً پاک سرشت است و به پاکی جلب می کند.

b.     تسکین دهند و آرامبخش مرد است (آیه قرآن) زیرا مرد ناملایمات زندگی را با زنش در میان می گذارد تا خشم و غضبش فرو نشیند و آرام شود.

c.      آدمی را از صف تیراندازان شیطان خارج می کند، زیرا نگاه بد (از مرد یا از زن) تیری از تیرهای شیطان است (روایت) و زن چشم شوهرش را پر کرده است. پس دیگر جای شیطان نیست.

d.     متجلی کننده یکی از صفات الهی است (یا ساتر یا ستّار).

e.     هویت جدیدی به مرد می دهد: همسر می شود، داماد خانواده می گردد، باجناق می شود، ... همه اینها نقشهای اجتماعی هستند که مرد یا زن از یکدیگر بدست می آورند: هویتی که مطابق فطرت آنهاست.

3.     آنچه که زن می تواند بپوشاند؛ زشتی ها، ناپاکی ها، شیطانی ها، بدی ها، و صفات حیوانی انسان مانند شهوت و غضب می باشد.

4.     زن (إمرأه) عورت است (روایت)، پس باید او را پوشاند: از دیده شدن، از شنیده شدن، از بوئیده شدن، از لمس شدن، و از خیلی چیزها. اما زنی که به کسی متعلق است، پوشاننده است: شوهرش از او کام می گیرد و شیطان از او ناامید می شود زیرا زمین از راه رفتن پسر/مرد یا دختر/زن بی همسر بر روی آن به خدا شکایت می کند (روایت). به عدد قطرات غسل جنابت از گناهانشان می ریزد، پس به راه پاکیزگان می آیند (روایت).

5.     وسوسه های شیطانی می تواند (اعراف 20، طه 121) زن را از ایفای نقش پوشانندگی (خصلت انسانی) منحرف کند تا به خوی حیوانی اش عادت کند. چنین زنی زشتی ها را نمی پوشاند: زشتی گناه و معصیت، زشتی عصیان و مخالفت، و زشتی حرص و طمع. وقتی زن پوشاننده نباشد، شیطان می تواند چه با مرد چه با زن تماس پیدا کند(اعراف 201). چنین تماس شیطانی منجر به بی تقوایی می شود (اعراف 26).

امیدوارم دختران و زنان ما چنان باشند که مردان و زنان آینده ما را بسازند.


هوایی شوید!!

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 90/5/13:: 3:3 عصر

این عکس را خودم گرفته ام تا شاید برخی هوایی بشوند!چه از راه زمین چه از راه هوا!

زیارت قسمت شما شود. ان شاء الله.


واکنش به خطاب الهی

ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 90/5/13:: 2:16 عصر

دکتر سیدمهدی موحدابطحی

آیا تا به حال از خود پرسیده اید که قرآن واقعاً چیست؟ آیا خودتان را مخاطب یافته اید؟ و آیا چه واکنشی به خطاب الهی داشته اید؟

نحوه پاسخ به این پرسشها معرفت ما نسبت به قرآن را نشان می دهد. شاید چنین معرفتی همان مراد خداوند از چنین مخاطبه ای باشد.

من بر این باورم (و امیدوارم شما نیز چنین باوری داشته باشید) که «همه مدارکی که نشان از خطاب خدا با آدمی دارند (گفتار، نوشتار، اشاره و الهام) وحی محسوب می شوند». پس در هر زمان می توان با آنها ارتباط پیدا کرد زیرا همه آنها وحی هستند و وحی الهی مجرّد از زمان است.

پس من و شما در هر لحظه مورد خطاب خداوند هستیم.

گرچه همه ما مخاطبان قرآنیم اما ممکن است واکنشهای متفاوتی به خطاب الهی داشته باشیم:

1) واکنش در برابر قالب زبان شناختی خطاب الهی، یعنی در حد خواندن و گوش دادن (قرائت و استماع و انصات)

2) واکنش در مرتبه ای بالاتر، یعنی اندیشیدن در حقیقت فرازبانی قرآن (که تدبر نامیده می شود)

3)واکنش در مرتبه برتر، یعنی سرمشق گرفتن از قرآن و پیروی از جریان تقرب به خطاب الهی (همان تجلی مفهوم تلاوت)

مخاطب شدن واقعی انسان را به صورت زیر ساده می کنم:

خواندن یا گوش دادن  قرآن (به ویژه اگر با ترتیل همراه باشد) انسان را به تبعیت از چینش لفظی و آهنگین ظاهر آیات وادار می نماید تا اندیشه انسان را به جریان بیاندازد و همراه با تبعیت از چینش معنوی آیات، عمق آغازین و نهاییِ حقیقت قرآنی را بکاود (تدبّر).

تلاوت؛ انسان را در جریان مخاطبه الهی قرار می دهد تا خود را مخاطب قرآن بیابد، گویی که آیات بر او نازل می شوند و او را به واکنش در می آورند؛ سرمشق از خدا برای شناختن، بودن و انجام دادن؛ نقشه راه برای زندگی خداگونه.

امیدوارم همگی در این ماه رمضان که بهار قرآن است، بتوانیم برترین واکنش را به این مخاطبه الهی داشته باشیم.

اقتباس از پایان نامه کارشناسی ارشد تفسیر قرآن خودم


<   <<   91   92   93   94   95   >>   >



بازدید امروز: 5 ، بازدید دیروز: 54 ، کل بازدیدها: 437643
پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ