ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 90/8/20:: 12:32 عصر
Early Islamic conquests: with or without the province of Imam Ali؟
© Mahdi Movahed-Abtahi
Most of Muslims believe that the conquests done in the early period of Islam had great values because the territory of Islamic country was developed. I critically analyze it:
In all of captured countries – from Persia to Roman and from Africa to Cordoba-, distributed Islam did not include the province of Imam Ali. Triple Caliphs introduced themselves as the prophet`s Successors.
Allah completed and finalized the Islam as a human`s religion when the prophet appointed Imam Ali as his successor. The Quran explicitly says, Today, I completed and finalized my gifts and submit Islam as the religion for you (Maida; 3).
Historically, the prophet appointed Imam Ali as his successor in ghadir place in the last hajj pilgrimage (hajjatolvidae).
Allah did not being accept Islam without the province of Imam Ali because the prophetic mission had a close relation to the prophet successor. The Quran says, O! The prophet, If you do not propagandize [what Allah has revealed before about Ali], then you have not done your prophetic mission (Maida; 67).
Evidently, doing prophetic mission was the most important attempt that the prophet did in 23 years –even more important than Islamic conquests-
Conclusion, Allah has accepted neither the prophetic mission -from the Muhammad (P.B.U.H) - nor early Islamic conquests –authorized by triple Caliphs- if Islam had distributed without the province of Imam Ali.
کلمات کلیدی :
ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 90/8/19:: 11:37 عصر
فتوحات صدر اسلام بدون ولایت علی علیه السلام: ارزشمند یا بی ارزش؟
دکترسیدمهدی موحدابطحی
آیا شما نیز مانند بیشتر مسلمانان می پندارید که فتوحات صدر اسلام اقدام ارزشمندی بود که انجام شد؟ آیا گمان می کنید این کشورگشایی ها برای گسترش قلمرو مملکت اسلامی لازم بوده است؟ من این قضیة به ظاهر بدیهی را طوری تحلیل می کنم که نظر شما عوض می شود:
1. در تمام این کشورگشایی ها؛ از ایران و روم تا آفریقا و اندلس، اسلامِ منهایِ ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام تبلیغ شد و خلفای سه گانه جانشینان پیامبر صلی الله علیه و آله معرفی شدند.
2. خداوند اسلام بدون ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام را ناقص می دانست و به صراحت آیه 67 سوره مائده را نازل کرد تا دین اسلام کامل و تمام شود (الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دیناً).
3. خدا از پیامبر نمی پذیرفت که اسلامِ منهایِ ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام را تبلیغ نماید و بین تبلیغ رسالت (که وظیفه اصلی پیامبر صلی الله علیه و آله بود) و تبلیغ ولایت این ملازمه را برقرار کرد: پیامبر، اگر ولایت را تبلیغ نکنی مانند این است که رسالت خود را انجام نداده ای (فإن لم تفعل فما بلّغت رسالته).
4. شکی نیست که تبلیغ رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله در طول 23 سال عظیمتر و مهمتر از کشورگشایی و فتوحات صدر اسلام بود.
بنابراین، خدا که رسالت بی ولایت را از خودِ پیامبر صلی الله علیه و آله نمی پذیرفت، یقیناً فتوحات بدونِ ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام را نیز از خلفاء نپذیرفته است.
کلمات کلیدی :
ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 90/8/18:: 12:0 صبح
دکترسیدمهدی موحدابطحی
آیه 34 از سوره نساء از زدن زنان می گوید اما برخلاف انتقادهایی که به ظاهر آیه هست، باید مفاد آن را با کمک مُبیّن قرآن تبیین کرد و فهمید:
الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ
فَالصَّالِحاتُ قانِتاتٌ حافِظاتٌ لِلْغَیْبِ بِما حَفِظَ اللَّهُ
وَ اللاَّتی تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِی الْمَضاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَکُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَیْهِنَّ سَبیلاً
إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلِیًّا کَبیراً.
1. نشوز به معنای: بلندشدن یا ارتفاع گرفتن است مانند بلندتر شدن قطعه ای زمین از اطرافش یا پرواز پرنده که بر فراز زمین اوج بگیرد. حتی می توان بلند شدن پرنده از زمین که قدرت پرواز نداشته را نشوز نامید زیرا پریدن است که پرنده را از تأثیر زمین (جاذبه) جدا کند. خود قرآن مفهوم نشوز را در آیه 259 سوره بقره به خوبی ترسیم کرده است: وَ انْظُرْ إِلَى الْعِظامِ کَیْفَ نُنْشِزُها و إلیه النشور: خدا به حضرت عُزیر (از پیامبران) که صد سال به همراه الاغش مُرد، گفت: به استخوانها نگاه کن چگونه آنها را برجسته و بلند می کنیم، و این چنین است روز رستاخیز[این استخوانها گوشت پیدا کردند، عضله شدند و پوست پیدا کردند و حیوانی کامل ساخته شد و سپس زنده شد، همانند برخی فیلمهای تخیلی که تولید انسانها یا موجودات شبیه سازی شده را به تصویر می کشند]. پس نشوز مفهومی نسبی دارد، زدن در این آیه به معنای کتک زدن نیست، و سرکشی زن نسبت به قیادت/سرپرستی زن تعریف می شود و هرچه که زن را از زیر چتر حمایت مرد خارج کند می تواند از مصادیق نشوز باشد.
2. نافرمانی شوهر در قالب موازینی موجودیت می یابد که اسلام آنها را تعریف و مشخص کرده و این طور نیست که امیال و دستورات شوهر که برخلاف موازین شرعی باشند نیز باید اطاعت شوند، زیرا به فرموده معصوم: «نمی توان از بنده ای در چیزی پیروی کرد که نافرمانی خدا در آن باشد»(لا طاعه لمخلوق فی معصیه الخالق). پس نمی توان کتک زد زیرا موجب حد شرعی می شود.
3. موضوع نافرمانی (قطعه سوم آیه) پس از توصیف زنان (قطعه دوم آیه) آمده است: یعنی نافرمانی زن در چنین مواردی موضوع حکم قطعه سوم خواهد بود. زنان نیز چنین توصیف شده اند: نیکوکاران، ساکتان از سخن، نگهداران غیب (پوشیده ها) به خاطر آنچه خدا آنها را پوشاننده قرار داده است. این توصیفات مواردی را مشخص می کنند که نافرمانی می تواند در آنها روی دهد[شاید سکوت زنی از سر پذیرش (و نه از سر کینه و فرصت طلبی) نسبت به احکام الهی از جمله حکم مجازات نشوز منظور باشد].
4. قبل از صدور حکم نافرمانی، درباره مردان (شوهران) سخنی گفته شده که وجود چنین توصیفاتی (فضیلتی داشته باشند، از اموالشان انفاق کنند) برای انجام حکم نشوز ضروری می نماید و اگر مرد چنین صفاتی نداشته باشد، از یک طرف، نشوز/نافرمانی محقق نمی شود و از طرف دیگر، شوهر صلاحیت اجرای چنین حکمی را ندارد. در واقع، شوهر حریمی دارد که باید توسط زنش رعایت شود و نادیده گرفتن آن موجب نشوز است. البته، چنین حریمی با خصوصیات فطری و نقش مردان نیز مطابقت دارد: مرد باید روزی زن و خانوادشان را تأمین کند، مرد باید چتر حمایتی بر سر زن و خانوادشان بگستراند. این دو تا نقش عمده ای هستند که مردان باید آن را انجام دهند: هم تکلیف است بر آنها (اگر انجام ندهند، می توان آنها را مؤاخذه کرد) و هم حق آنهاست (کسی نمی تواند مانع آن شود). یعنی اگر مرد سرپرستی نکرده باشد، نمی تواند زنش را به خاطر سرکشی مجازات کند. مانند الاکلنگ که یک طرف بالا می رود و طرف دیگر پایین می آید: مرد که زنش را سرپرستی کند، سرکشی نمی کند و زنی سرکش می شود که مرد سرپرست او نباشد. به نظر می رسد زنان مایلند مردشان آنها را سرپرستی کند و الا اگر مرد نامرد باشد، زن نیز سرکش می شود.
5. اگر قرار باشد تربیت یا هدایت انسانی همراه با عملی باشد که حد شرعی دارد، انجام آن زیر سؤال است، زیرا خداوند ظالم نیست و دین او نیز ظلم را ترویج نمی کند.
6. سه حکم به ظاهر متفاوت برای یک نافرمانی صادر شده است:
اولی: موعظه است که در هر جایی کاربرد دارد.
دومی: محروم کردن زن از معاشرتهای خاص زناشویی است.
سومی: زدن زن است.
ادامه دارد
کلمات کلیدی :
ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 90/8/14:: 11:43 عصر
Mahdi Movahed-Abtahi
Oh my God, from differentiating effects and from transforming conditions, I knew that your intention of making me an existence is to introduce yourself for me in everything. Therefore, I do not forget you in anything. A translation from one part of Imam Husain’s pray in the day Arafa
إِلهی عَلِمتُ بِإِختِلافِ الآثارِ وَ تَنََقُلاتِ الأطوارِ أنَّ مُرادَکَ مِنِّی أنَّ تَتَعَرَّفَ إِلَیَّ فِی کُلِّ شَیءٍ حتّی لاَ أجهلَکَ فِی شَیءٍ
کلمات کلیدی :
ارسال شده توسط Mahdi Movahed-Abtahi در 90/8/12:: 11:57 عصر
آتش سوزی در خوابگاه
دکترسیدمهدی موحدابطحی
فرض کنید سیمهای برق یک خوابگاه دانش آموزی (مثلاً دبیرستان) وابسته به نهادی دولتی (مثلاً دانشگاه علوم دریانوردی) در شهری مرزی (مثلاً چابهار) آتش بگیرد. از قضا 5 نفر می سوزند و متأسفانه 2 نفر نیز جان می دهند!
رعایت نکات ایمنی در ساختمان خوابگاه پیشگیری سطح اول می باشد که از وقوع حادثه جلوگیری می کند.
داشتن امکانات برای امداد، معالجه یا اعزام مصدومان پیشگیری سطح دوم است که از وقوع پیامدهای حادثه و تشدید آنها (مانند سوختگی) جلوگیری می کند.
واکنشهای فرضی نهادهای مربوط و مسئول در این قضیه فرضی را تحلیل می کنیم:
1. مسئول مربوطه ضعف سیم کشی یا سیستم ایمنی و اطفاء حریق خوابگاه را می پذیرد و از مردم به ویژه خانواده های داغدار عذرخواهی می کند.
2. برخی شروع به بزرگنمایی قسمتهایی از این این حادثه و مقدمات و مؤخرات آن می نمایند.
3. عده ای به فرافکنی درباره علل بدترین پیامدهای این حادثه (مرگ دانش آموزان) می پردازند.
4. مسئولی در وزارت آموزش و پرورش وعده تجهیز مدارس در آینده و به شرط تأمین اعتبارات لازم وعده می دهد.
وقوع موارد زیر می توانند قصور حرفه ای محسوب شوند:
1) عدم رعایت مقررات ایمنی ساختمان، 2) نرسیدن تیم امداد به هر دلیل، 3) تأخیر بیش از اندازه و اختیاری در رسیدن تیم امداد، 4) عدم معالجه توسط اولین پزشک یا مرکز مسئول، 5) تأخیر در درخواست برای اعزام برای مصدومانی که نیاز به مراقبتهای بیشتری دارند، 6) عدم انتقال یا تأخیر در انتقال مصدوم، 7) عدم پذیرش یا تأخیر در شروع درمان در مرکز ارجاع شده.
حال شما حدس بزنید اگر چنین واقعة خیالی واقعاً نیز روی دهد، چه واکنشهایی به آن مطرح خواهد شد؟
کلمات کلیدی :